آخ آخ چقد دوست دارم برگردم به این دوران. یادمه کونت مونت کریستو رو که دو جلد قطور بود توی چند روز قورتش دادم.
همون ایدهی خودت خوبه. اول درسهای مدرسه و زبانتو بخون بعد کتاب. چون کتاب که جذاب باشه گرسنگی هم سرش نمیشه. میتونی همچنان به خوندنش ادامه بدی. این دوران کتابخونی بهترین دوران زندگیه. چون سن که میره بالا اشتیاق هم خودبخود کم میشه. پس تا میتونی بدون عذاب وجدان از کتابخونیت لذت ببر. چون اگه اینطور نباشه بعدها حسرت این روزا رو میخوری.
الان چشماتو ببند و فک کن سی سالته و داری آرزو میکنی که برگردی به این برهه از زندگی. چشماتو باز کن و ببین که آرزوت برآورده شده. میخوای با این آرزو چکار کنی؟
زینب جان @zeinabss
حرف کتاب خوندن و زبان خوندن و اینها باشه، خودم بیشتر از همه، زیر سوال می رم.
این خیلی خوبه. یه تایم مخصوص برای کتاب خوندنت مشخص کن.
ولی بنظرم چه اعتیادی بهتر از “کتابخوانی”؟
من خودم یه روز نمی تونم از کتاب و مخصوصاً انگلیسی فاصله بگیرم.
الان که سنت کمه، دغدغه هات کمه، می تونی راحت کتاب بخونی. ولی بعدش گرفتاری های دیگه پیش می یاد و کمتر فرصت می کنی.
زینب جان تو اینو اصلا مشکل نبین. بعدها متوجه میشی که این اخلاقت ی حسن بزرگ بوده و کاش بیشتر میخوندی. درسای مدرسه رو ی تکلیف بدون چون اگه قصدت تحصیل داخل دانشگاه باشه مجبوری اینا رو بگذرونی
ولی کتاب خوندن هم ی جورایی غذای روحته که باید انجامش بدی
اتفاقا با این علاقه ی وافری که داری میتونی کتاب خوندن رو به عنوان جایزه در نظر بگیری و بعد درسات سراغش بری
سخت نگیر و لذت ببر
منم یک کاری رو شروع کردم باید تمومش کنم. اگه یک کتابی رو شروع کنم شبها هم بیدار بمونم باید تمام کنم. ولی از وقتی با زبانشناس آشنا شدم دارم مدیریت میکنم.
الان هم کتاب کاغذی میخونم هم کار میکنم و هم هر روز سه چهار ساعت زبانشناس گوش میدم و میخونم. و چه حالی داره وقتی از سر کار بر میگردم اول ای جی گوش میدم انگار تمام خستگی هام میره.
اتفاقا این میتونه یک چالش جدید براتون باشه که بتونید دو کار مورد علاقتون را با بهترین تایم بندی مدیریت کنید و مطمئنم که موفق خواهید شد