سلام
این هم دومین رایتینگ من
ممنون میشم دوباره اشتباهاتم و نظراتتون رو بهم بگید
Emotions…
Some might say they are weaknesses of human's nature.they think they keep us from deciding base on reality ,from making the right choices,from doing what we need to do.
Well I thought about it an awful lot almost every night .somehow they are right you know, emotions can hurt us in so many ways .even the good and pure ones like love .the way that we feel for people around us makes it hard to let them go .even when death apart them from us. We keep thinking about them ,remembering them ,we can't let them disappear from our memories . We even cry for story and movie characters while we know they are safe and sound some where drowning in money perhaps.
Or the opposite ,hate for example. it sometimes gets too strong that you can't ignore it ,it creeps up on you little by little and you will end up spending precious hours thinking about the best way to hurt them as they did to you.
Anger,hope,fear… every one of them.
These people think if we manage to ignore our emotions ,our feelings for others ,we will improve. But I think ignoring our feelings is ignoring the humanity. Yes we may get hurt or lose when we are trying to keep our loved ones happy and healthy or helping a friend when we have too much to deal with our selves.but that's why we call ourselves humans. We can't live alone,we can't be happy when others are suffering.actually we are the most selfish creatures that has ever existed. We help each other not because we are so selfless or some thing,cause we know we can't stand so long without them.
True .feelings can hurt but also they give us hope to continue, to heal and start again as others always want us.
So keep them tightly in your hearts and never lose them. no matter how hard it is we can pass it alltogether but not alone.
سلام!
به نظرم عالی نوشتید؛ معنا میرسونه (بر عکس خیلی از نوشتهها که هیچ هدفی ندارن، هیچ حرفی ندارن)
بینظیره.
اگه اجازه بدید، چندتا ایراد بگیرم:
از علائم نگارشی به سود خودتون استفاده نمیکنید.
علائم باعث میشن خواننده سریعتر مطلب رو درک کنه، کمتر گیج بشه.
(قبل از علامت نباید فاصله باشه، بعد از اون یه فاصله میافته. بعد از قید اول جمله، ویرگول میاد، نمیتونم همه رو توی چند خط توضیح بدم؛ خودتون سرچ کنید بهتر اهمیتشو درک میکنید)
ایراد بزرگی نیست، ولی از آدم نویسندهی حرفهای میسازه.
the people around us
در کل نوشتهی عالیایه
(آدم بعد از نوشتن یه ذره احساس خستگی میکنه، مگه نه؟ )
پیدا کردن ایراد همدیگه باعث پیشرفت نویسنده و خود ایرادگیره؛ امیدوارم تند نرفته باشم.
بعضی موقع ها احساسات ان قدر به ادم قالب میشن که باعث میشن آدم تصمیم درست رو نگیره یا با اینکه می دونه ی چیزایی درستن ولی احساساتش اجازه نمی دن که اون حقیقت ها رو ببینه این جا منظورم این بود که نمی زارن آدم بر اساس چیزای حقیقی و درست بر اساس شواهد واتفقاق های اطرافش تصمیم بگیره مثلا شما می دونین دوستتون ی ویژگی علط داره ولی بهش نمیگین و سعی میکنین به خودتون تلقین کنید که اون ویژگی بدی نیست چون بهش اهمیت میدین در حالی که در حقیقت داره
تو جمله بعد هم منطورم این هست که مهم نیست شرایط چ قدر براتون سخت با کمک همدیگه می تونیم ازش عبور کنیم ولی تنها نه
بعضی موقع ها ادما فکر میکنن تنها با مشکلاتشون کنار بیان خیلی خوبه و یا ان قدر مغرورن که فکر میکنن به کسی نیاز ندارن ولی این تو زات آدم که از دیگران کمک بخواد تنهایی هیچ کس کاری از پیش نمی بره آدمایی که فقط به خودشون اهمیت میدن به جایی نمیرسن
عالی! پس منظورتون deciding based on reality بوده؛ چون decide رو بیشتر به شکل متعدی استفاده میکنند، ذهنم ناخودآگاه رفت دنبال چیزی که تصمیمشو میگیریم، ولی پیدا نکردم. به نظرم making decisions قشنگتره. (ولی با عبارت بعد ترکیب خوبی نمیشه)
چون بعد از pass ضمیر it آوردید، نفهمیدم به چی اشاره میکنه (شاید go through difficulties بیشتر منظور رو میرسوند)
بازم میگم نوشتهی خیلی خوبی بود؛ لطفاً از نظرات شخصیم ناراحت نشید
ممنون
گفتم که خوش حال میشم اشتبهاتم رو بگید
برای همین نوشته هام رو قرار میدم که اشتباهتم رو بفهمم
و ممنونم که وقت گذاشتین خوندینش و همین طور اشتباهاتم رو گفتین خیلی بهم کمک میکنه
خواهش میکنم!
همیشه یه درصد احتمال میدم باعث دلسردی بشم؛ اینا رو میگم که پادزهر بشه، وگرنه با توانایی شما توی انگلیسی معلومه به این راحتی دلسرد نمیشید.