معنی خودشروتو دردسر بزرگی انداخت روبیشتر توضیح میدین ؟ اونجا خیلی کلماتنوشته شده به توضیح نیاز دارم
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی سوم »
معنی خودشروتو دردسر بزرگی انداخت روبیشتر توضیح میدین ؟ اونجا خیلی کلماتنوشته شده به توضیح نیاز دارم
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی سوم »
سلام. خوش اومدین
a boy named Jack got himself into the biggest, most humongous heap of trouble ever.
پسری به نام جک، خودش رو انداخت در بزرگترین، گنده ترین کوه دردسری که وجود داشت.
این ترجمه ی تقریبا تحت اللفظیش بود
Humongous : بزرگ، گنده،. عظیم
Heap: انبوه، کپه، تپه، تل، چیزهایی که روی هم ریخته بشه و بره بالا
Trouble: دردسر
Ever:برای تاکید میاد، از اول تا حالا، همیشه، مثلا بزرگترین، ترسناک ترین چیزی که تا حالا وجود داشته
در ضمن، توی معنی و ترجمه دنبال برابری لغت به لغت نگردین، معنای کلی رو بگیرین و معنای کلمات رو هم چک کنین و یه برداشت ذهنی کلی ازش داشته باشین و نگرانش نباشین بعدا اوکی میشه یواش یواش
ممنون از توضیح کامل و جامع کامل متوجه شدم:pray:
چقدر خوشحالم که اینجوری بوده بازم سوالی بود حتما بپرسین