معنی کلمه throwدر جمله

The king’s son, the prince, decided to throw a fancy ball and invited every lady of the land to come


این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی سیندرلا » در نرم‌افزار «زبانشناس» است. دوره: « داستان‌های بچگانه » فصل: « بسته ی سوم »

3 پسندیده

سلام وقت بخیر.
توی تالار خیلی پرسیده شده این سوال سرچ کنین میاد.
به معنای برگزار کردن هست اینجا. وقتی با مهمانی و مراسم و این چیزها استفاده میشه معنی برگزار کردن و به راه انداختن میده.
Throw a fancy ball مهمانی باشکوهی برگزار کرد

3 پسندیده

با سلام، معانی مختلف این کلمه زیبا رو تقدیم شما میکنم. :rose::rose::rose:

throw
/ˈθroʊ/
/θrəʊ/

معنی: پرتاب، ویران کردن، پرت کردن،انداختن

پاشیدن

(با شتاب) فرستادن، گسیل کردن، (با شتاب)

دستخوش کردن، دچار کردن

(تاس) ریختن

آوردن

به خاک افکندن، بر زمین زدن، به زیر آوردن

(با شتاب) پوشیدن

(مسابقه و شرط بندی و غیره) عمدا باختن

(عامیانه - سور یا مهمانی) دادن

(عامیانه) گیج کردن

گیر انداختن

(به ویژه ابریشم) تابیدن، ریسیدن، تافتن

(به شدت) دست به کار شدن، پرداختن (به کاری)

ورق خود را بازی کردن، (ورق) انداختن

(حیوانات اهلی) بچه زاییدن

(سویچ و غیره) زدن، (دسته و غیره) کشیدن، (کلاچ و غیره) گرفتن

قطع (یا وصل) کردن

(روی چرخ کوزه گری یا سفالگری) شکل دادن، شکلدار کردن

(زنانه) شال، لچک، روسری، شانه پوش، (کاناپه و تختخواب و غیره) روکش، رو رختخوابی، روانداز

(زمین شناسی - میزان جابجایی گسله) افت گسل

2 پسندیده