داستان شکل گیری زبانشناس (4)

ویزای آقای ناصری بالاخره اومد!

:raising_hand_man:t2:سلام رفقا! از مجموعه پست‌های داستان شکل‌گیری زبان‌شناس، امروز با قسمت چهارم در خدمتتون هستیم‌.

:man:t2:قسمت قبل تا جایی پیش رفتیم که مدیران زبان‌شناس به کامبیز پیشنهاد همکاری دادند. ادامه‌ی داستان رو به هیچ وجه از دست ندید.

:question:اگه شما جای آقای ناصری بودین مهاجرت می‌کردین یا فعالیتتون تو زبان‌شناس رو ادامه می‌دادین؟

:man_technologist:نویسنده:
@Rezazakizade_
:man_artist:طراح:
@Farzadkarimi423


لینک این پست در تلگرام زبانشناس

لینک این پست در اینستاگرام زبانشناس

11 پسندیده

سلام…

منم همین کارو میکردم چون برای مردم سرزمینم ارزش قائلم و دوست دارم ک پیشرفت کنن اگه بتونم برای پیشرفتشون کاری بکنم انجام میدم،

چ خوب شد ک دیر اومد ویزای آقای ناصری… چون ما اون موقع دیگه این برنامه را نداشتیم :slightly_smiling_face::hugs:

2 پسندیده

سلام روز بخیر :hibiscus:

من صادقانه بگم اگر کار ویزای من درست می شود حتما پبگری می کردم اما نه به این منظور که واقعا برم و دیگه با کشورم کاری نداشته باشم ، نه این درست و اخلاقی نیست ولی یک دوره کوتاه رو می رفتم تا دانش کافی رو بدست بیارم بعد از اون دانش کسب کرده به کشورم خدمت می کردم

ولی یک چیزی تیم زبان شناس واقعا تیم باهوش و با پیشکاری هستند ، جالب آقا کامبیز چقدر سریع پیشنهاد شما رو قبول کردن یعنی تامل یا حداقل چند روز فکر کردن هم نداشتن ,

4 پسندیده

این خیلی عالیه :hugs: :smiling_face_with_three_hearts:

1 پسندیده