معنی Don't push it چیست؟

ترجمه و معنی don’t push it چیه؟
اصطلاح Don’t push it رو زیاد دیدم ولی از رو معنی انگلیسیش نفهمیدم دقیقا یعنی چی. ممنون میشم کمکم کنید.

3 پسندیده

سلام لطفا جمله بعد و قبلی از بکار گیری این اصطلاح بذارید .یه کاربردش به معنای فشارش نده ولی درون جمله کامل معنی دقیق تری ارائه میدهد

2 پسندیده

سلام وقتتون به‌خیر
همیشه وقتی معنی چیزی رو می‌پرسید سعی کنید کانتکست بدید ازش. توی جمله به کار ببرید و این صوبتا.
اما اگه معنای اصطلاحی رو می‌خواید:

Don’t push it: don’t be overly forceful, don’t be too persistent, don’t go any further, stop talking about it, …

امیدوارم منظورش رو رسونده باشم :sweat_smile:

1 پسندیده

سلام مرسی بابت یاداوری
اینجا به نظرتون معنیش چی میشه؟

If a student looks like they are struggling, offer help but ((don’t push it))—they need to decide for themselves whether they want to avail of it.

1 پسندیده

سلام، خواهش می‌کنم
اینجا هم همون معنی رو می‌ده. یه‌جورایی انگار می‌گه به‌زور کمکش نکنین، زیادی اصرار نکنین، گیر ندین، زیاده‌روی نکنین،…

2 پسندیده

جمله‌ی Don’t push it به معنای اصرار نکردن و تحت فشار قرار ندادن است. البته کلمه‌ی push در زبان انگلیسی معانی متعددی دارد. در ادامه معانی مختلف این کلمه و یک مثال از هر کدام را بخوانید تا بهتر متوجه معنای آن شوید. همیشه معنای یک کلمه را باید داخل متن و با توجه به سایر بخش‌های جمله در نظر بگیرید.

معانی مختلف کلمه‌ی push

این کلمه در زبان انگلیسی چند معنی مختلف دارد که با توجه به محتوای متن، تغییر می‌کند. البته در نهایت همه‌ی آن‌ها معنایی شبیه هم دارند.

فشار دادن

اولین معنی این فعل، فشار دادن به معنای فشار وارد کردن به یک چیز به صورت فیزیکی است. این ایجاد فشار ممکن است با دست و به منظور جابه‌جا کردن یک چیز یا دور کردن آن از خودتان باشد. مثال:

To turn the television on, you just push (= press) this button.

برای روشن کردن تلویزیون، فقط این دکمه را فشار دهید.

عقب زدن، جلو افتادن

معنی دوم این فعل عقب زدن است. یعنی زمانی که با شدت و قدرت تمام حرکت می‌کنید تا کسی یا چیزی را که در مسیر شما حرکت می‌کند پشت سر بگذارید و از آن جلو بیافتید.

In the final lap of the race, he managed to push (= move strongly) ahead.

در دور پایانی مسابقه، او موفق شد (= با قدرت حرکت کند) و جلو بزند.

مجبور کردن و واداشتن

یکی دیگر از معانی پرکاربرد این فعل، مجبور کردن است. وقتی کسی را مجبور می‌کنید که کاری را انجام دهد یا به موفقیتی دست پیدا کند می‌توانید از این فعل استفاده کنید. مثال:

Her parents pushed her into marrying him.

پدر و مادرش او را وادار به ازدواج کردند.

You’ll never be successful if you don’t push yourself (= work) harder.

اگر بیشتر به خود فشار نیاورید (= کار نکنید) هرگز موفق نخواهید شد.

تبلیغات شدید

یکی دیگر از معانی این فعل، تبلیغ کردن زیاد و پرتکرار برای یک محصول به منظور افزایش فروش آن است. مثال:

They’re really pushing their new car.

آنها دارند حسابی برای ماشین جدیدشان تبلیغ می‌کنند.

فروش مواد غیرقانونی

یکی از کاربردهای دیگر این فعل، فروش مواد مخدر غیرقانونی است. البته این کاربرد فعل push را شاید کمتر ببینید. مثال:

He was arrested for pushing drugs to schoolchildren.

او به دلیل فروش مواد مخدر به دانش‌آموزان دستگیر شد.

در مثالی که زدید فعل push در معنای «مجبور کردن» به کار رفته است. معنی جمله‌ای که مثال زدید به این صورت است:

اگر به نظر می‌رسد که دانش‌آموزی مشکل دارد، به او پیشنهاد کمک کنید اما ((او را مجبور نکنید)) - آنها باید خودشان تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند از کمک شما استفاده کنند یا خیر.

چند اصطلاح با push

جمله‌ی don’t push it در مثالی که زدید، اصطلاح نیست. ولی این کلمه در چند اصطلاح دیگر وجود دارد که بد نیست آن‌ها را هم یاد بگیریم:

اصطلاح when push comes to shove

این اصطلاح کاربرد غیررسمی دارد و یعنی زمانی که فرد باید خود را به یک اقدام یا تصمیم، متعهد کند.

وقتی از این اصطلاح استفاده می‌کنیم یعنی می‌توانید کاری را اگر شرایط بدی اتفاق افتاد و مجبور شدید، انجام دهید. مثال:

If push comes to shove, we can always sell the car.

اگر مجبور شدیم، می‌توانیم ماشین را بفروشیم.

اصطلاح push one’s luck

این اصطلاح هم کاربرد غیررسمی دارد و یعنی با این فرض که همچنان موفق هستید یا شرایط به نفعتان خواهد بود، ریسک کنید.

He had pushed his luck too far, and his smuggling was discovered.

او زیادی روی شانس خود حساب کرد و قاچاق او کشف شد.

1 پسندیده