As a champion athlete, she is very experienced at pushing her body to the limit.
لغت The limit در اینجا به چه معناست علاوه بر experience
?
What experience does she have?
She has experience pushing her body to the limit.
One winter day, that experience and her dog Taz helped saved her life.
در این عبارات بالا experience در چه کاربردهایی به کار رفته
در رابطه با اولی خوب یکم واضحه که صفت مفعول به معنای با تجربه هست اما دومی و سومی یکم برام گنگه.
ترجمه روان +توضیح+نقش دستوریشون چی میشه؟
با تشکر
یه سوال دیگم هست؟
How long was that run going to be?
The run was going to be 10 miles.
اینجا ترجمه اینه
دویدن چقدر قراربود باشه؟
مگر اون ساختار مال ماضی استمراری نیست؟
یه توضیحم برا این با تشکر
در رابطه با اینکه گفتید ممکنه d رو اخر experience نداشته باشم
توی متن و حتی صوت بدون d هست
What experience does she have?
She has experience pushing her body to the limit.