در جواب what's up چی بگیم؟

قبلا درمورد جایگزین‌هایی که میتونیم برای what’s up استفاده کنیم صحبت کردیم، و یاد گرفتیم چطور یه مکالمه رو شروع کنیم. امروز میخوایم یاد بگیریم در جواب what’s up چی بگیم.

اگه دنبال راه‌های متنوع برای جواب دادن به این سؤال هستی ویدئوی زیر مال توعه:

ویدئو

توضیحات

اینا جملاتی هستند که میتونی در جواب what’s up به‌کار ببری:

خلاصه درس:

:closed_book: Not much. You?

خبری نیست، تو چی؟

:closed_book: Nothing just tired.

هیچی فقط خسته ام!

میتونی جای just tired احساس و خبرای دیگه رو بگی.

:closed_book: Alright.

همه چی رو به راهه

:closed_book: “I’m hanging in there, been a busy week”

میگذرونیم، هفته شلوغی بود.

:closed_book: “Same old, same old”

همون همیشگی.

:closed_book: “That’s for me to know and for you to find out”

خودمم نمیدونم، تو خودت پیداش کن.

یه جورایی طعنست

:closed_book: “Ah, can’t complain”

شکایتی ندارم.

:closed_book: “Counting the hours till the weekend”

ساعتها رو تا پایان هفته میشمارم.

:closed_book: “The cost of everything I need to buy apparently”

هر چی که میخوام بخرم میره بالا.

این یه شوخیه. اشاره به ترجمه تحت لفظی what’s up (چی بالاست) داره.

:closed_book: “All kinds of stuff, did you hear about my promotion?”

همه چی، درباره ترفیع من شنیدی؟

میتونی بعد از ویرگول هر خبری رو تعریف کنی.

:closed_book: “I’m sorry, that’s confidential information. If I told you, I’d have to kill you”

ببخشید محرمانست بهت بگم باید بعدش بکشمت.

اینم شوخیه، مثلا میخوای بپیچونی جواب ندی میتونی اینطوری بگی.
.
.

:fire: تو چی میتونی به لیست اضافه کنی؟

14 پسندیده

عالییی بود ممنون :heart_eyes::pray:،،،،،،

3 پسندیده

nothing special as usual

2 پسندیده

میشه گفت

everything is fine…

سلام
Cost یعنی قیمت بالا رفتن هم میدهد؟
و اینجا noun هست
میشه لطفا اینو توضیح بدید

سلام دوست عزیز
کلمهٔ “cost” در زبان انگلیسی به معنای “هزینه” هستش. این کلمه می‌تونه برای بیان مقدار پولی که برای چیزی پرداخت می‌شه، یا مقداری که برای چیزی صرف می‌شه، استفاده بشه.

مثال:

  • The cost of the car is $10,000.
    (قیمت ماشین 10,000 دلار است.)

  • The cost of living in New York City is very high.
    (هزینه‌ی زندگی در نیویورک خیلی بالاست.)
    در زبان فارسی، کلمهٔ “cost” می‌تونه به صورت‌های زیر ترجمه بشه:

  • هزینه

  • قیمت

  • خرج

  • بها

  • ارزش

این کلمه می‌تونه نقش فعل هم‌ بگیره به معنی ارزش داشتن هزینه کردن یا صرف کردن هستش.

مثال:
The trip cost me $1,000.
(سفر برای من 1000 دلار هزینه داشت.)

پس این کلمه می‌تونه هر دو نقش فعل و اسم رو بگیره.
تو جمله‌ی مورد نظرتون به عنوان بخشی از فاعل استفاده شده پس اسمه.
اطلاعات بیشتر درباره‌ی این کلمه رو می‌تونید تو لینک زیر ببینید.

1 پسندیده