scary ترسناک
scurry سراسیمه رفتن
cursory هول هولی سرسری
3 پسندیده
adore عشق ورزیدن به
adorn زیبا کردن، مزین کردن
4 پسندیده
simulate شبیه سازی کردن
stimulate برانگیختن، تحریک کردن
stipulate قید کردن، قرار گذاشتن
4 پسندیده
phlegmatic خونسرد و بی تفاوت
pragmatic عملی، واقعیت گرایانه
4 پسندیده
coal زغال سنگ
coil حلقه زدن، پیچیدن، چنبره
4 پسندیده
Dragon. اژدها
Dragonfly سنجاقک
4 پسندیده
speculate حدس زدن، اندیشیدن
stipulate قید کردن
4 پسندیده
Grateful. سپاسگزار
Grate. رنده کردن
1 پسندیده
reveal آشکار کردن
revel شادی کردن،. لذت بردن
2 پسندیده
Bristolبندر بریستول (انگلیس)
Bristle موی زبر، موی سیخ، مو، اماده جنگ شدن، رویه تجاوزکارانه داشتن، سیخ شدن
2 پسندیده
Exertion اعمال زور
Excursion سفر تفریحی
2 پسندیده
Confide مورد اعتماد قرار دادن
Confine محبوس کردن
2 پسندیده
diary دفتر خاطرات
dairy لبنی
1 پسندیده