کلمات انگلیسی شبیه به هم از نظر ظاهر یا تلفظ

اینجا میخوام کلماتی که از نظر شکل ظاهری شبیه به هم هستند را بنویسم، البته با ترجمه
شما هم اگه با چنین کلماتی مواجه شدین میتونین اینجا وارد کنید

37 پسندیده

exult

شادی کردن، بوجد و طرب آمدن، وجد کردن


exalt

متعال کردن، بلند کردن، تجلیل کردن، تمجید کردن

18 پسندیده

procrastinate

به تعویق انداختن


prognosticate

پیش بینی کردن

15 پسندیده

sew

دوختن


sow

بذرافشاندن، کاشتن

20 پسندیده

=provokeتحریک کردن-موجب شدن
revoke=باطل کردن-لغو کردن

The English forces were revoked from the marches of Scotland.
The release from prison of two of the terrorists has provoked a public outcry.

15 پسندیده

این تاپیکا ایده های جالبی هستن و همچنین کاربردی و آموزنده.نمی دونم دوستان چرا شرکت نمیکنن(یا تعداد محدودی از دوستان شرکت میکنن)

11 پسندیده

طولانی-بلند-از ته دل خواستن =long
مثال:she long for him to come back
ترجمه:او از ته دل میخواست که او برگردد
ریه =lung
مثال:lung cancer سرطان ریه

13 پسندیده

Except : بجزء
Expect : توقع داشتن
Accept : قبول کردن

18 پسندیده

insult

توهین کردن به


consult

مشورت کردن

14 پسندیده

accept. پذیرفتن
expert. کارشناس
expect. انتظار داشتن
except. بجز،جز
export صادر کردن
excerpt. گلچین کردن
excess. مازاد
access. دسترسی
assessارزیابی،تشخیص دادن

27 پسندیده

pray

دعا کردن


prey

شکار، صید کردن، طعمه کردن

18 پسندیده

عرفانه خانم تلاشتون واقعا قابل تحسین هست :heart_eyes::clap:
فعالیتتون منو تشویق میکنه که شرکت کنم ولی اینجا متاسفانه نمیتونم سطحم خیلی بالا نیس
اما همیشه مطالبو دنبال میکنم
ممنون از همه⚘⚘

10 پسندیده

خواهش میکنم عسل جان😘
همچنین ممنون از شما
خوشحالم که در مسیر یادگیری تنها نیستم و همراهانی چون شما دارم :sparkling_heart:

7 پسندیده

nefarious

شریر، بدکار، زشت

nefarious activities such as drug trafficking and fraud.

notorious

انگشت نما، بدنام، رسوا

a notorious computer hacker

11 پسندیده

جملات این بخش برگرفته از دیکشنری لانگمن یا دیگر دیکشنری هاست

7 پسندیده

rivalرقیب

rivelچروک دار کردن

arrivalزمان رسیدن

This gives the company a competitive advantage over its rivals.

New arrivals were greeted with suspicion.

9 پسندیده

flaunt

به رخ کشیدن, خودنمایی کردن
The rich flaunted their wealth while the poor starved on the streets.


flout

اهانت کردن، بی احترامی کردن

Some companies flout the rules and employ children as young as seven.


float

شناور بودن
She spent the afternoon floating on her back in the pool.

10 پسندیده

quit ترک کردن

quite کاملا

quiet ساکت

15 پسندیده

leek تره فرنگی

leak چکه کردن، نشت کردن

bleak
بدون چیزی که شما را خوشحال و امیدوار کند، بی حفاظ

beak منقار، نوک، دماغه

9 پسندیده

adapt وفق دادن

adopt به فرزندی پذیرفتن، اقتباس کردن

10 پسندیده