Elements definition

Mentally and physically I felt strong and alive, something about it, being out in the elements.

elements: weather conditions, especially bad ones.


این تاپیک مربوط به درس «درسنامه اصلی» در اپلیکیشن «زبانشناس» است. دوره «برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ»، فصل «غریزه‌ی باقی‌مانده از انسان‌های اولیه»

2 پسندیده

Elements رو به تنهایی معنی نکنید اینجا!
To be out of the elements یه اصطلاحه که ترجمه میشه :
غمگین بودن یا احساس ناراحتی کردن
:ok_hand::wink: