زبون بسته منم …
میخوای یه برنامه بریزی ناپلئونی بزاری واسه سیصد و پنجاهمین روز…
بعد تکلیف اونی که ناپلئونی ندوست چی؟!
بعدشم فقط واسه خاطر خودتون میگم!
خوب جایی رو واسه بساط کردن انتخاب نکردین! اصن من به اسم صاحب تاپیک نگاه میکنم کرک و پرم میریزه!!!
(منظور ابهتِ ، بد برداشت نشه لطفا)
دیگه خود دانید…
خب طبق میلش هر چی بخواد میزبان انجام میده دیگه
چه پیشنهاد بجایی
نع
زهرا کباب میده ها … میخوای صبررکنیم کباب بگیریم از زهرا جان
چقدر میزبانی سخته
اشکالی ندارد شاید ین موضوع بیشتر ما را بخنداند و خنده هم در کنار یادگیری عالیه می تونیم جوک قرار بدیم
بخشنده جان! میزبان جان…
میذاشتی مهمونت اوردِرِشو بده! بلکه فقط یه لبخند زیبا ازت میخواست! والا…
اینقدر زود نگو نع … تامل خوب چیزیه
از صابخونه یاد بگیر! (صاحب تاپیک) ببین چه مهمون نوازن
من مهمونمو خوب میشناسم
آقای باقری زرگل جون اِی جی بدبخت و فلک زده رو میخواست بذاره دم در نه ماستشو
ای وای من بازم رو دست خوردم از این رفیق گل شما
دیگه چه میشه کرد همون ای جی بدبخت رو هم قبوله.از دوست هر چه رسد قابل تحمله
حالا دیگه شق اخرش یع ماچ و بغل بود!!!
چقدر به همه چیز مادی نگاه میکنی…
من خیلی بچه معنوی میباشم بیا بگیر …
اِ…! شما گرفتینش… خب بی زحمت یه دور صلوات به نیت چهار ده معصوم…
ولی زر گل اگر تو برش میداشتی، میگفتم ۱۰۰۰ دور استغفار بگی تا تو باشی زود قضاوت نکنی
به روی چشم
این دیگه تقصیر من نبود… من نمیپذیرم
چقدر تکرار کردم من با اسلام نشستو برخواست دارم … بردار تسبیحو شروع کن العفو گفتنو
میگم مهمونمو میشناسم
اسلام همه رو به برادری و خواهریو! مهر و محبت دعوت میکنه، میگه همه با هم دوست شاید باورت نشه!!! ولی من به جان خودت قصدم خیرِ و خیلی هم جدیم تو این امر
العفو نیاز نیست…
راسش حرف حق جواب نداره
حس میکنم اسلام راه درو زیاد داره
بابا یه مقاومتی!!!
خلاصه
آدم اینقدر زود پا نمیده که…
البته راه درویی نمیبینم!!! باید یه سری چهار چوب ها حفظ بشه… که من بهت قول میدم حفظ بشه و خیلی هم خوش میگذره…کلی میخندیم با هم…
حالا اون ۸۰۰ میکنی ۳۵۰… یا برم مخ یکی دیگرو بزنم
دیگه گفتم روتو زمین نندازم
اوکی ریشو قیچی دست تو
نمیشه بگم ن … ولی نری سراغ مخ یکی دیگه
یعنی اگه با این ابهت تهدیدت کنن اگه به سی و پنج روز هم تنزل بدی چیز عجیبی نیست