در یادگیری زبان،نسخه مخصوص خودتان را بیابید

سلام بر شما خواننده عزیز،محترم و دوست داشتنی
میرکمالی هستم،علی میرکمالی
یکی از علاقه مندی های من گذراندن وقت در کتابفروشی ها و بررسی و دیدن کتابها و در نهایت خریدن کتاب است.چندی پیش در کتابفروشی کانون پرورشی،چشمم به مجموعه کتابهای پرورش خلاقیت برای کودکان افتاد و با بررسی کردن آن احساس کردم که کتابهای جالب و مفیدی هستند؛برای همین هر ۶ جلد آن را برای دخترم آوید خریدم.کتاب سرشار از تمریناتی برای فرزندان است که هر کدام به تقویت وجهی از هوش و خلاقیت آنها می پردازد.به نظرم آمد که تعطیلات عید فرصت مناسبی است تا بتوانم به هوای انجام تمرینات این کتاب،زمان بیشتری را با آوید بگذرانم،چرا که قسمتهای مختلف کتاب توضیحاتی را هم برای والدین دارد که چگونگی مواجهه با تمرینات را برایشان توضیح می دهد و به نظرم روش جالب و خلاقانه ای برای تمرین هوش و خلاقیت ارایه داده است.
وقتی آوید کتابها را دید آنقدر خوشحال شد که هنوز عید نشده تصمیم گرفت که شروع به خواندن آنها کند.برایش توضیح دادم که این کتاب مثل بقیه کتابهایش خواندنی نیست و تمرین هایی دارد که بهتر است اجازه دهد که در کنار هم انجام بدهیم تا من توضیحات مربوط به انجام تمرین را برایش بدهم و او شروع به انجامش کند.آنقدر ذوق و شوق داشت که مجموعه مدادهایش را آورد که از همان شب اول شروع کنیم!
برایش اولین تمرین را خواندم که توضیح داده بود که برگهای پاییزی را که در صفحه بود با مداد زرد و نارنجی به صورتی رنگ کند تا یک توالی حاصل شود.از آوید پرسیدم:“متوجه شدی؟“پاسخ داد:“بله،یعنی مثلا یکی در میان یا دوتا در میان هرکدام از برگها را به یک رنگ زرد یا نارنجی رنگ کنم!”
یک دفعه جا خوردم!برای من خیلی جالب بود،من در موقع تورق کتاب برای خریدن؛این تمرین را خوانده بودم و در تمام مدت فکر می کردم که منظور تمرین این است که برگها را یکی یکی از رنگ زرد به سمت رنگ نارنجی رنگ کند.یعنی اولین برگ زرد کمرنگ،بعدی زرد پررنگ،بعدی زرد مایل به نارنجی تا نهایتا به نارنجی پررنگ برسد!یعنی توالی در ذهن من چنین مفهومی داشت،ولی در ذهن آوید و بر اساس آموخته های او توالی تعریف دیگری داشت و به نظرم او درست می گفت؛چون این تمرین برای انجام دادن او بود،این کاری بود که او باید انجام می داد نه من؛این تمرین برای گسترش خلاقیت آوید بود نه افزایش خلاقیت پدر آوید! پس قطعا روشی که او می گفت برایش درست و صحیح بود.
دیگر چیزی نگفتم و آوید به روش خودش تمرین را انجام داد.به خودم یادآور شدم که باید تا انتهای تمرین های این کتاب همین روش را پیش بگیرم،چون در واقع در این ارتباط،درست و غلطی وجود ندارد،بلکه نگاههای متفاوتی است که هر کدام به مساله داریم و درواقع خلاقیت هم به نوعی از نگاه متفاوت به مساله آغاز می شود،که من برای رشد آن در فرزندم باید این فرصت را به او بدهم که نگاه متفاوتش را خوب تمرین کند.
من فکر می کنم که در یادگیری زبان هم این نگاه صادق است، همان طور که هر کدام از ما از لحاظ چهره و ظاهر از دیگری متفاوت هستیم،همان طور هم هر کدام از ما به یک راه و روش که مختص خودمان است می توانیم زبان را یاد بگیریم.اگر چه ممکن است که مشابهت هایی با روش دیگران داشته باشد ولی باید کاملا بر مبنای شرایط،علایق،خصوصیات فردی،موقعیت ها و توانایی های خودمان باشد.در دنیای امروز بیشترین امکانات و روش ها و متدها برای آموختن و یادگیری زبان فراهم شده است.اما به نظرم نمی توان به قطعیت برای همه یک روش واحد را برگزید و گفت این بهترین است.همانطور که مثلا من از شنیدن پادکست لذت می برم و از آن می آموزم،ممکن است دیگری،شرایط کار و زندگی اش طوری باشد که اصلا فرصت شنیدن پادکست را نداشته باشد،یا اصلا آدم شنیداری نباشد.
شاید همین خواندن کتابهای آموزش زبان که این روزها منتقدان فروانی دارد برای همین فرد روش بهتری باشد‌همه ما دارای اراده یکسان و مشابهی نیستیم برای همین هم هنوز خیلی ها برای یادگیری زبان لازم است که به آموزشگاه بروند تا با حضور در جمع و تحت نظر مدرس،خود را ملزم به یادگیری زبان احساس کنند.به نظرم خوب است که آگاه باشیم که چقدر روش های مختلف و متنوعی برای یادگیری مهارت زبان به وجود آمده است،تا خودمان را محدود به روش های قدیمی و سنتی ندانیم ولی از طرفی چون یک روش یادگیری برای دوستمان خیلی جواب داده است دلیل نمی شود که برای ما هم کارآمد باشد.
من فکر می کنم که بهترین روش آن است که هر فردی با شناخت دقیق از خودش،زمانش،توانایی هایش،استعدادهایش و… به مرور روش های مختلف یادگیری مهارت زبان را بررسی کند و آنها را امتحان کند تا بتواند بهترین نسخه یادگیری را که مختص خود اوست را پیدا کند.
در این راه البته خواندن تجربیات دیگران به عنوان یک چراغ راهنما می تواند سودمند باشد؛ولی در نهایت این خود ما هستیم که باید روش اختصاصی خودمان را بیابیم.به تقلید از دیالوگ فیلم مارمولک باید بگویم که:” به تعداد انسانها راه برای رسیدن به تسلط زبان هست!راه خودمان را بیابیم!” راستی،راه و روش شما برای یادگیری زبان چیست؟خوشحال می شوم که روشتان را در اینجا با من و دیگران به اشتراک بگذارید.
از شما خواننده عزیز سپاسگزارم که این متن را مطالعه کردید.
دوستدار شما
علی میرکمالی
۱۴۰۱/۱۲/۲۷

5 پسندیده

ممنون بابت مطلب مفيدتون از هر از هر روشي به هر شيوه اي اگر بعد از نميگم ١ سال بعد از سه سال زبان خوندن بايد و بايد نميگم ١٠٠ درصد حداقل ٧٠ درصد فيله هاي زبان اصلي و ١٠٠ درصد صحبت هايي كه نيتيو ها با هم انجام ميدهند رو متوجه بشي و در مورد هر موضوعي راحت و بي استرس بدون اينكه اصلا فكرشو بكني نظر بدي حتي اگر طرف نيتيو باشه با احترام بهش بگي اشتباه ميكنه من به ندرت ديدم از اساتيد زبان دارندگان مدرك ايلتس و تافل اينقدر زبان بلد باشن ولي چندين مورد از اساتيد خوب و كار بلد ديدم از خارج از ساختارهاي آموزشي به اين مهم دست يافته اند و راحت با يك استاد نيتيو زبان انگليسي صحبت ميكنند متاسفانه ما اكثرا رديننگي رايتينگي هستيم و كمتر لسيننگي اسپكينگي هستيم وقتي شما بعد از دو سال كلاس رفتن دو ساعت ليسيننگ واقعي و اسبكينگ واقعي نداشتي انتظار معجزه نداشته باش

بابت به اشتراک گذاشتن نظرتون،سپاسگزار شما هستم.