چطور برای یادگیری زبان وقت پیدا کنیم؟

سلام بر شما خواننده عزیز،محترم و دوست داشتنی
میرکمالی هستم،علی میرکمالی
از زمانی که متوجه شدم یادگیری انگلیسی در زیان شناس برای من نتیجه بخش بوده است،سعی کرده ام تا در موقعیت های گوناگون با معرفی این برنامه،دیگران را نیز به یادگیری زبان تشویق نمایم.اما آنچه که زیاد از افراد در پاسخ می شنوم این است که:"متاسفانه برای یادگیری زبان وقت ندارم!"جالب است که حتی در ایام عید و با توجه به این تعطیلات طولانی،باز هم افراد کمبود زمان را به عنوان مهمترین دلیل برای عدم یادگیری زبان مطرح می کردند!اما مگر غیر از این است که علی رغم همه تفاوت های ظاهری و باطنی که همه مان با هم داریم،طول شبانه روز برای همگی یکسان و ۲۴ ساعت است؟پس چگونه است که گروهی در همین مدت به خیلی کارها می رسند و حتی گاهی وقت آزاد هم می آورند ولی بعضی ها فرصت برای انجام بسیاری از کارهایی که برایشان مفید هم است را ندارند؟
می گویند روزی استادی شاگردان خود را به کنار دریا برد و تنگهای شیشه ای یکسانی را به آنها داد،سپس از آنها خواست که با قلوه سنگ های کنار ساحل،ظرف هایشان را پر کنند.وقتی که همه شاگردان ظرف هایشان را پر کردند از آنها پرسید که آیا مطمئن هستید که ظروفتان را کامل پر کرده اید و دیگر جا ندارد؟همگی شاگرد ها به استاد گفتند که ظروفشان را کاملا پر کرده اند.سپس استاد از شن های کنار ساحل برداشت و شروع به ریختن درون ظرف شاگردان کرد و همگی با کمال تعجب دیدند که چطور تنگ هایشان با شن پر می شود.
استاد مجدد از شاگردانش پرسید آیا ظروفتان پر شد؟شاگردان پاسخ دادند که بله استاد،ظاهرا بین سنگ ها فضای خالی بود که ما به آن دقت نکرده بودیم و آن را به حساب نیاورده بودیم ولی وقتی شما شن را درون تنگ هایمان ریختید،دیگر آن ها کاملا پر شدند و دیگر فضایی در آنها وجود ندارد؛اما استاد گفت:“باز هم خوب دقت نکردید،این ظروف هنوز هم کلی جای خالی دارند!” و در برابر چشمان حیرت زده شاگردان،شروع به ریختن آب دریا درون ظرف ها کرد و همگی دیدند که چطور ظرفی که از نظرشان پر شده بود،کلی ظرفیت برای جا دادن به آب دریا را داشت!
به نظر می رسد که این مثال در مورد زمان ما در زندگی صدق می کند،همه ما فارغ از ملیت و رنگ و نژاد و سن و فقیر و غنی بودمان،خوشبختانه به طور یکسانی تنگ شیشه ای شامل ۲۴ ساعت وقت را در طول شبانه روز داریم،اما خوب هر کداممان با توجه به نحوه ای که برای زندگی کردنمان انتخاب کرده ایم،قلوه سنگ هایی را برگزیدیم تا ظرف زندگیمان را پر کنیم،کارهایی که ما آگاهانه یا نا آگاهانه در طول شبانه روز زندگی مان انجام می دهیم مشابه آن قلوه سنگ ها هستند که به ظاهر ظرفمان را پر کرده است ولی اگر خوب دقیق شویم و بببنیم،هنوز در مابین آنها کلی فضای خالی و زمان خالی است که می توانیم از آنها بهره مند شویم،زمانهای خالی بین کارهای مختلف روزانه مان که اصلا آنها را جزو زندگی به حساب نمی آوریم ولی در واقع جزو عمر و وقت ما هستند که دارند می گذرند و گاهی تلف می شوند،زمان های بعضا طولانی که همه مان هر روز در مسیر های رفت و آمد،در مترو،تاکسی،اتوبوس یا ماشین داریم و با لطف تکنولوژی اینترنت و گوشی های هوشمند به راحتی می توانیم به گوش دادن پادکست و فایل های آموزشی کوتاه و بلند بگذرانیم.زمان هایی را که باید به انتظار بگذرانیم،در مطب پزشک،بانک یا در محل قرار و غیره.
به نظر من همراه بودن گوشی هوشمند با ما در همه جا،وجود اینترنت هرچند ضعیف و بی رمق در همه جا،وجود این همه ویدیوها،پادکست ها و فایل های آموزشی در زمان های کوتاه(حتی یک دقیقه ای) همگی امکانات فوق العاده ای هستند که در این روزگار به ما کمک کنند تا تمامی زمان های به ظاهر مرده بین قلوه سنگ های بزرگ زندگی مان را به خوبی پر کنیم.
البته من خودم بعد از همه گیری کرونا و اتفاقاتی که در زمینه سبک زندگی و کار در جامعه رخ داد؛نگاهم نسبت به قلوه سنگ های کاری زندگی هم تغییر کرده است و متوجه شده ام که گاهی حتی می توانیم برای جا باز کردن درون ظرف زندگی مان،سنگ هایمان را هم تعویض کنیم و سنگ های کمجا تری را انتخاب کنیم ؛منظورم از این حرف،تغییر دادن روش کارهایی است که به طور مرتب در زندگی انجام می دهیم،مثلا دورکاری کردن،یا استفاده از تکنولوژی برای انجام کارهای روزانه مثل خرید،یا برون سپاری بعضی کارها و…
اگر خوب در زندگی مان دقیق شویم،بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم را می توانیم به روش یا روش های دیگری هم انجام بدهیم تا زمان کمتری از ما بگیرند ولی در نتیجه انجام آنها تغییری حاصل نشود،در واقع این ها سنگ های بزرگی هستند که خودمان درون تنگمان گذاشته ایم و فرضمان بر این است که آنها ثابت و غیر قابل تغییرند ولی با درایت و هوشمندی می توانیم آنها را با سنگهای کوچکتری جابجا کنیم و از فضای خالی بدست آمده برای یادگیری مهارت زبان استفاده نمائیم؛شاید که روزی همین مهارت زبان،در زندگیمان موجب شد که آنقدر نگاهمان به زندگی تغییر کرد تا حتی تصمیم به تعویض و تغییر ظرف زندگیمان هم گرفتیم!
از شما سپاسگزارم که این متن را مطالعه کردید.
دوستدارشما
علی میرکمالی
۱۴۰۲/۱/۱۸

13 پسندیده

من خودم صد کلمه اولم رو داخل مترو یاد گرفتم
عالی:fire:

3 پسندیده

آفرین به شما؛امیدوارم سفرهای بیشتری با مترو داشته باشید:slightly_smiling_face:

1 پسندیده

سلام و وقت بخیر
اقای میرکمالی عزیز، بابت مطالب و تجربیاتتون که به اشتراک میزارید بی نهایت سپاسگزارم، خیلی از اوقات پیش از اینکه شروع به یادگیری کنم، یه سری به این قسمت میزنم تا از نوشته های با ارزشتون بهره ببرم، انشالله همیشه پایدار و سلامت باشید:rose::rose::rose:

2 پسندیده

سلام بر شما بزرگوار
سپاسگزارم که به نوشتار من ابراز لطف فرمودید؛واقعا امیدوارم که بتوانم در جهت تسهیل یادگیری زبان،برای دوستان قدمی بردارم.

1 پسندیده

آقای میر کمالی عزیز قرار نیست و نباید دنبال درس خواندن بود چون موقعی که یاد گیری خیلی فیزیکی و درست در مقابل چشمانمان بعنوان افزایش دایره لغات یا فرا گیری فلان ساختار صورت بگیرد مطمین باشید تقلا کردنی بدون لذت است که فید بکی دریافت نمی کنید و به قولی رنج بی ثمری است که متحمل می شوید ولی مطلبی بخوانید که چطور می‌توان انگلیسی رو سریعتر صحبت کرد چرا ثروتمندان احساس خوشبختی نمی کنند ریشه ی لذت کجاست و چرا ما وقتی به هدفمان که فرضا ایلتس ۹است رسیدیم دیگر استپ می زنیم و لذت نمی بریم چگونه می‌توان ارزش های اخلاقی را به فرزندانمان بیاموزیم چرا ما علیرغم مدرک دکترا به اندازه ی بیسوادان گذشته از زندگی بهره نمی بریم و هزاران داستان دیگر که برای هر کسی متفاوت است وقتی این مسایل رو دنبال کنیم برای یافتن ادامه داستان سخت ترین کلمات و گرامر ها هم برایمان آسان است و یاد گیری در پس زمینه رخ می‌دهد و خودمان هم متوجه نمی شویم و دنبال پر کردن لایتنر یا یاد گرفتن فلان گرامر نمره اور ایلتس نیستیم

1 پسندیده

سلام دوست گرامی
سپاسگزارم که نظر خود را در اینجا با من و دیگر دوستان به اشتراک گذاشتید.

با این فرمایش شما بسیار موافقم،به نوعی اگر ما بتوانیم روشی را پیش بگیریم که “ناخودآگاه” ما در پس زمینه شروع به آموختن کند بسیار موفق تر خواهیم بود از اینکه اصرار داشته باشیم که “خود آگاه” ما به صورت عیان بیاموزد.

1 پسندیده

خواهش می‌کنم همه میگن کلمه رو تنها نخونید تو جمله بخونید من میگم اصلا نه کلمه بخونید نه جمله همه چی باید از اینجا شروع بشه که یک داستانی هست و اون داستان ،داستان واقعی و موضوعی است که ما فارغ از انگلیسی در جستجوی فهم آنیم و با دانستن آن فهم و درکمان بیشتر می‌شود و این لذت فهم تا ابد ادامه دارد و این طور نیست که بعد از گرفتن ایلتس تمام شود . داستان واقعی زندگی

2 پسندیده

آرزومندم که کل جامعه به این لذت دست پیدا کنند.

لذت بردم :rose::rose::rose::rose: موفق و پایدار باشد

1 پسندیده

از ابراز لطف شما،سپاسگزارم.

بسیار عالی حرفهای اقای ای جی رو گفتید اونم از وقت مرده استفاده میکنه برای خوندن گوش کردن من خسته میشم اهنگ گوش میدم اونم یه اهنگ انریکه است هی گوش میدم خخ انقدر گوش میدم که بتونم بدون نگاه کردن به متن تلفظ و معنی رو بفهمم کارتون هم خوبه

1 پسندیده

آفرین به شما مخاطب گرامی،امیدوارم که در مسیر یادگیری مهارت زبان موفق باشید.

ممنون به امید خدا که بتونم ادامه بدم و به روانی صحبت کنم

1 پسندیده

قطعا با پشتکار و ممارست به نتیجه دلخواه دست پیدا خواهید کرد.