من با توجه به تعریفی که ارائه شده بود یاد درماندگی افتادم اما معادل درماندگی helplessness (learned helplessness) هستش. این رو چی باید ترجمه کرد دقیقا؟
و اینکه من معنی اصطلاحات تعریف زیر رو متوجه شدم اما اگه امکانش بود ترجمۀ کلش رو بگید که ممنون میشم. اگه نه هم فقط همون بخشی که or minimize آورده رو متوجه نشدم. آخه قبلش از make excuse استفاده کرده که بار معنایی منفی داره ولی minimize bad behavior که فعل مثبتی باید باشه. مگه معادل reduce نیست؟ متوجه نمیشم…
A “failure of nerve” can be defined as a condition or response where people turn a blind eye, throw their hands up in the air, give in to badgering, make excuses for or minimize bad behavior, or lash out in frustration when a difficult situation presents itself.
آها give in to badgering رو هم متوجه نمیشم. give in to یعنی تسلیم شدن؟ و badgering پیله کردن؟
فکر کنم کلش رو اگه یه نفر ترجمه کنه کمک بزرگی بهم کرده اما همین سه مورد هم رو محبت کنید جواب بدید اوکیه
شهامت نداشتن: میتونه به عنوان شرایط یا عکسالعملی باشه هنگامی که مردم چشم پوشی میکنند دستشون رو بالا می اندازند و پیگیری رو رها می کنند، برای رفتار بد عذر و بهانه میتراشن یا اون رو کوچک میشمرن یا در حالت استیصال با خشم و عصبانیت حرفهای بد میزنند زمانی که یک موقعیت مشکل خودشو بروز میده
لینکها زیر هم میتونه براتون مفید باشه.
She finally found the nerve to tell her mother “I broke the window”
مطمئنید ترجمهش همینه؟ آخه بهش میخوره یه جور اختلال روانی باشه که
آها پس مینیمایز اینجا معنی کوچک شمردن میده
معادل دستها رو به نشونهی تسلیم بالا بردن؟
کلمه badgering بار معنایی مثبت هم داره پس. پیگیری…
این نبود داخل توضیحات دیکشنری
من فقط این توضیح رو دیده بودم:
to persuade someone by telling him or her repeatedly to do sth or to question someone repeatedly
+
اون to در اصل into بوده؟ یا قبل فعل میادش؟ فعلمون الان give inـه؟
@sahar.salehi شما هم اگه در مورد سوالاتم نظری داشتین ممنون میشم کمکم کنید
تو همين تعريفي هم كه از badger نوشتيد كلمه اي دال بر بار معنايي منفي وجود نداره .يعني شما اصرار مي كنيد و بار ها و بارها در خواستتون رو مي گيد تا بالاخره جواب بگيريد حالا خودتون ميگيد من آدم مصر و پيگيريي هستم و بالا خره اينقدر پيگيريش كردم تا اون بودجه تصويب بشه ديگران ممكنه بگند چقد سمجه پس بار معنايي منفي نداره اينقدر فشار اوردم و هي گفتم تا تكاليفشو انجام داد