به نظر من چیزی که ادمو از حال بد به حال خوب برمیگردونه :آگاهی داشتن و تغییر نگرش ، و عوض کردن زاویه ی دید هست
مثال معروفی در این زمینه داریم اگر عدد 6 رو با گچ روی زمین بکشم شما میتونی اون سمت بایستی و اون رو 9 ببینی.
میخوام اینو بگم
اول از همه ببینید آیا به چیزی معتقد هستید؟
به نیرویی فراتر از خودتون که مواظبتونه؟ یا نه ؟
(به دور از مسائل مذهبی و کلیشه ای)
اگر بدونید نیرویی هست که خیر مطلقه
این جوری به قضایا نگاه میکنید:
مثلا : منِ سارا الان یه کارمندم و در مبدا کنونی هستم
و توی دلم اهداف و خواسته های بزرگی دارم که اونها مثلا مقصد من هستن.
خب برای رسیدن به خواسته هام بااااااااید تغییراتی در هویتم بوجود بیاد.
اگر نیاد من همچنان سارای مبدا میمونم و نمیتونم به اون سارایی تبدیل بشم که توی مقصده.
پس اگر در مسیر طی کردنِ مبدا به مقصد به حال بد و (اون مانعی) که باعث حال بدم شده اینجوری نگاه کنم که:
اومده تا منو تغییر بده و تبدیل کنه به اون سارایی که در مقصد هست؛ دیگه ناامید نمیشم. با این تغییر نگاه میفهمم که این اتفاق که منجر به حال بد من شده؛ درخودش موهبت و نعمتی برام داره که منو به خواسته ام نزدیک تر میکنه. یه گیفته از طرف جهان یا خدا یا … حالا هرچی که بهش اعتقاد داری. طبیعت کهکشان کائنات و…
( مثلا در اثر برخورد با یه مشکل و حل یا پذیرش اون: انگار صبور تر میشم، یا آرامتر میشم یا هر تغییری که بر اثر مواجهه با مشکلات و ترس ها و مسایل بوجود میاد منو تبدیل میکنه به اون شخصیتی که قراره تو مقصد باشه)
4 پسندیده