یه سوال از همتون دارم بنظرتون سخت کار کردن جواب میده یا هوشمندانه کار کردن؟ کدومش قطعی تر و تضمینی تره؟با دلیل بگید لطفا
من این سوالو هم از پدر و مادرم و هم چند نفر دیگه از اطرافیانم که بیزینس های مختلفی دارن پرسیدم و هر کدوم پاسخ های متفاوت و نگاه های متفاوتی داشتن به این قضیه.
سه تا برادر دارن برای یه ارباب تو یه کسبو کار کوچیک که با ۳۰۰میلیون میشه راش انداخت کارگری میکنن و کارگاه رو میچرخونن.سر هر ماه ۱۰ تومن برای سه تا کارگر و ۹۰ تومن تو جیب ارباب.
اکه اینا هوشمند کار کنن میرن هر جور شده از سیستم بانکی یه وام جور میکنن،اونوقت هم میشن ارباب و چون کارگر هم نمیخوان وامشون رو راحت پرداخت میکنن و بعدش در طول یه بازه زمانی مشخص با چند تا ترفند کارگاه رو میتونن nX برابر بزرگتر کنن
البته مهم اینه که در رابطه با چه کاری بخوای این سوالو بکنی.چون بسته به سوال و کار مربوطه بعضی وقتا سخت کار کردن خوبه بعضی وقتام هوشمندی
این نظر و دیدگاه منه شاید دو نفر بپسندند بیست نفر بگن نه خوب نیست شاید همه پسندیدن
سلام
البته که من هیچ تخصصی ندارم… جز ابراز فضلی کذایی که اونم بخوره تو سرم
اما بنظرم در هر عرصه ای بخوایم وارد بشیم. داشتن علمش پیش نیاز شروع اون کارِ… پس اول باید دانسته هامون رو در زمینه مورد نظر ببریم بالا و کل جوانب رو بسنجیم و بسته به کشش خودمون و شرایط اون کار یه برنامه هدفمند بچینیم که در طول مسیر دچار یاس و ناامیدی و و و نشیم.
علمِ مون رو به روز کنیم…
کار مون رو انجام بدیم…
تفریح داشته باشیم…
معاشرت با دوستان و خانواده رو هم داشته باشیم
این خودش یه جور شروع هوشمندانه و سخته!
(قفلی زدن روی کار به اسم سخت کوشی بزرگترین اشتباه ممکنه)
اما سخت کوشی بدون داشتن هوش قبلی!
و همچنین هوشمندی بدون سخت کوشی هم بی فایده اس!
میتونن مکمل هم باشن.
و مطلبی که واسم سوال شد!
شما زهرا جونی…درسته؟
(لحن بیانت همون شخصِ.)
چرا که کار سخت و کار هوشمندانه دو موضوع جدا از هم نیستند .بلکه کار سخت یکی از عناصر تشکیل دهنده کار هوشمندانه است .
بزار براتون ساده کنم.
هدف از سوال شما چیه؟ رسیدن به یک نتیجه !
پس میخواهید از بین دو گزینه ، یکی را انتخاب کنید. پس موضوع اصلی چیست ؟ انتخاب
عناصر اصلی تشکیل دهنده انتخاب شما دو عنصر اصلی هستند:
مسیرهای ممکن alternative possibilities
کنترل بر مسیرها control
اولی چجوری پدید می آید؟ محیط و ژنتیک !
دومی چگونه پدید می آید؟ محیط و ژنتیک ! با این تفاوت که کار سخت در این دسته قرار میگیرد .
یعنی شما مسیرهای متفاوتی داری که برای اینکه بتوانی بر آنمسیرها کنترل موثر داشته باشی باید آموزش و یادگیری لازم رو داشته باشی.
حالا تصور کن شما مسیرهای متعددی داری که کنترل بر آن مسیرها افزایش یافته . این موضوع منجر به تولید مسیرهای بیشتر ذهنی و فیزیکی در مسیر زندگی شما میشود ( مغز شما اینجوری شکل میگیره)
حالا کار هوشمندانه کجای این ماجراست ؟
به این بخش میگن سیستم تفکر اولیه یا ناخودآگاه شما، که به سیستم تفکر ثانویه یا خودآگاه شما فرمان میده .
بر چه اساسی؟
هر چقدر تعداد مسیرها ذهنی شما بیشتر باشد و کنترل بر مسیرها افزایش پیدا کند مغز شما امکان بیشتری دارد که مسیر بهینه تر را شناسایی کند و شما را به آنسمت هدایت کند !
مغز شما بدون کار سخت ( هر چیزی! کار فیزیکی و یادگیری ذهنی و …) نمی تواند کار هوشمندانه ای تولید کند!
البته این مبحث بسیار پیچیده است که من سعی کردم در ساده ترین حالت ممکن آن را مطرح کنم .
خیلی ممنون از شما توضیحاتتون خیلی کامل و تخصصیه باوجود اینکه گفتین سادهاش کردین ولی باز بعضی جاهاش فهمش سخته در کل فکر میکنم نتیجه کلی صحبتای شما همینی هست که نقل قولش کردم
همچنین شمام موفق باشین