سلام دوست عزیز
به فارسی، “ironically enough” رو میشه “جالبه که” یا “جالبتر آنکه” ترجمه کرد. این عبارت برای اشاره به یه وضعیت یا اتفاقی استفاده میشه که با انتظارات ما در تضاده. به عبارت دیگه، این عبارت برای اشاره به یک اتفاق غیرمنتظره یا تصادفی که به نظر میرسه غیرمنطقی یا مضحکه، استفاده میشه.
مثال:
- Ironically enough, the person who was always talking about being careful in traffic was the one who got in a car accident.
جالب است که کسی که همیشه در مورد احتیاط در رانندگی صحبت میکرد، کسی بود که در یک تصادف رانندگی قرار گرفت.
- Ironically enough, the person who was always saying that they didn’t want to get married was the one who got married first.
جالب است که کسی که همیشه میگفت که نمیخواهد ازدواج کند، کسی بود که زودتر ازدواج کرد.
- Ironically enough, the person who was always talking about how much they loved their job was the one who quit their job.
جالب است که کسی که همیشه میگفت که چقدر از کار خود خوشش میآید، کسی بود که شغل خود را ترک کرد.