خیام
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است
خیام
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است
وصف بهار از رودکی، پدر شعر پارسی:
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صدهزار نزهت و آرایش عجیبشاید که مرد پیر بدین گه شود جوان
گیتی بَدیل یافت شباب از پی مشیبچرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد
لشکرْش ابر تیره و باد صبا نقیبنَفّاط برق روشن و تندرْش طبلزن
دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیبآن ابر بین که گرید چون مرد سوکوار
و آن رعد بین که نالد چون عاشق کئیبخورشید را ز ابر دمد روی گاهگاه
چونان حصارهای که گذر دارد از رقیبیک چند روزگار جهان دردمند بود
به شد که یافت بوی سمن، باد را طبیبباران مشکبوی ببارید نو به نو
وز برگ برکشید یکی حُلهٔ قشیبکنجی که برف پیش همی داشت گل گرفت
هر جویکی که خشک همی بود شد رطیبتندر میان دشت همی باد بردمد
برق از میان ابر همی برکشد قضیبلاله میان کشت بخندد همی ز دور
چون پنجهٔ عروس به حنّا شده خضیببلبل همی بخوانَد در شاخسار بید
سار از درخت سرو مر او را شده مجیبصُلصُل به سروبن بر، با نغمهٔ کهن
بلبل به شاخ گل بر، با لحنک غریباکنون خورید باده و اکنون زیید شاد
کاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیبساقی گزین و باده و می خور به بانگ زیر
کز کشت، سار نالد و از باغ عندلیبهر چند نوبهار جهان است به چشم خوب
دیدار خواجه خوبتر، آن مهتر حسیبشیب تو با فراز و فراز تو با نشیب
فرزند آدمی به تو اندر به شیب و تیبدیدی تو ریژ و کام بدو اندرون بسی
با ریدکان مطرب بودی به فر و زیب
نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ
ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگگل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی
آن ز عنبر برد بوی و این ز گوهر برد رنگشاخ بادام از شکوفه لعبتی شد آزری
جامهای می گرفته برگها هر سو به چنگابر شد نقاش چین و باد شد عطار روم
باغ شد ایوان نور و راغ شد دریای گنگ
منوچهری دامغانی
شعر بهار از رهی معیری:
نوبهار آمد و گل سر زده، چون عارض يار
اي گل تازه، مبارک به تو اين تازه بهاربا نگاري چو گل تازه، روان شو به چمن
که چمن شد ز گل تازه، چو رخسار نگارلاله وش باده به گلزار بزن با دلبر
کز گل و لاله بود چون رخ دلبر گلزارزلف سنبل شده از باد بهاري درهم
چشم نرگس شده از خواب زمستان بيدارچمن از لاله نورسته بود چون رخ دوست
گلبن از غنچه سيراب بود چون لب يارخنده کن خنده، چو سوري ز طرب با دلبر
مست شو مست، چو نرگس به چمن با دلدارروز عيد آمد و هنگام بهار است امروز
بوسه ده اي گل نورسته که عيد است و بهارگل و بلبل همه در بوس و کنارند ز عشق
گل من، سرمکش از عاشقي و بوس و کنارگر دل خلق بود خوش که بهار آمد و گل
نوبهار مني اي لاله رخ گل رخسارماه را با رخت اي سرو نباشد پرتو
سرو را با قدت اي ماه نباشد مقدارخلق گيرند ز هم عيدي اگر موقع عيد
جاي عيدي تو به من بوسه ده اي لاله عذار
انشاله
به همچنین برای شما …
این یکی بطور ویژه ای زیبا و دلنشین بود.
سپاس فراوان از شما.
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیمنیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیمخوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیمارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیمگل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشیممیکشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیمحافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
علم دولت نوروز به صحرا برخاست
زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاستبر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاستتا رباید کله قاقم برف از سر کوه
یزک تابش خورشید به یغما برخاستطبق باغ پر از نقل و ریاحین کردند
شکر آن را که زمین از تب سرما برخاستاین چه بوییست که از ساحت خلخ بدمید؟
وین چه بادیست که از جانب یغما برخاست؟چه هواییست که خلدش به تحسر بنشست؟
چه زمینیست که چرخش به تولا برخاستطارم اخضر از عکس چمن حمرا گشت
بس که از طرف چمن لؤلؤ لالا برخاستموسم نغمهٔ چنگست که در بزم صبوح
بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاستبوی آلودگی از خرقهٔ صوفی آمد
سوز دیوانگی از سینهٔ دانا برخاستاز زمین نالهٔ عشاق به گردون بر شد
وز ثری نعرهٔ مستان به ثریا برخاستعارف امروز به ذوقی بر شاهد بنشست
که دل زاهد از اندیشهٔ فردا برخاستهر دلی را هوس روی گلی در سر شد
که نه این مشغله از بلبل تنها برخاستگوییا پردهٔ معشوق برافتاد از پیش
قلم عافیت از عاشق شیدا برخاستهر کجا طلعت خورشیدرخی سایه فکند
بیدلی خسته، کمربسته چو جوزا برخاستهرکجا سروقدی چهره چو یوسف بنمود
عاشقی سوخته خرمن چو زلیخا برخاستبا رخش لاله ندانم به چه رونق بشکفت
با قدش سرو ندانم به چه یارا برخاستسر به بالین عدم بازنه ای نرگس مست
که ز خواب سحر آن نرگس شهلا برخاستبه سخن گفتن او عقل ز هر دل برمید
عاشق آن قد مستم که چه زیبا برخاستروز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاستترک عشقش بنه صبر چنان غارت کرد
که حجاب از حرم راز معما برخاستسعدیا تا کی ازین نامه سیه کردن؟ بس
که قلم را به سر از دست تو سودا برخاست
سعدی
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی، با صدای استاد شجریان:
روز بهارست خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار
وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند
خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
سعدی
بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی
به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانیدم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی
که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی
سعدی
چون گل بشکفت در بهار ای ساقی
تاکی نهدم زمانه خار ای ساقی
در پیش بنه صراحی و بر کف جام
با سبز خطی به سبزه زار ای ساقی
عطار نیشابوری
شها چه موسم نوروز فراخ آمده است
که تا به لهو و طرب عقل را کند ارشادبه خواه باده نوشین و داد وقت بده
که روز رفته نگردد به هیچ حال معاد
ظهیر فاریابی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانرواجهان انجمن شد برِ تخت او
شگفتی فرو ماند از بخت اوبه جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندندسر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمینبزرگان به شاهی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستندچنین جشن فرّخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
(شاهنامه فردوسی، پادشاهی جمشید)
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر
که مرغ نغمهسُرا سازِ خوشنوا آورددلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن
که بادِ صبح نسیمِ گرهگشا آوردرسیدنِ گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آوردصبا به خوشخبریِ هُدهُدِ سلیمان است
که مژدهٔ طرب از گلشنِ سبا آوردعلاج ضعف دل ما کرشمهٔ ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آوردمریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آوردبه تنگچشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم
که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آوردفلک غلامی حافظ کنون به طوع کُنَد
که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد
سال نو بر همگی مبارک باد.
سلام آقا مصطفی عزیز
سال نو بر شما و خانواده محترم مبارک باشه. سالی باشه سرشار از خوشی و برکت برای شما.