در این درس آقای ای جی هوگ در رابطه با موقعیت های جدید و مهم در زندگی صحبت میکنن. در این نوع موقعیت‌ها خیلی‌ها نمیدونن چه تصمیمی بگیرن و در نهایت اصلاً ممکنه هیچ کاری نکنن. اما به قول ای جی «در خیلی از موقعیت های زندگی، هر تصمیمی که بگیرین بهتر از اینه که هیچ تصمیمی نگیرین» تصمیم بگیرین و با قاطعیت عمل کنین. همین کار میتونه شانس موفقیت رو بالا ببره.
مثال آقای ای جی در این درس همین Effortless English هست که وقتی میخواست شروع بکنه هیچ ایده ای نداشت. اما با یک تصمیم قاطعانه شروع کرد و موفق هم شده.
این درس برای ماه دسامبر سال ۲۰۱۶ هست.
این درس‌ها رو میتونید در اپلیکیشن اندرویدی زبانشناس (دوره‌ی VIP آقای ای جی هوگ)، به همراه امکانات جانبی بسیار خوب اون بخونید.
در این درس آقای ای جی هوگ و همکارانش در Learn Real English به این موضوع میپردازن که ما یادمون رفته از چیزهای کوچیک، لحظات کوچیک و ساده در زندگی لذت ببریم. و دلیلش رو هم رسانه‌ها میدونن. چون رسانه‌ها معمولاً روی مسائل بزرگ و هیجانی تمرکز میکنن. رسانه‌ها حتی از کاه هم کوه میسازن. و این وارد ناخودآگاه ذهن ما شده که فقط مسائل بزرگ هستن که مهم هستن و ما میتونیم ازشون لذت ببریم.
برای همین زندگی عادی و روزمره ی خودمون رو از یاد بردیم و از کارهای ساده لذت نمیبریم و توجهی بهشون نداریم.
این درس منو یاد درس کوچک زیباست در دوره ی انگلیسی قدرت میندازه. حرف درستی هست الان همه تمرکز ما روی کارهای بزرگ، رخدادهای بزرگ، پیشرفت چشمگیر و کلا همه چی بزرگ معطوف هست. که این موضوع مشکلی برای جامعه شده.
در وهله اول به @masiha عزیز بگم شما با گذاشتن این درسا یه MVP واقعی هستی چون خیلی از ما نمیتونیم عضو سایت ای جی بشیم، یکی دوبار خواستم امتحان کنم ولی اونقد هزینه بر و وحشتناک بود واسم که نا امید شدم
واقعا از شما ممنونم
این درس ویدئوشو دیدم کله درس که فوقالعاده بود حرفی توش نیس ولی وقتی به دقیقه 25:05 رسیدم یکی از بهترین نقل قول های زندگیمو شنیدم
" همینه، شما نیازی ندارید 100 تا کتاب بخونید، شما نیازی به یه برنامه فوق العاده ندارید، یه ایده رو انتخاب کن انجامش بده، تمام، اگه کار نکرد یکی دیگه انتخاب کن امتحانش کن، انجامش بده، همش همینه. این راز موفقیت تو زندگیه."
خیلی وقتا ما هزاران ایده و آنالیز می کنیم و همونجوری یه گوشه میشینیمو بهش فکر میکنیم. هیچوقت سمتشون نمیریم دنبال عالی ترین نقشه ایم درصورتی که ایده خوب هم برای شروع کافیه. مهم حرکته، مهم انجام کاره. چون وقتی انجامش میدیم قدم به مسیر گذاشتیم و داریم میریم سمتش.
تو انگلیسی هم همین موضوع هست. هممون دنبال بهترین منبع برای شروعیم. هزاران منبع جلومونه ولی هنوز شروع نکردیم. در صورتی که اگه شروع کنیم حتی اگه اون منبع انتخابیمون ضعیف بوده باشه ما میتونیم تو مسیر تغییرش بدیم و به راهمون ادامه بدیم تا اون بهترین تصمیم رو پیدا کنیم.
خیلی سخنرانی قشنگی بود.
ممنون
دقیقا من خودم هم به این نکته رسیدم. اکثر تصمیمات تاثیرگذاری که در زندگیم گرفتم هیچ آنالیز و کتاب خوندن خاصی توش نبوده. یه جرقه در ذهنم خطور کرده، یه بررسی کوتاه از شدنی بودنش کردم و بعد با همون حس قاطعیتی که ای جی میگه انجامش دادم.
یه مثال کوچیک بخوام بزنم من کلا تو زندگیم یه بار تصمیم گرفتم یه درسی رو پیشخوانی کنم و اون درس برنامه نویسی کامپیوتر بود که تو رشته ی مکانیک به ما درس میدادن. تا اونموقع من بیشتر فکر میکردم که کسی که رشته ی کامپیوتر میخونه یعنی رایت سی دی و نصب نرم افزار های مختلف. خیلی از بچه های خوابگاه ترم دو برنامه نویسی رو برداشتن من بر نداشته بودم. بعد من دیدم با این وضعم ترم سه هیچ کسی نیست که تو خوابگاه به من کمک کنه بنابراین تصمیم گرفتم پیشخوانی کنم. رفتم یه کتاب خیلی خیلی قطور C# خریدم و تابستون یک مقداری کار کردم از قضا خیلی خوشم اومد. خلاصه اینقدر کار کرده بودم که ترم سوم استاد به من گفت نمره ی تو ۲۳ از ۲۰ هست و من مجبورم بهت ۲۰ بدم بعد برای ترم چهار هم منو دستیار خودش کرد که از اونجا فعالیت های مختلف من با اساتید دانشگاهی شروع شد و کارهای خوبی انجام دادم. و در کل هر کاری هم که میکردم یا نرم افزاری بود یا تلفیقی از مکانیک و نرم افزار.
الان که فکرشو میکنم اگه من اون جرقه به ذهنم خطور نمیکرد و اگه پیشخوانی نمیکردم شاید هیچوقت این علاقه ی من به الگوریتم نویسی و نرم افزار کشف نمیشد و برای همیشه تو رشته ی مهندسی مکانیک درجا میزدم.
قاطعیت بسیار مهمه. تو درس قاعده ی ده هزار ساعت میخونیم که قانون میگه اگه بخوای در کاری موفق بشی بایستی حداقل ۱۰ هزار ساعت روش وقت بذاری که این ۱۰ هزار ساعت مستلزم قاطعیت فراوانه
این درس و من تو پکیج مگا داستان ها خوندم ،درس جالبی هستش،درمورد رمز موفقیت آدمای سرشناس و موفق صحبت می کنه و فردی مثل بیل گیتس رو مثال میزنه ،اینکه برای موفق شدن هم امکانات مهمه و هم هوش و استعداد خود شخص اما چیزی که از همه مهمتر هستش مدت زمانیه که صرف انجام یک کاری می کنیم و اگه برای هر کاری ده هزار ساعت وقت بگذاریم قطعا موفق میشیم توی اون کار .
به نظر من یکی از بدترین چیزایی که داره تو جامعه ما بین جوونا رواج پیدا میکنه جو کارآفرینه ، و خیلی از آدم های سودجو از خامی مردم برای پر کردن جیب خودشون استفاده میکنن به طور مثال همین کارگاههای کار آفرینی و استارتاپ که در سطح شهرها برگزار میشه و تنها موفقیت مربیهاش برگزاری همین کارگاهها و خالی کردن جیب مردمه، کافیه همین روزا یه سر به نمایشگاه کتاب بزنین میبینین که غرفه ها پر هستند از کتابهای موفقیت با تیترهای فریبنده که کافیه یه نوجوون یکی از اونارو بگیره و بخونه طوری از زندگی واقعی دور میشه و در رویای ثروت مند شدن و موفقیت غرق میشه که به کل زندگی واقعی رو فراموش میکنه، به نظر من موفقیت اگه چندتا کلید داشته باشه یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت توسعه مهارتهای فردیه حالا اون مهارتها میتونه زبان انگلیس،کامپیوتر، مهارت سخنوری و… باشه که به آدم قدرت این رو بدن که در مواجهه با فرصتهای زندگی قدرت عملی کردن ایدههای جدید رو داشته باشه، مطمعنا قبل از آقای ناصری خیلی های دیگه با همین روش زبانشناس توی ایران زبان یاد گرفتند و مطمعنا خیلی از اونها هم کمبود همچنین برنامه ای رو حس کردن ولی آقای ناصری اولین کسیه که همچنین برنامه ای رو ساخته و شاید اگه آقای ناصری یک روز شروع به یاد گرفتن برنامه نویسی نمیکرد هیچوقت زبانشناس هم ساخته نمیشد.
خیلی ممنونم از نظر لطف شما ولی نفهمیدم MVP یعنی چی؟
البته جو کارافرینی خیلی مهمه. قبلا شغلها دولتی بودن و همه برای اینکه شغل دولتی پیدا کنن دست و پا میزدن. بعد شغلهای خصوصی رواج پیدا کرد. اما الان کارافرینی هست که داره کم کم مهم میشه. البته به قول شما آدم نباید گول افراد دیگه رو بخوره. بلکه باید روی توسعه مهارتها جهت کشف شدن استعدادهاش وقت بذاره.
دقیقا حرف بسیار مهمی زدین. راه حل اشتغال و پیشرفت این هست که به جای تولید شغل! جوان کارآفرین پرورش بدیم. اینطوری هر نفر حداقل برای خودش و در حالت مطلوب برای افراد دیگه میتونه کار ایجاد کنه. در ویدئوی زیر خیلی جالب این موضوع توضیح داده شده.
حالا کارآفرینی یعنی چی؟ یعنی اینکه جوان جویای کار، با توجه به توانمندی هایی که قبلا کسب کرده و مشکلات و کاستی هایی که در جامعه وجود داره، کسب و کاری ایجاد بکنه که یکی از این مشکلات رو حل بکنه. مثلا من در این رابطه اسنپ و تپسی رو دوست دارم مثال بزنم که با همت جوونهای کارآفرین این مرز و بوم، تا حد بسیار مطلوبی مشکل تاکسی دارها و مردم با تردد داخل شهری برطرف میشه.
سلام
واقعا دستتون درد نکنه نمیدونین که چقدر تو اینترنت دنبال کورس vip آقای aj hoge گشتم ولی نبود که نبود!
همچنین deep english
خدمت بزرگی کردین واسه جامعه زبان ایران
یه پیشنهادی داشتم
اخیرا کورس لهجه aj hoge هم منتشر شده
اگه بتونید اونم قرار بدید لای مطالبتون عالی میشه
تو اینترنت نتونستم پیدا کنم قیمتشم ۳۵۰ دلاره!
همیشه موفق و سر بلند باشید و نتیجه خدماتتون و ببینید
با تشکر
و اون درس برنامه نویسی کامپیوتر بود که تو رشته ی مکانیک به ما درس میدادن. تا اونموقع من بیشتر فکر میکردم که کسی که رشته ی کامپیوتر میخونه یعنی رایت سی دی و نصب نرم افزار های مختلف. خیلی از بچه های خوابگاه ترم دو برنامه نویسی رو برداشتن من بر نداشته بودم. بعد من دیدم با این وضعم ترم سه هیچ کسی نیست که تو خوابگاه به من کمک کنه بنابراین تصمیم گرفتم پیشخوانی کنم. رفتم یه کتاب خیلی خیلی قطور C# خریدم و تابستون یک مقداری کار کردم از قضا خیلی خوشم اومد. خلاصه اینقدر کار کرده بودم که ترم سوم استاد به من گفت نمره ی تو ۲۳ از ۲۰ هست و من مجبورم بهت ۲۰ بدم 
بعد برای ترم چهار هم منو دستیار خودش کرد که از اونجا فعالیت های مختلف من با اساتید دانشگاهی شروع شد و کارهای خوبی انجام دادم. و در کل هر کاری هم که میکردم یا نرم افزاری بود یا تلفیقی از مکانیک و نرم افزار.
