فرهنگ آواشناسی شناسی ترکی

فرهنگ آواشناسی و واجشناسی ترکی آذربایجانی
برای مدرسان و زبان پژوهان و زبان آموزش و مترجمان زبان
معادل علمی و دقیق واژگان آواشناسی ترکی در زبان های ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی، انگلیسی، فارسی

فرهنگ آواشناسی ترکی.pdf (984.9 کیلوبایت)

1 پسندیده

سلام

البته از آشنایی با بزرگواران " زبان شناس" بسیار خوش وقت و خوشحالم.
کاش این انجمن فرصتی باشد برای آشنایی با بزرگترین پدیده انسانی یعنی زبان که فصل ممیز distinctive انسان از حیوان است.
زبان انگلیسی تنها یکی از زبان هاست و ملغمه و آمیخته ای از زبان های دیگر.
کتاب قرائت زبان ترکی ( Reading ) را برای دانلود کردن در پایین متن قرار می دهم.
موفق و پیروز باشید.

تورک دیلی اوخو ، ییغجامی.pdf (7.0 مگابایت)

کتاب بسیار ارزشمند
آواشناسی، واجشناسی و فرآیند های آوایی در زبان ترکی ( سس بیلگی سی)

آواشناسی و واجشناسی زبان ترکی.pdf (748.1 کیلوبایت)

مزیت ها و برتری زبان ترکی بر دیگر زبان ها

۱–در زبان تركي برخلاف برخي از زبان ها ، حرف تعريف (ال تعريف در عربي و … ) وجود ندارد.
2- در زبان تركي ، مقوله جنس ( مذكر، مؤنث ، خنثي) وجود ندارد. در زبان آلماني و روسي ،سه جنس - و در عربي و فرانسه - دو جنس وجود دارند كه مثلا وقتي در عربي واژه ي " رَجُل " (مرد) مذكر است ، افعال و ضماير اشاره و ديگر ضماير و صفات ، بايد مذكر آورده شوند.
3- در زبان تركي افعال بي قاعده وجود ندارد (تنها فعل بودن- دي/ دير / ايدي / ايمش- بي قاعده است). در حالي كه در بيشتر زبان ها ، يادگيري افعال بي قاعده بر دشواري كار مي افزايد.
4- در زبان تركي تنها نُه (9) مصوت (واكه) وجود دارد. همه واكه ها نيز مصوت كوتاه هستند.
5- در زبان تركي جايگاه تكيه در واژ ه ها و افعال مشخص است.
6- در زبان تركي قانون هماهنگي واكه اي وجود دارد كه سبب گوشنواز بودن كلمات مي شود و توالي هر واكه در داخل كلمه مشخص است. مثلا واكه هاي پيشزباني (اينجه ) هميشه با واكه هايپيشزباني ، و واكه هاي پسزباني (قالين) با واكه هاي پسزباني مي آيند.
7- براي صرف افعال و ضماير و كلمات از پسوند استفاده مي شود. اين موضوع سبب مي شود كه ريشه كلمات و اسماء و افعال به راحتي قابل شناخت باشد.
گؤز+ له + مَك = گؤزله مك (انتظار كشيدن)

گؤ‍ز+ لوك = گؤزلوك (عينك)

8- در زبان تركي آواهاي درونسو (مانند برخي از زبان هاي افريقايي) وجود ندارد و همه آواها با خارج شدن هواي شش ها پديد مي آيند

9- آواهاي " ع ، ط ، ظ ، ذ ،‌ ض " در تركي وجود ندارد.

10 – در زبان چيني هر واژه ممكن است چندين آهنگ داشته باشد كه معناي كلمه را تغيير مي دهد. اما در زبان تركي چنين چيزي وجود ندارد.

نمونه هایی از واجشناسی ترکی

در زبان ترکی هیچ کلمه ای با صامت (همخوان ) های " ر ، ژ ، غ " آغاز نمی شود.

در سنگ نوشته های اورخون - یئنی سئی در سده ی 8 میلادی ( 1200 سال پیش) از صامت های " ج ، خ ، ژ ، ف، ق ، ه ، و " استفاده نشده است.

توضیح در مورد کاربرد همخوان های ترکی:

همخوان های دو لبی (قوشا دودق صامتلری):م ، پ ، ب.

  1. ب : همخوان " ب" می تواند پیش از همه ی واکه ( مصوت ) های نُه گانه ی ترکی بکار رود . نمونه: بال (عسل) ، بوُغدا (گندم) ، بیچاق bıçaq (در محاوره : پیچاخ)(چاقود ، کارد) ، بوشboş (خالی، تهی) ، بؤرک börk : کلاه ، بَزه ک bəzək (آرایش) ، بیلمَک (دانستن) ، بوکمَک bükmək (خم کردن ، تا کردن).
    همخوان " ب" در وسط کلمه نیز کار برد دارد. قابار (تاول) ، یوُبانماق (تاخیر کردن) و …
    همخوان " ب " در پایان اسم ها کاربرد بسیار اندکی دارد . قاب (ظرف) ، دیب (تَه ، قعر )
    همخوان " ب" در پایان فعل برای ساخت " وجه وصفی " بکار میرود. مثل " یازیب ، دئییب ، گؤرب ، اوتوروب و… ) سَنی گؤروب سئویندی (با دیدن تو خوشحال شد.)
    در سنگنوشته های اورخون یئنی-سئی همخوان "و " به " ب " نیز تغییر می یافته است (consonant shift) .
ترکی باستان ترکی نوین
بئر (در ترکی باستان نشان مصدری " مَک / ماق" بکار نمی رفت.) وئر (وئرمک): دادن
ته به təbə دَوه dəvə (شتر)
آب آو (شکار)
ساب ساو (پیام ، خبر) ریشه ی نام کوه سَبَلان
  1. همخوان " پ " : این صامت می تواند پیش از هشت واکه (حف صدار دار) قرار گیرد. نمونه: bozmaqپوزماق : زدودن ، باطل کردن
    پورسوق porsuq : راسو ، دله ؛ پوُسماق (میسماق) : کمین کردن ؛ پیچیلتی pıçıltı (نجوا) ، پؤرتمَک pörtmək: سرخ شدن از تب یا خشم؛ پیتی (دیزی) ، پاپاق (کلاه پوستی) ، پَلتَک (الکن ، زبانگرفته).
    همخوان " پ " در میان واژه ها نیز کاربرد دارد . ایپَک ipək (ابریشم) ، توپلاماق toplamaq (گرد آوردن ، جمع کردن).
    همخوان " پ " در پایان واژه ها بسیار کمیاب است. ساپ (نخ) ، ایپ ip (طناب)
    این همخوان تنها در ریشه ی واژه ها یافت می شود و در پسوندهای ترکی کاربرد ندارد.

خوشه های همخوانی :
پپ : توپپوُز toppuz (گیاه شکر تیغال ، عمود آهنی)
پد: تاپداماق (کوبیدن با چوپ و لگد)
پر : توپراق topraq(خاک)
گوپسه مک güpsəmək(کوبیدن با ضربه چکش و …)
البته برای راحتی بحث از ارایه خوشه های هخوانی خود داری خواهم کرد.
در ترکی باستان (اورخون-یئنی سئی ) هیچ کلمه ای با " پ " آغاز نمی شد.

  1. همخوان " م " : این همخوان با همه واکه های ترکی بکار می رود. مارال (آهو) ، موتال motal: خیک پنیر ؛ موُنجوق ، میریق miriq : لب شکری ؛ مورگو mürgü (چُرت) ؛ مؤچوک möçük (استخوان دنبالچه) ، مَمه ، میلچَک milçək : مگس
    همخوان " م " در میان و پایان واژه کاربرد فراوان دارد. آخشام (شَب) ، دوُمان (مِه) ، آلیم - ساتیم (خرید و فروش) … همخوان های لبی - دندانی (دوداق - دیش صامتلری)

  2. همخوان " ف" این همخوان بشتر با واکه ی " ای " (که در زبان فارسی وجود ندارد) بکار می رود. فیرلانماق fırlanmaq (چرخیدن) ، فیرتینا fırtına : توفان
    همخوان " ف" در میان واژه کاربرد کمی دارد (تنها در چند واژه) : اوُلداماق ufuldamaq : نالیدن از سوزش زخم ؛ پوفله مک (پوله مک)püfləmək : فوت کردن بادکنک یا آتش و …

می توان گفت که همخوان " ف " در پایان واژه های ترکی کاربرد ندارد. (تنها در یک یا دو کلمه ) کیف / کوف küf ( کَپَک نان و …)
می توان گفت که حرف " ف " در ترکی آذربایجانی کاربرد اندکی دارد.
در ترکی جغتایی حرف " پ " به " ف " تغییر می یافت . توپراق(ترکی آذربایجانی) : توفراق (ترکرکی جُغَتایی)

  1. همخوان “و " : این همخوان (v) در آغازه واژه تنها پیش از پنج واکه قرار می گیرد. ووُرماق vurmaq : زدن ؛ وئرمکvermək : دادن ؛ والای (نامیزان بودن حرکت چرخ های اتومبیل ) ؛ ویزیلتی vızıltı : وز- وز (نام آوا) ؛ وه له میر vələmir (در گیاه شناسی : جو دو سر ، یولاف) ؛ وه ز vəz (غده) ؛ و ه ل vəl (خرمنکوب چوبی در روستا)
    همخوان " و” در میان واژه نیز بکار می رود. داوار (گوسفند) (واژه در ترکی باستان به معنای مال و ثروت نیز بوده است. کلمه تاواریش روسی به معنای " رفیق " از این کلمه ی ترکی گرفته شده است. ) ؛ دوُواق (روبند عروس )

همخوان " و " در پایان واژه ها کاربرد اندکی دارد. آلوو ( شعله آتش).

همخوان های پیشزبانی - لثوی ( دیل اؤنو - دیش آرخاسی صامتلری alveolar consonants): ل ، ن ، ت ، د ، س ، ز .

1)همخوان " ل" : این همخوان در آغاز واژه پیش از هشت واکه می تواند ، قرار گیرد و پیش از واکه او u در آغاز واقع نمی شود. لیل (آب گِل آلود) ؛ لاپ (پیشوند صفت عالی لاپ یاخشی= بسیار خوب) ؛ لیغ lığ (گِل و لای ، آبرفت) ؛ لؤپوک löpük (سنگ صاف) ؛ لومه lümə (کوتاه ، لومه قوُیروُق : دُم کوتاه) ؛ لئچه ک leçək ( روسری) ، لَلَک (پَر) ، یئلَک (پَر).
در ترکی باستان هیچ کلمه ای با " ل " آغاز نمی شد.

این همخوان در میان واژه کار برد بیشتری دارد. اولدوز ulduz :ستاره ؛ یولماق yolmaq (از ریشه کندن) و …

این همخوان در پایان واژه کاربرد اندکی دارد. گؤزه ل gözəl (زیبا)

  1. همخوان " ن " : این همخوان بسیار کم در آغاز واژه ها دیده می شود و پیش از هفت واکه می تواند واقع شود. نه nə(چی ؟ / چه ؟) ، ناققا (نهنگ ، وال دریایی) ، نئچه neçə (چند) ، ناخیر naxır (گله گاو) ؛ نؤکر nökər (نوکر واژهای مغولی) ، نوختا noxta(افسار) ، نیسگل (حسرت ، ناکام ماندن) ، نییه niyə (چرا؟) ؛ نیققیلداماق (نِق زدن).

همخوان " ن" در میان واژه کاربرد بیشتری دارد. آنلاماق (فهمیدن) ؛ یئنی (نوین) و …

همخوان " ن " در پایان کلمه نیز کاربرد فراوان دارد. قیرغین / قیرقین qırqın (کُشتار) ، سَن (تو، ضمیر دوم شخض مفرد مخاطب). واژه ها بسیار اندک است. آلوو alov (شعله آتش) ، شیو / شوو şiv / şüv (ترکه چوب)

اصطلاحات آواشناسی ترکی:

آچيق هجا: هجاي باز
آچیق صائتلر: واکه های باز
آدلیق حالتی: حالت فاعلی ( دستور زبان)
آرخا سیرا صائتلر: واکه های پسین
آغیز بوشلوغو : حفره ی دهان
آغیز صامتلری: همخوان های دهانی
آلینما سؤزلر : واژه های دخیل ، واژه های قرضی
اوُزون صامتلر: واکه های بلند
اوُیوشما: همگونی
اوُدلاق صامتی: همخوان چاکنایی ، حلقی
اؤن سیرا صائتلر: واکه های پیشین
اؤن شیکیلچی: پیشوند
اینجه صائتلر: واکه های پیشین ، واکه های پیشزبانی
باشلانغیج مرحله سی : مرحله ی آمادگی ، مرحله ی گرایش
باش جمله : جمله ی پایه (هسته)
بوُداق جمله : جمله ی پیرو ( وابسته)
باغلاییجی : حرف ربط
بوُرون بوشلوغو : حفره ی بینی ، خیشوم
بوُرون صامتلری: همخوان های خیشومی ، غنه ای
بوغاز: حلق
بیتیشدیریجی صامت: صامت میانجی
پارتلایان صامتلر: همخوان های انفجاری
تأثیرلیک حالی: حالت مفعول رایی ، مفعول صریح ، مفعول بیواسطه
تاماملیق: متمم
تام ایره لی اویوشما: همگونی پیشرو (پیشگرای) کامل
تام گئری اویوشما : همگونی پسرو (پسگرای) کامل
تیتره ک صامت: همخوان لرزشی
چالارلیق : واجگونه
چیخیشلیق حالی : مفعول ازی
داماق: کام دهان
دوداقلانما: گردشدگی (لبها)
دوداقلانان صائتلر: واکه های گرد
دوداقلانمایان صائتلر: واکه های گسترده
دوداق - دیش صامتلری: هخوانهای لبی- دندانی
دیل آرخاسی صائتلری: واکه های پسزبانی ، پسین
دیل اورتاسی صائتی: واکه ی میانی
دیل اؤنو: (هخوان ) تیغه ای ، پیشزبانی
دیل اؤنو صائتلری: واکه های پیشزبانی
دیلچه ک : ملاز ، زبان کوچک
دیلچیلیک: زبانشناسی
سَرت داماق: سختکام
سَس آرتیمی: افزایش ، اضافه
سَس دوشومو : حذف
سَس تئللری: تارهای آوا ، تارهای صوتی
سؤز ده گیشدیریجی (ده ییشدیریجی) شکیلچی: پسوند صرفی
سؤز دوزه لدیجی شکیلچی: پسوند اشتقاقی
سونلوق مرحله : مرحله ی انجام ، مرحله ی رهش
شکیلچی: وند (پسوند، میانوند ، پیشوند)
صائت: واکه ، مصوت
صائتلر ایله صامتلر آهنگی: همگونی همخوان با واکه
صائتلرین آهنگی: هماهنگی واکه ای
صامت: همخوان ، مصمت
صامت بیرلشمه لری: خوشه های همخوانی
علاوه: (در دستور زبان) بدل
عمله گلمه اوصولو: نحوه ی تولید (فراگویی)
علمه گلمه یئری: جایگاه تولید ، مخرج ، واجگاه
فاصله مرحله سی: مرحله ی درنگ ، مرحله ی گیرش
فرق لشمه:ناهمگونی
فرق لَندیریجی علامتلر: مشخصه های تمایز دهنده
فعلی باغلاما: (تقریبا معادل) وجه وصفی
فعلین تعریف له نمه ین فورماسی: گروه فعلی ناخود ایستا
فوق الخطی واحدلر: واحدهای زبرزنجیری
فونئتیک حادثه لر: فرآیندهای آوایی
قاپالی هجا: هجای بسته
قاپالی صائتلر: واکه های بسته
قالین صائتلر: واکه های پسین ، پسزبانی
قوشا دوداق صامتلری: همخوان های دو لبی
قوشما: حرف اضافه
قوووشوق صامتلر: همخوان های مرکب، همخوان های انسدادی- سایشی
قیسا صائتلر: واکه های کوتاه
کار: (همخوان) بیواک
کارلاشما: واکرفتگی
کؤک: ریشه (واژه و فعل)
کویلو صامتلر: همخوان های گرفته ، همخوان های بریده
کیپله شَن صامتلر: همخوان های انسدادی ، بستواج ها
کیپله شن - پارتلایان صامتلر: همخوان های انسدادی- انفجاری
کیپله شن - نوولو صامتلر: همخوان های انسدادی- سایشی
مانعه : گرفتگی
نَفس بوروسو: نای
نفسلی صامتلر: همخوان های دمیده
نوولو صامتلر: همخوان های سایشی ، سایواج ها
ووُرغو: تکیه
وورغولو هجا: هجای تکیه دار ، هجای تکیه بر
هاوا آخینی: جریان هوا
یاریم آچیق صائتلر: واکه های نیم باز
یاریم قاپالی صائتلر: واکه های نیم بسته
یاریمچیق ایره لی اوُیوُشما: همگونی پیشرو ناقص
یاریمچیق گئری اویوشما: همگونی پسرو ناقص
یاریمچیق مانعه: گرفتگی ناقص
یازی اشاره لری: علائم خطی، نشانه های نوشتاری (حروف الفباء)
یئرلیک حالی: حالت (مفعول) مکانی
یوُموشاق داماق: نرمکام
یوُواق صامتلری: همخوان های لثوی- کامی
یؤنلوک حالی: مفعول برایی ، مفعول بواسطه
یییه لیک: حالت اضافه ، حالت ملکی

مبانی لهجه شناسی زبان ترکی آذربایجانی ( آواشناسی)
نویسنده: فیروز رفاهی علمدار
تهران ،
Principals of Azerbayjan Dialectology.pdf (2.3 مگابایت)

۱۳۹۴

ساختمان فعل در زبان #ترکی از دیدگاه زبان شناسی

تالیف: دکتر نادر وزین پور

ساختمان فعل در زبان ترکی.pdf (1.0 مگابایت)

یاد گرفتن مقوله جنس ( مذکر و مونث و خنثی) در زبان های عربی ، روسی ، فرانسوی و آلمانی و … یاد گیری زبان را مشکل کرده .
در زبان ترکی تنها مذکر و مونث حقیقی وجود دارد و برای هر جنس کلمه مشخص است:
اوغلان: پسر
قیز: دختر
آتا: پدر
آنا: مادر
اینه ک: گاو ماده
اوکوز: گاو نر

بنظرتان: در زبان عربی " حمزه " نام مرد مذکر است یا مونث؟

در ترکی مذکر و مونث مجازی وجود ندارد یعنی کتاب ( مثل عربی ، روسی ، آلمانی، فرانسوی و…) مذکر یا مونث و خنثی نیست. صفت مربوط به کتاب ( مانند کتاب خوب ، کتاب قدیمی و…) مذکر یا مونث و خنثی نیست.
در واقع اینکار یادگیری زبان ترکی را آسان می کند.