تولدت مبارک kambiz_mbi + صندلی داغ 🎂

منم میتونم جوابمو بگم؟ :see_no_evil::see_no_evil:
سواد چیز خوبیه اما تو ایران نه، هدف اصلی همه ما از رفتن به دانشگاه داشتن یک شغل با حاشیه کاری امنه اما تو ایران این قضیه بر عکس اتفاق افتاده من آدم میشناسم کارشناس ارشده برقه اما کار نداره یکی هم میشناسم دیپلم فنی و حرفه ای داره و الان خیلی راحت داره از کارش درآمد کسب میکنه اینا همه ضعف دانشگاه های ما رو نشون میده یعنی همش تئوری کار میکنن و استاد دلسوز کمه و …
وقتت رو هدر میدی فقط، به نظر من آدم اگه بره یک حرفه رو از پایه یاد بگیره خیلی بهتر از حضور تو دانشگاه های ایرانه که انگیزه که بهت نمیدن هیچ، انگیزتم میگیرن

5 پسندیده

برای یکی از دوستای مادربزرگم هم همین اتفاق افتاد چندسال پیش. کمتر از 24 ساعت فاصله. همه فقط میگفتن خوش به حالشون.
اگه قلب انسان پذیرای عشق باشه، دیر یا زود براش اتفاق میفته و لازم نیست دنبالش باشید چون انقدر عجیب غافلگیرتون میکنه که تصورش رو هم نمیکنید

4 پسندیده

شرمنده یکم دیر پاسخ میدم.

دانشگاه رفتن رو من مسیری برای موفقیت نمیدونم به دلایل بسیار. اینکه یه نفر از دانشگاه میاد بیرون و میگه: هی دانشگاه منو موفق کرده و الان دارم کار میکنم و ماهی 2 میلیون حقوق دارم.

برای من این شخص موفق نیست. ( راضی بودن دلیل بر موفقیت نمیشه که) تازه خیلیا هم از دانشگاه میان بیرون و هیچی نمیشن. این که یه درصد اندکه بعضیا یه شغلی پیدا میکنن و فکر میکنن خبریه.

فقط کافیه یه نگاه به اشخاص موفق بندازید. آیا دانشگاه اونا رو تبدیل به سوپر استار کرده یا زندگی؟

چون تفاوت بسیاری بین زندگی و اون چیزی که در دانشگاه تدریس میشه وجود داره. من همیشه از اون دسته آدمایی بودم که تو دانشگاه قادر به گرفتن نمرات بالا بودم ولی هیچوقت این کارو نمیکردم. حالا یه سری از آدمای تو مدرسه اسم منو احمق میزاشتن یه سریا میگفتن اوف تو چقدر COOL هستی

موفقیت تو زندگیه. یعنی شما خودت رو در شرایطی از زندگیت قرار میدی و چالش های زندگی رو رد میکنی و با احساسات تلفیق شده در زندگی چیزای جدید یاد میگیری. نه فکت های مزخرفی که تو کتاب های درسی هست.

یه مثال میزنم. من رشته ام حسابداری بوده. 2 مقطع رو تحصیل کردم که کاردانی و کارشناسی بوده که حدوداً میشه گفت 4 سال و نیم طول کشید.

بعد از اون وارد دوره کار آموزی تو شرکت های مختلف شدم و زیر دست آدمای مختلف کار کردم و تازه عمق فاجعه رو اینجا درک کردم که حسابداری اون چیزی نیست که دانشگاه یاد میده. بلکه یه چی دیگست. تازه قبل دانشگاه هم من دو سال سابقه تحصیل حسابداری تو دبیرستان هم داشتم.

این ایده که میگن باید درس خوند تا موفق شد واسه عموم مردم هستش و متاسفانه باید بگم عموم مردم موفق نیستن.

الان از پدر من بپرسید یه شخص موفق کیه؟ بر میگرده میگه یه کسی که درس بخونه ماهی 2 3 تومن حقوق داشته باشه و تو یه اداره کار کنه و صد البته بیمه شده باشه ( جوک بزرگ) خونه داشته باشه، ماشین داشته باشه و زن و بچه و… ( نه تنها پدر من، بلکه همه اینجوری فکر میکنن)

ولی آدمای موفق چی؟ اصلا به این شکل فکر نمیکنن. بلکه میگن اوکی میخوای درس بخونی، بخون ولی ازش انتظار کار نداشته باش ( چون میدونن توش چیز واقعی بهت یاد نمیدن) بهت میگن برای پول کار نکن، بلکه بزار پولت برات کار کنه، نمیگن برو دانشگاه و مدرسه یه چی یاد بگیر، بلکه میگن از احساسات و زندگیت چیز یاد بگیر.

تفاوت طرز فکر مردم رو میشه تو کتاب پدر پولدار و پدر فقیر خوند.

بیاید رک باشیم، بخوایم یکم به عمق موضوع نگاه کنیم میبینیم دانشگاه کلا یه بازی شده.

الان از یه دختر یا یه پسر بپرسی چرا دانشگاهی میگه برای مدرک. میگی چرا مدرک میگه واسه کار…

یا حتی بعضیا برای اینکه خواستگاری برن یا براشون بیاد نگران مدرک هستند.

و کلا اداره جات ها به تجربه شما پست و مقام نمیدن بلکه میگن برو مدرکت رو بگیر بیا استخدام شو بعد کم کم مدارکت رو ارتقا بده و شاااااید طبقه کاریت رو افزایش دادیم ( دیدم که میگم…)

به نظر عجیب نیست که همه مسیر ها به دانشگاه ختم میشه؟

یه جورایی تهه قضیه میشه این که پولدارا قانون ها رو می نویسن، شایعات رو میسازن و عموم مردم هم میل میکنن و یه آب هم روش. میگن آخیش بالاخره مدرک رو گرفتم. اه لعنت به این زندگی چرا شغل نیست؟ من لیسانس دارم من فوق لیسانس دارم من دکتری دارم… ولی کوووو شغل؟

شاید این به نظر یه موضوع عجیب بیاد. دلیل عجیب بودنش هم اینه که عمومی نیس و مردم ترجیح میدن چیزی رو میل کنن که عمه و بابا و خاله و… میگن.

ولی پولدارا چی؟ اصلا شغل ندارند بلکه بیزنس دارند و مردم طلبه کار کردن براشون هستند.

هنوز یه کاریکاتور رو یادم نمیره که یه رئیسه دست گذاشته بود رو شونه کارمندش و بهش داشت ماشین خفنی رو نشون میداد و می گفت: اونو میبینی؟ یه مدت دیگه سخت تلاش کنی یکی برای خودم میخرم.

مردم اینو میبینن و میخندن ولی حرف داخلش رو نمیبینن :slightly_smiling_face:

من با اطمینان میگم عمرم تو دانشگاه به هدر رفت چون هیچ بازده ای برام نداشت، البته واسه دانشگاه و دولت و… بازده داشت چون پول من فقیر رو گرفتن و حالشو بردن. ما هم برگشتیم گفتیم اه لعنتی چرا کار نیست؟؟؟

الان من درآمدم از توانایی خودمه. مربی زبانم که برمیگرده به دانش زبانی که خودم تو خونه تلاش کردم براش، شیوه صحبت کردن که خودم یاد گرفتم و تلاشی که همشو خودم گذاشتم. اما سوال اینجاست آیا کامبیز موفقی؟ نه هنوز چون فعلا منم مثل همه مردم هستم. یه شغل دارم، به حرف بابام دارم پول میدم خدمت دولت عزیزم که برام سرمایه جمع کنه (بیمه) که ایشالا مارو کات نمیکنن، و تهشم ایشالا به امید خدا یه خونه میگیریم، زن و بچه و فحش به اخبار و…

ببینیم خدا چی میخواد.

(البته برخلاف شاعر که میگه یه روز خوب میاد… من منتظر ظهور معجزه نیستم، چون زندگی فیلم نیست.) تصمیم به ریسک کردن گرفتم تا حتی به فنا هم برم، مثل مردم عادی نباشم.

حالا شما بگو آیا دانشگاه در زندگی یه جوون 24 ساله نقش موثری داشته ؟ :slightly_smiling_face:

12 پسندیده

دیگه با این توضیحات کامل دیگه جای سوال نمی مونه که چرا از دانشگاه رفتنتون راضی نیستید
:clap::clap::clap::clap:

2 پسندیده

دقیقا منم همینم
دوست دارم زودتر تموم شه تا به علاقه ی اصلیم که زبانه برسم

اصلا هیچ علاقه ای به درس خوندن تو دانشگاه ندارم, فقط واسه هواخوری میرم ویه مدرکی که شاید بشه ترجمه ش کرد و رفت کشورایی مثل استرالیا

پ.ن: اگه الان ترم آخر نبودم بدون شک ترک تحصیل میکردم

4 پسندیده

با خیلی از حرفات موافقم به خصوص :

اره دقیقا … نمونه هاش رو منم دیدم …


یه چیزی هم که هست عقل فرد 18 ساله با فرد 24 ساله خیلی فرق داره …
5 -6 سال از بهترین دوران عمر و کلی غصه خوردن بعد این همه زحمت ، که اخرش هیچی به هیچی …
/////
حالا تا اون اجایی که من میدونم تو شرایط فعلی کشور دانشجویان رشته های تجربی اینده شغلی خیلی مناسب تری نسبت به ریاضی ها دارن … (ده سال دیگه رو نمیدنم اونا هم مثل ما ریاضی ها بشن یا نه )

نمیدونم چن سالتونه خانم @afarkhani ولی …اگه یه دانش اموز دبیرستان داره این حرفا رو میخونه خیلی باید محتاط باشه تو انتخاب اینده ش .(کلی گفتم ها ، با شخص شما کاری ندارم)

البته حرفای مختلف رو باید شنید قبول دارم ، ولی این ها هم بخشی از واقعیت های جامعه ست که دیر فهمیده میشه متاسفانه .
:disappointed_relieved::disappointed_relieved::disappointed_relieved:
ببخشید ، به نظرم اومد کنار حرفای اقا کامبیز یه چن جمله بنویسم .

4 پسندیده

راحت باشین من دانشگاه رو گذروندم و از دانشگاه فقط بخاطر شناخت حیوانات زیادی بواسطه درس بیولوژی حیوانات شکاری و فیلدایی که رفتم و دوستی با محیط زیست و طبیعتم راضی ام اما منو به هدفم که آینده شغلی خوبه نرسوند و صددرصد با آقا کامبیز موافقم و به نظر من هر کی میخواد موفق باشه بره هنر صحبت کردن رو یاد بگیره که با خوب سخنرانی کردن میتونی بفروشی میتونی اعتماد بگیری از مردم و …، علمتو زیاد کن اما نه تو دانشگاه های ایران. اصلن دوس ندارم ناامیدانه صحبت کنم اما باید یکسری واقعیات ایران رو گفت. من محیط زیست خوندم اما الان کارم اصلن ربطی به رشتم نداره یعنی حتی یک هزار تومنی هم از رشتم بدست نیاوردم چون مملکت من، منو امثال منو نمیخواد سازمان محیط زیست منو نمیخواد اعتراض میکنیم میگه آقا رشته متالوژی رو بیشتر از تو نیاز داریم چون ارزش محیط زیست رو نمیدونن به هر کی بگی محیط زیست خوندم یک لبخند تلخ تحویلت میده که یعنی اینم رشتس خوندی (نامردین اگه به رشتمون بخندین :joy::joy::joy:) ). اینا همه معضلات درس خوندنه،قبول دارم بخشی از این مشکلات مقصرش خودمم شاید اون وقتی که خونواده گفتن برو پرستاری، دبیری بزنن گفتم بدم میاد الان وضعم بهتر بود اما اون موقع هم حال دلم خوب نبود (یعنی منظورم بعد ورود به این شغلا رو بگم) چون اصلن اونا رو دوس نداشتم. خلاصه من از دانشگاه فقط اردوهای علمی رشتمون و فیلدا و رفتن تو طبیعت بکرش رو دوس داشتم :grin::grin::grin:

9 پسندیده

سلام آقا میشه بگین چن سالتونه
چون هر پست یا پیامی که از شما میخونم یه سنی به ذهنم میرسه؟
الان دچار چندگانگی شدم.
لطفا این ابهامو برطرف کنید.
من فکر میکردم حداقل 27 ,28 دارین

4 پسندیده

تا جایی که من اطلاعات کسب کردم 24 هستن گویا ترمه جون :blush::blush::blush:، نه ترمه جون همون 24 میخوره بهشون

3 پسندیده

سلام
من متولد 71 م
البته 25 سالمه چون بهمن بدنیا اومدم

3 پسندیده

من فک کنم تو صندلی داغتون با عدد 24 مواجه شدم :see_no_evil::see_no_evil:، البته سن یک عدده خیلی به نظرم نباید ادم خودش رو محدود به سن کنه :blush::blush:

4 پسندیده

دقیقا، اگه آدم از مسیری که برای زندگیش انتخاب کرده راضیه و برای رسیدن به آرزوهاش داره تلاش میکنه، گذر سن اصلا هیچ اهمیتی نداره (البته نظر شخصیمه)

4 پسندیده

عالی بود این قسمت.من شدیدا به سخنرانی کردن و نوع بیان اعتقاد دارم.ما ترکا یه اصطلاحی داریم میگه که یارو با زبونش مار رو از لونه اش میکشه بیرون.
نوع بیان خیلی مهمه.مهم نیست تو چه حرفه و شغلی و هنری داشته باشی و سطح کارت در چه لولی باشه مهم اینه که کارتو بتونی بزاری رو بشقاب

4 پسندیده

منم همینجوری فکر میکنم اصلن اصل همینه بیخودی چرا درگیر سن باشیم
:clap::clap::clap:

2 پسندیده

پیر شی جوون. فاصله 25 تا 30 زود میگذره ها پس به خوبی استفاده کن :stuck_out_tongue:

4 پسندیده

چاکرم حسین آقا
آره، موافقم
از 20 تا 25 هم خیلی زود گذشت
البته تازه از پارسال زندگیم با برنامه تر داره پیش میره

4 پسندیده

خدا حفظتون کنه
چه سعادتی دارین که بهمن ماهی هستین

5 پسندیده

البته این ضربالمثل توی فارسی هم به کارمیره ها

میشه معادل ترکیشو بنویسین.
چقد هم زبون داشتیم.خودمون خبر نداشتیم

1 پسندیده

مرسی همچنین

چطور؟:smile:

2 پسندیده

کامبیز جان تمام حرفاتو قبول دارم و با اجازت اینارو تو اینستاگرام استوری کردم و یه چهارصد نفری دید :slight_smile: یکی پرشید ایشون اینستاگرام دارن گفتم نمیدونم
حالا شاید بیشتر قبلنا پشیمونیم مربوط به دانشگاه نرفتن به شکستم در کسب و کار اینا مربوط بشه.میدونی بالاخره جامعمون به یه حالت مدرک گرایی رسید و این حالت اشباع شد.لیسانس,فوق لیسانس,دکتر و…جامعه رو ناخود آگاه به سمتی برد که شخصیت افراد به میزان تحصیلات و مدرک دانشگاهیش سنجیده میشد.نه مهارت یا هنر یا حرفه هایی که خارج از دانشگاه یا بصورت تجربی و… آموخته.الان هم که کلا از اون وضعیت در اومده و متاسفانه بدلیل شرایط حاکم نامساعد در جامعه مون اعم ازبیکاری و خیلی چیزا جامعه بیشتر به سمت مادیات گرایی رفته که بنظرم من خلاقیت و تولید(ایده) را به شدت پایین آورده و یجورایی همه تنبل شده اند.راحت پول در آوردن اینجور چیزا…

5 پسندیده