اشتراک آموخته ها

:white_check_mark: #idiom
#اصطلاح
:beginner:Get nowhere fast

از این اصطلاح در محاوره به معنی “پیشرفتی نداشتن” یا به اصطلاح “کاری از پیش نبردن” استفاده میشه

Example

:a:: I’m worried about Nick. Ever since he lost his job, he’s been pretty depressed

آ: من نگران نیک هستم. از وقتی که کارش رو از دست داده، خیلی دپرس شده

:b:: Has he been looking for a new job?

ب: دنبال کار جدید گشته؟

:a:: Yeah. But he’s getting nowhere fast. We should take him out next weekend. Try to cheer him up

آ: آره اما هیچ پیشرفتی نداشته (دنبال کار گشته اما کاری بدست نیاورده). ما باید هفته بعد ببریمش بیرون (برای تفریح و گردش). سعی کنیم حالشو خوب کنیم

:b:: That’s a great idea. I’ll give him a call and see if he’s up for it

ب:‌ فکر خوبیه. یه زنگی بهش می زنم ببینم پایه است

:a:: Perfect

آ: عالیه

7 پسندیده

کلمه pillow رو باید بدونید که به معنای بالش هست و همه ما هم هر شب pillow خودمون رو برمیگردونیم به امید سمت خنکش…

در انگلیسی cool یعنی آدم با حال، آدمی که ضد حال نیست و اصطلاح جالبی در انگلیسی وجود داره که بر اساس همین کلمه هست و cool بودن اون سمت بالش. مثلا میگیم

He is as cool as the other side of the pillow.

یا

He is cool like the other side of the pillow.

و در این اصطلاح از دو معنی cool به یک معنا استفاده شده برای تاکید بر با حال بودن یک شخص.

6 پسندیده

اصطلاحات همراه با معنی

اصطلاحات_انگلیسی_تهیه_و_تدوین_کانال.pdf (854.3 کیلوبایت)

2 پسندیده

:books: #grammar
تفاوت بین error و mistake

mistake :

اشتباهی است که انسان مرتکب میشود و معمولا مربوط به انسانی است که دارای دانش است اما مرتکب اشتباه میشود

error :

معمولا توسط ماشین و دستگاه رخ میدهد و در اثر استفاده ی انسان از دستگاه و ماشین است که معمولا بر اساس عدم آگاه انسان رخ میدهد
: مثال

Do not feel disappointed, everyone makes mistake

ناامید نشو،همه مرتکب اشتباه میشوند

There were numbers of errors in his calculations

تعدادی خطا در محاسباتش بود

7 پسندیده

جالب بود. همین نکات تاثیر خوبی در مکالمه میزاره
ممنون دوست عزیز :rose::rose:

4 پسندیده

:point_left: تفاوت دو کلمه :
:speaking_head: LIVE & LIVE

:blue_book:اون Live که گوشه تلویزیون و برنامه های پخش زنده است در نقش قید (Adverb) بکار رفته.
:speaking_head: تلفظش میشه : لایو / laɪv /
:pencil2: به معنی : زنده/جاندار/ پخش زنده

:blue_book:همچنین وقتی Live در نقش اسم و صفت هم بکار بره
:speaking_head: تلفظش میشه : لایو / laɪv /

مثال:

:radio_button: Live TV Channel

:radio_button: کانال تلویزیونی زنده

:closed_book:اما وقتی Live در نقش فعل بکار بره،
:speaking_head: تلفظش میشه : لیو /lɪv /
:pencil2: به معنی : زندگی کردن و امورات گذراندن

مثال:

:radio_button: I live in London.

:radio_button: من لندن زندگی می کنم.

:radio_button: We used to live in London.

:radio_button: ما در لندن زندگی می کردیم.

8 پسندیده


#grammar #گرامر

:white_small_square:نکته:[ on] : از حرف اضافه on در ترکیبات زیر استفاده میشود:

:white_small_square:on her cheek/روی گونه
:white_small_square:on the front of a letter/روی نامه
:white_small_square: on the back of a letter/پشت نامه
:white_small_square:on a piece of letter/ روی یک تکه کاغذ
:white_small_square:on the back of the envelope/
پشت پاکت نامه
:white_small_square:on a bus/a train/a plane/a ship
سوار بر اتوبوس /قطار/هواپیما/کشتی
:white_small_square:on a horse/a motorcycle/
با اسب/با موتور
:white_small_square:on my bicycle/با دوچرخه خودم
:white_small_square:on the phone/پشت تلفن
:white_small_square:be/ go on holiday/on

:memo: business/on a trip/on a journey
رفتن /بودن /در تعطیلات /تجارت/سفر

:memo: be /go on a strike/ on a diet
اعتصاب کردن/در رژیم غذایی بودن

:white_small_square:be on a fire/آتش گرفتن
:white_small_square:on the whole/بطور کلی
:white_small_square:on purpose/عمدا
:white_small_square:on the ground/روی زمین
:white_small_square:on the grass/روی چمن
:white_small_square:on both sides/در دو طرف
:white_small_square:on the beach/روی ساحل
:white_small_square:on the board/روی تابلو
:white_small_square:on page 27/ در صفحه بیست وهفت
:white_small_square:on the bottle/بر چسب روی بطری
:white_small_square:on the left /right/در سمت چپ/راست
:white_small_square:on the ground floor/در طبقه همکف
:white_small_square:on the first floor/در طبقه اول
:white_small_square:on the second floor/در طبقه دوم
:white_small_square:on a map/روی نقشه
:white_small_square:on the menu/در لیست غذای رستوران
:white_small_square:on a list/در لیست
:white_small_square:on the way to/در سر راه
:white_small_square:on the corner/سر نبش خیابان

5 پسندیده

اگه میشه ازشون مثال بزنین من فقط بلدم از دوتاش استفاده کنم مثلاdislikeوunusual

3 پسندیده

سلام واقعااا عالی…
میشه هر روز از این نکات گرامری بگید

4 پسندیده

منم اینا رو بلدم:
Possible, impossible
Connect, disconnect
Virus, antivirus :grin:
believable, unbelievable
Known, unknown

4 پسندیده

مثالای خوبی بوووود:laughing::blush:

3 پسندیده

dis:
disappear
disintegrate

non:
nonsense
nondescript

anti:
antisocial
anti-missile,

un:
unfriendly
undone

Im:
immobile

Ir:
irresponsible
irrational

In:
inadequate
informal

5 پسندیده

سلام لطف دارین.
خیلی خوشحالم که واستون مفیده بوده

شما هم مشارکت کنید. هرکس چیز جدیدی می اموزه اینجا میتونه قرار بده همه استفاده کنیم

3 پسندیده

عالی ، ممنون از اشتراک گذاریتون :ok_hand::ok_hand:

3 پسندیده

The sounds we make
صداهایی كه ایجاد میکنیم

:triumph: Sneeze→ عطسه کردن
:weary: Cough→سرفه کردن
:sleeping: Snore→ خر و پف کردن

:confounded: Moan →ناله کردن
:persevere: Growl→ غر غر کردن
:kissing: Murmur→ زمزمه کردن

:kissing: Mumble→زیر لب چیزی گفتن، من من کردن
:kissing: Whisper→ پچ پچ کردن
:hushed: Whistle →سوت زدن

:grimacing: Shout →داد کشیدن
:scream: Scream →جیغ کشیدن

Voice→ صداانسان
Sound →صدا غیر انسان
Noise →سر و صدا

11 پسندیده

peak👉🏻قله
pick👉🏻چیدن
peek👉🏻نگاه یواشکی
infect👉🏻آلوده کردن
infact👉🏻درحقیقت
object👉🏻اعتراض کردن
abject👉🏻پست
dam👉🏻سد
damn👉🏻لعنت کردن
dim👉🏻کم.کم نور
deem👉🏻لازم دانستن
conform👉🏻تناسب داشتن
confirm👉🏻تاییدکردن

10 پسندیده

من ی مبتدی تازه کارم…:relaxed:

5 پسندیده

چقد خوبن این دوتا پست :star_struck::star_struck::star_struck:

4 پسندیده

عالی بود :clap:

مهم اینه که شروع کردین. چیزی که یادگرفتین حس میکنید برای بقیه هم میتونه مفید باشه نشر بدین. مطمین باشید در روند یادگیری خودتون هم موثره

4 پسندیده

حتمااااا… ممنون از بابت روحیه دادنتون.

6 پسندیده