we can also use would have + past participle to talk about something you wanted to do but didn’t. This is very similar to the third conditional, but we don’t need an ‘if clause’.
I would have gone to the party, but I was really busy.
(= I wanted to go to the party, but I didn’t because I was busy. If I hadn’t been so busy, I would have gone to the party.)
I would have called you, but I didn’t know your number.
(= I wanted to call you but I didn’t know your number, so I didn’t call you.)
این ساختار مربوط به گذشته غیر واقعی هست.
could, should, would, might, ought to + have+ pp
به این صورت که مثلا : من باید میرفتم آنجا ( که نرفتم)
I should have gone there
ببینید اگه میخواست اینجوری بگه از گذشتهی ساده استفاده میکرد. در حالی که تو این مثال یه حالت خواستن توش هست، یعنی خودش نخواسته یاد بگیره، نه اینکه یاد نگیره.
If I had had enough money, I would have bought a car (but I didn’t have enough money, so I didn’t buy a car).
2: Because ‘would’ (and will) can also be used to show if you want to do something or not (volition), we can also use would have + past participle to talk about something you wanted to do but didn’t. This is very similar to the third conditional, but we don’t need an ‘if clause’.
I would have gone to the party, but I was really busy.
(= I wanted to go to the party, but I didn’t because I was busy. If I hadn’t been so busy, I would have gone to the party.)
I would have called you, but I didn’t know your number.
(= I wanted to call you but I didn’t know your number, so I didn’t call you.)
A: Nobody volunteered to help us with the fair
B: I would have helped you. I didn’t know you needed help.
(= If I had known that you needed help, I would have helped you.)
کاربرد ششم جواب شرط نیست
کاربرد همون حالتی که خودتون هم اشاره کردید
امری که همیشه دوست داشته یاد بگیره ولی یاد نگرفته
یا
امری که هرگز دوست نداشته یاد بگیره و یاد هم نگرفته
مثل وقتی من هرگز یه ورزشی رو دوست نداشتم یاد بگیرم کلاس هم رفتم ولی یاد هم نگرفتم.
اما من خودم این گرامر رو هیچ وقت این جوری یاد نگرفتم اونقدر در کاربردهای دوره ی انگلیسی واقعی این قالب تکرار شده که مشکلی با ساختار ندارم و هیچ وقت دیگه اجازه تحلیل در ذهن رو به خودم نمی دهم آسیبی که زیاد قبلا به این دلیل حین صحبت بهم وارد می شد
کاملا باهاتون موافقم. من خودم هیچوقت شرطی نوع سوم رو یاد نگرفتم. فک کنم اینو توی هری پاتر یاد گرفتم. اگرم متوجه نشدیم، معنی ارجحیت داره به ساختار. همون معنی رو متوجه بشیم کفایت میکنه. مثلا تو همین مثال اگه جمله رو ترجمه میکردیم، ایشون بیشتر تو ذهنش میموند، ولی با این ساختار و توضیحات باید ذهنش رو درگیر کنه آخرش هم بیشترش رو فراموش میکنه.
واقعا گرامر خوندن بی فایده است.
وقتی هم به سطوح بالا برسیم، با کتاب خوندن زیاد، میشه از گرامر خوندن معاف شد و از طریق کتابخوانی یا مقالهخوانی گرامرهای سخت رو یاد گرفت.