Photographers

زنده باد ،عجب عکسی،کیفور شدیم :+1::+1::+1::+1::+1:

5 پسندیده

:heart_eyes:

7 پسندیده

مرسی ،چه شاداب و چه حس خوب زندگی داره عکستون ،سپاس از اشتراک :100::100::ok_hand::rose::four_leaf_clover:

5 پسندیده

ممنونم لطف دارین به عکس های دوستان نمی رسه :smiling_face_with_three_hearts::revolving_hearts:

6 پسندیده

نه خواهش می کنم نفرمایید،خیلی هم خوبه :ok_hand:
فقط یگانه بانو یه سوال ،این گلها انگار بریده نشده ،آره اینطوره ؟

6 پسندیده

:smiling_face_with_three_hearts::smiling_face_with_three_hearts::smiling_face_with_three_hearts:

نه بریدم گذاشتم رو مبل ازشون عکس گرفتم

5 پسندیده

عکستون عالی بود فقط چون سوژه و بیسش از لحاظ رنگی به هم نزدیک بودن ،تضاد و تونالیته نداشت ،همین ،مرسی خیلی عالیه :+1::+1::100:

5 پسندیده

ما را غم خزان و نشاط بهار نیست
آسوده همچو خار به صحرا نشسته ایم

:blue_heart: :seedling:

8 پسندیده

عالی. نوش جان. دلم خواست :star_struck:

5 پسندیده

سلام
حاضرم لحظه دیدن تصویری که گرفتین رو با ۱۰۰ تاشیرمال عوض کنم،بسیار عالیه زری بانو :+1:،محشره فردا قله یخچال و کوبری همدان داریم میریم ،بااین عکس شارژ شدم ،مررررررسی :100::clap::four_leaf_clover::star_struck::star_struck::star_struck::star_struck::star_struck::star_struck:
شعر هم عالی بود :clap::clap::clap:

4 پسندیده


اینم تقدیم به دوستان ،خصوصا زری بانو به پاس عکسی که فرستادن :rose:

5 پسندیده

سلام دوستان وقتتون بخیر.


9 پسندیده

نوش جان ،جای ما خالی :yum:

5 پسندیده

سلام دوستان خوبم وقتتون بخیر. :raising_hand_man:
امروز از میدانی به نام حماسه سرای بزرگ کشورم راهی را آغاز کردیم به سوی امام مهربانیها.



به امید اینکه با هر قدمی که بر میداریم گناهانمان همانند برگهای خزان زده ی درختان فرود آیند و در زیر پای زائرین حضرتش از میان برداشته شوند.


شاید هم آن رفتگر مهربان و زحمتکش آنهارا از زمین برچیند و به زباله دان تاریخ بسپارد.

در حالیکه در دل، تلاش و پشتکارش را در آن سحرگاه میستایم خداقوتی گفته و عبور می نمایم به امید اینکه در دل او نیز شعفی از قدر شناسیِ هرچند زبانیِ یک شهروند حاصل آید.
زیباییهایی که در واقع محصول دسترنج اوست را یکایک پشت سر مینهم تا…




بگذریم زود است هنوز از تلخیها گفتن روز عید است و باید از شیرینیها سخن گفت.
از تزئینات رنگارنگ شهر، از فواره ها و درختان زیبا و کهن میدان توحید و روئیت گلدسته های حرم مطهر.
زود است برای ترکیدن بغض شهر.

9 پسندیده








آری زود است، خیلی زود.
آخر به قول بزرگان هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی.

9 پسندیده

از میدان توحید میگذریم و وارد خیابانش میشویم، کوچه باریکهای آشتی کنان جایی که انسانها لاجرم با یکدیگر برخورد نموده و چشم در چشم هم قرار میگیرند. سخت است روی گرداندن از دیگران در چنین کوچه هایی.



دیدن پاتوق محله های دلگشا و بالا خیابان نیز شاید بتواند غبار از دل زائرین بردارد و آنها را به آرامش برساند. یا شاید هم… بگذریم.باید از زیباییها گفت.




میرسیم به مسجد محمدیها، مکان مقدسی که در برابر گسترش و مدرنیته ی شهر قد علم کرده و همچنان پابرجاست در حالیکه حمام عمومی کنار دستش اکنون به فضای سبز تبدیل شده. جایی شاید برای تفرج، شاید.

9 پسندیده

اینجا زمانی خانه ی مادر بزرگ من بود، خانه ای آجری با سقفهای چوبین، جایی که اولین بار دنیا را در آنجا دیدم ولی اکنون… ببینیدش.


و سایر خانه ها که هرکدامشان ارزشی تاریخی داشتند و اکنون اینگونه اند.


آرام، آرام به میدان شهدا نزدیک میشویم.
ساختمان شهرداری.



تندیسی از زائرین در حال تعظیم به سمت حرم توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند.

آهسته، آهسته خورشید از پس ساختمانهای شهر رخ مینماید.


10 پسندیده

پس از گذر از چهار راه شهدا به آرامگاه نادر شاه افشار میرسیم، مردی که زمانی فتوحات و کشورگشاییهایش لرزه بر اندام یلان افغان و هند می انداخت و اکنون فقط یادی از او باقیست و لا غیر.


در جوار ته پل محله به تندیسی از ارادت میرسیم، ارادت فرزندی برومند که مادر فرتوتش را به پشت کشیده و به زیارت آقا می آورد و اینجاست که گنبد و گلدسته های حرم کاملا روئیت میشود و خبری از مزاحمت آسمانخراشها برای دیدنش نیست.


حال همه باهم نیت میکنیم و از سویدای دل سلامی میدهیم به ایشان. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)

10 پسندیده

اذن دخولی گرفته و وارد میشویم.


وارد صحن میشویم، دعایی و نمازی برای آرزو مندانی که به هر علت نمیتوانند اینجا باشند. و آرزوهای خوب برای دوستان، عزیزان، بیماران و برای…



باز هم نمیتوانم، گفتنش با دوستان و تلخ کردن کامشان سخت است فقط خودش میداند.

10 پسندیده

او میداند حال کارگران دور میدان فردوسی و میدان فردوسی ها را که گاهی روزهای متمادی توسط دیگران انتخاب نمیشوند و شب از خجالت دیر وقت به خانه میروند تا چشم در چشم فرزندان گرسنه شان قرار نگیرند.
او میداند حال کارتن خوابهای میدان توحید و میدان توحیدها را.
حتما خودش خبر دارد که دیگر کوچه های آشتی کنان پناهگاهیست برای افراد بی خانمان


و محله های دلگشا و بالا خیابان که ماواییست برای معتادان. بگذریم از ما فقط دعا بر می آید.

10 پسندیده