« فقط 5 ثانیه تا حرکت به سمت آرزویتان فرصت دارید »

1 نوشته با یک موضوع موجود ترکیب شدند: اولين مدال طلايي تالار :yellow_heart::tada:

:joy::joy::joy: یعنی مدل شستشو دادن خانوما معرکه است تو دعوا :joy::joy: آخ آخ خدا نصیب نکنه

3 پسندیده

بعلههه :blush::blush::blush:

:joy::joy::joy::joy::joy::ok_hand::v:

2 پسندیده

این مقاله تون بیست بیست بود.کیف کردم.مرسیییی :star_struck:
من در مورد خیلی از کارها تجربه ی امروز فردا کردن رو دارم.مثلا از اول تابستون تا حالا میخام برم باشگاه . ولی هنمچنان نرفتم.ولی در مورد یادگیری زبان اصلا اینطور نبودم.البته تازه دو ماهه که شروع به کار کردم.قبلش اصلا به فکرش نبودم.اما اعتراف میکنم که توی این دو ماه ،هر روز چه در سفر چه بیماری و … هر روز خوندم و مرور کردم.و البته چه نیش و کنایه ها و حرفهای مایوس کننده که نشنیدم.مثلا اطرافیان میگن به چه دردت میخوره یا از این زبان خوندن چیزی عایدت نمیشه یا پس کی میتونی انگلیسی صحبت کنی و …خدا رو شکر تا الان ادامه دادم و امیدوارم یه روزی نتیجه بگیرم :grinning:

6 پسندیده

من یادمه یبار یکیو با اب جوب شستشو دادم :joy::joy:
داشت مهمونی میرفت

خاسم هوشیاری شمارو تست کنم :joy:
افرین ۲۰ امتیاز
رفتی مرحله بعد :clap:

2 پسندیده

این روحیه خیلی خوبه ، دمت گرم

باشه حتما رو همین سیستم پیش میریم ، حله برار

3 پسندیده

به حرف اطرافیان توجه نکنید.
فایده ای واسه شما نداره. باید صبور بود و لذت برد
ممنون از شما :tulip::tulip:

3 پسندیده

ممنون آقا کامبیز
عالی بود

2 پسندیده

دست شما درد نکنه اقا کامبیز،حالا نخونده نظر میدم :sweat_smile:
راستش تعریف از خود نباشه،من همیشه هر کاری خواستم شروع کردم،همیشه اولین کسی هستم که آماده باش واسه دادن ایده هستم :wink:
اتفاقا چند وقت پیش یه ایده به ذهنم رسید واسه صدا و سیما ،سریع پیام واسشون فرستادم،اما هنوز وقت نکردم حضوری برم :yum:

2 پسندیده

راستی اقا کامبیز من هم عاشق نوشتن هستم :heart_eyes:و برای خودم مینویسم و تا حالا چیزهایی رو که یاد گرفتم در قالب متن به اشتراک نگذاشتم،من بیشتر توانایی مکالمه ام خوبه تا دلتون بخواد از این طریق به اشتراک گذاشتم :joy:

1 پسندیده

راستی یه چیز دیگه،امروز رفته بودم جشن،مسابقه بود،و طبق معمول اولین داوطلب بودم :stuck_out_tongue_winking_eye:برنده هم شدم :blush:
سری های بعد مسابقه هم داوطلب میشدم،اما چون بهم جایزه داده بودن میگفتن نمیشه :wink:هر چی میگفتم بابا من جایزه نمیخوام،بذارید بیام :sunglasses:

1 پسندیده

فکر کنم پشیمون شدید گفتید تجربه ام روبگم :joy: اخه اگه بخوام بگم تا صبح باید واستون بگم :sweat_smile:

1 پسندیده

مریم جان جانان چقدر باحاله تجربیاتت
عزیزم همشو تایپ کن تو یه پست ما طاقت نداریم چشم به راه بمونیم :joy::joy:

2 پسندیده

از دست تو نسیم :joy: :joy: :joy:
نه دیگه میکنمش یه مقاله واستون میفرستم :sunglasses:
البته باید به تمام زبان های دنیا ترجمه بشه ها :stuck_out_tongue:

1 پسندیده

باریک باریک
شما مقاله بده من خودم المانیو فرانسه و ایتالیا و اسپانیاش متقبل میشم ترجمشو :joy:

1 پسندیده

مرسی عزیزم راضی به زحمت تو نیستم اخه :smile:بقیه دوستان هم باید همکاری کنند که تو خسته نشی :joy:

1 پسندیده

الان هم یکی دیگه به ذهنم رسید،بگم :sunglasses:

1 پسندیده

خیلی عالی بود.واقعا فرصت ها در حال گذرند و منتظر ما نمیمونن.هر چی بیشتر میگذره و سن بالاتر میره ریسک کردن برای آدمها سخت تر میشه .مخصوصا بعد از ۳۰ سالگی ادم دوست نداره از حاشیه امنش دور بشه.پس تا میتونید از فرصت هاتون به نحو احسنت استفاده کنید .

6 پسندیده

خواهش می کنم :rose::rose:

آفرین چه خوب :clap::clap:
مرسی از تجربیات قشنگتون.:rose::rose::rose:
خواهشا تو یه پست هر چی میخواید بگید اگه احساس کردید حرفی رو نزدید با 46 میتونید ویرایشش کنید. :grin:

بله کاملا درسته.
ممنون از راهنمایی قشنگتون حتما سعی می کنم در زندگی از این راهنمایی استفاده کنم. به هر حال شما چار تا پیراهن از ما بیشتر پاره کردید :grin:
من به زندگیم خیلی اهمیت می دم و دوستش دارم. واسه همین میخوام به همه چی برسم.

3 پسندیده

خواهش میکنم :rose:
بله چشم،بذارید پای بی تجربگی من،اخه شما چار تا پیراهن بیشتر پاره کردید :crazy_face:

2 پسندیده