واای، عالی هستی،
چقدر حرفات قشنگ بود. شک سارق ارزوها. از اینکه وقت میذاری و مطلب انگیزشی میذاری، سپاسگزارم.خیلی تاثیرگذار بود.
خواهش میکنم
اگه این مطالب بتونن کمکی باشند واسه شما دوستان مطمئنا بیشتر رو این موارد کار خواهیم کرد
مطالبتون عالی بود،به شخصه خیلی لذت بردم،روی تخته ی دل بنویسید جهان هست/گلستان شقایق به نفس مست
یعنی میشه این مقاله رو بزاریم از دست بره؟؟؟
نه دیگه نمیشه گذشت ازش
اینو هر دو هفته یک بار مثل قرص ویتامینه بزنید به بدن دوستان
از مقالاتیه که من واقعا دوسش داشتم
سلام. مرسی فاطمه خانوم. واقعا جالبه که شما مقالات رو دارید مرور میکنید و بالا میارید. خیلی خیلی ممنونم ازتون.
گاهی وقتا خودمم برمیگردم این مقالاتو میخونم.
کلیپشم ظاهراً پاک شده بود که اضافه کردم
سلام مربی نمونه
این مقالات واقعا هر کدومشون ی دنیا حرف داره. هر کدومشون میتونه ی زندگی رو به نحو موثر تغییر بده و برا همین لازمه دائم یاد آوری بشن
من هم هر از گاهی فایلای صوتی رو از اول گوش میدم و لذت میبرم ازشون
تشکرات فراوان از شما بزرگ مرد
پی نوشت :
مقاله تون یک ساله شده
آره از کیفیت صدا مشخصه
کلا برگشت به گذشته میتونه رو پیشرفت کیفی آدم هم تاثیر بزاره.
سلام عزیز بزرگوار مقاله خیلی جالب بود نگاه دوستان به این مقاله جالبتر بوده که بعد از یکسال دوباره براش جشن یادآوری گرفته شد بسیار عبرت انگیزه!! از صداتون میشه فهمید که چقدر رو به جلو هستید پیروز باشید روح برادر عزیزتون هم حتما شاده که شاهد موفقیت شماست
مرسی ازتون زهره خانوم عزیز. ممنونم ازتون که وقت گذاشتید و بهش گوش دادید.
خیلی مفتخر شدم. براتون بهترین هارو آرزومندم
سلام آقا کامبیز همیشه مهربان
امیدوارم همیشه سالم باشید. ممنونم که به هممون یادآوری کردید که نعمتی بالاتر از زندگی نیست اگر انسان قدر لحظاتش رو بدونه مطمئن تصمیم میگیره و مطمئن انتخاب میکنه. انتخاب یادگیری در هر زمینه ای نیاز به انگیزه قوی داره که هر کسی به نحوی اون رو پیدا میکنه به نظر من چیزهای کوچک زندگی میتونن گاهی وقتها تبدیل به آرزوهای بزرگ شن.
ممنونم که در تالار هستید.
آهنگ خود را نواختن در زندگی هنر
۱دنیاتشکر
با عرض سلام و خسته نباشید
دوستان گرامی
و @YoKambiz
این سوال رو مدتی به خودم میگم که واقعاً برای چی به دنیا آمدم .
به فکر میاُفتم ، مخصوصاً قبل از خواب یا در خیابان ، اتوبوس که این کار رو انجام میدهم آن کار رو انجام میدهم و در توهمِ کار انجام شده هستم . ولی تا امروز نا امید شدم خسته شدم که حتی در فکر زبان انگلیسی هم رسیدنش برای من ناممکن شود .
به خودم فکر کردم ، چرا من نَه . مگه من چی میخوام .
با دیدن مقالههایی از تالار زبانشناس ، تا حالا به خودم به کارهام متعهد نبودم شاید هنوز هم نباشم .
با جملات بزرگان ، به خودم نگاه میکنم
کسی که نتواند افکارش رو تغییر دهد هیچ چیز را نمیتواند تغییر دهد .
جرج برنارد شاو
همیشه کامل به هدف و آرزوم فکر نکردم و از کلمههایی ناقص مثلِ یه جورایی استفاده کردم (حتی در مورد زبان انگلیسی) .
دو سال پیش حدوداً یک سال کلاس گیتار میرفتم ، فقط در توهمِ اینکه گیتاریست میشوم خوشحال بودم . از استاد دفتر و کتابی گرفتم که یک روز در هفته یک تا دو صفحه که یک بخشِ کوتاهی از کتاب میشد ، آموزش میداد . مرحله به مرحله سخت میشد مخصوصاً در انگشت گذاری آکورد . به مرور زمان خسته شدم که کنار گذاشتم .
من که از کودکی دوست داشتم گیتاری داشته باشم که هَرَز گاهی ، گیتار بِنَوازَم گیتار رو کنار گذاشتم تا خاک بخورد .
حالا ترسم از یادگیری زبانِ .
با دیدنِ مقالههایی از تالار زبانشناس ، تا حالا به خودم به کارهام متعهد نبودم شاید هنوزم هم نباشم .
کامل میخوام …
تلاش میکنم …
میاُفتم …
پا میشوم …
و ادامه میدهم …
کاری رو شروع کردم و شکست خوردم . پا میشوم و ادامه میدهم .
با حرفت موافقم
تلنگر بزرگی هم برای من بود . خدا پدر و مادرتان را برایتان نگه دارد . من پدرم رو چند سال پیش از دست دادم .
من حتی یک رفیق ندارم که با او عکس بیاندازم (البته در دوره تحصیلی یکی دوتا داشتم ) .
وحشتناک موافقم
کسی که نتواند افکارش را تغییر دهد هیچ چیز را نمیتواند تغییر دهد .
جرج برنارد شاو
فوقالعادست خیلی چیزا یاد گرفتم .
نگم برات:tired_face: …
با حرفات فکر آدم رو باز میکنی
انسانیت بهترین دینِ دنیاست
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی
سعی بر آن کن نرود رو به تَباهی
مطلب دل را طلب از سوی خدا کن
زان که بود رحمت او لایتناهی
مقاله رو Bookmark کردم تا هر از گاهی که در هنگام
نا امیدی ، شکست ، ناخوش ، دلگیر و… بودن به مقاله یا دلنوشت نگاهی بیاندازم .
دوستان
من مطمئنم که از پسِ این کار برمیآیید
سلام
خسته نباشید…
سلام آقای کشاورز @YoKambiz
من با این مقاله، عمیقاً شوکه شدم!
چیزی نگم بهتره …
قشنگ مطالب برام افتاد …
بقول شاعر : چه حسسیههههه …
جانا (تک تکتون ) سخن از زبان ما می گویی
هاااااااا آخخخخخ
ولی همونطور ک در گذر زمان ، مجبور شدم هرازگاهی قله های شکست رو یکی پس از دیگری رد کنم ، گریه کردم ، نالیدم ، شوریدم ، کم آوردم ، تنهایی کشیدم ،
اما بزرگ شدم ، تونستم دستمو بزانوم بگیرم و بلند شم ، چشمه های اشکم کم کم خشک شد و من دنبال چاره گشتم ، من قوی شدم ، من بزرگ شدم و دارم اوج میگیرم ،
امااااااااا هنوزم گاهی ، شکننده میشم ، از بس ک سازهای ناکوک و آدمای ناجور در اطراف کم نیستن .
ای فغان از آشنایی ای خوشا بیگانه ای