زنجیره خودتون رو به رخ بکشید🤓

متأسفانه اکثرا کاری رو که داریم انجام میدیم و چیزی رو که داریم یاد می گیریم نمیدونیم چی هست و از چه جنسیه. وگرنه به بالا و پایین و رفتن این اعداد و ارقام که جز ایجاد رضایت و تایید کاذب چیزی نداره دلخوش نمیکردیم.


من هیچ شگفت انگیزی تو این اعداد نمیبینم این سومین باره عدد ۷۰۰ رو رد می کنم. به نظرم کاری که داریم می کنیم باید بفهمیم چیه این درس نیست یک مهارته با پیچیدگیهای خودش با فارسی صحبت کردن راجع به دستاوردها راه به جایی نمیبریم خودمون رو گول نزنیم.
از نظر من شگفت انگیز اون تعداد اندکی در همین فروم هستند که متاسفانه تعدادشون به انگشتان یک دست هم نمیرسه و شما نتیجه رو در عمل ازشون می بینید. برید تاپیک فری دیسکاسن و آن تایتلد رو نگاه کنید. همین

8 پسندیده

امیدوارم همیشه موفق باشید دوست عزیز:blush:

ولی در این مورد نمیتوانم با شما موافق باشم. چون کلا کارکرد مغز شما همینه ! قسمت پاداش محور مغز شما اگه نتونه حتی به صورت کاذب حس لذت و پیشروی کنه به شدت آثار مخرب بدتری دارد.

دقت کنید که تاکید میکنم حتی به صورت کاذب !

قرص های ضد افسردگی برای شما داره چی کار میکنه؟ یا بسیاری قرص های دیگر! این درمان ها کمک میکند تا مغز به صورت کاذب چیزی را که طبیعی نمی تواند دریافت کند بدست بیاورد تا بدن متوقف و نابود نشود.

حالا چرا قرص افسردگی رو مثال زدم؟ چون روش های یادگیری هم همینه ! دنیای امروز به سمت ایجاد راه حل هایی میره که حتی به صورت کاذب بتواند فرد را در یک فرایند به مدت طولانی حفظ کند . چه فایده ای دارد؟

کاملا واضح و مشخص است. به خاطر اینکه در جهان در حال تغییر هر فرد با شرایط متفاوت مواجه خواهد شد که اگر در فرآیند مورد نظر باقی بماند ناخودآگاه راه های طبیعی و مناسب برای ماندن در مسیر را پیدا میکند.

و از آنجایی که این پیدا کردن مسیر براساس شرایط زندگی و استعدادهای فردی و شانس هایی که در سر راهشان قرار میگیرد متفاوت است و یکی ممکن است بعد یک‌ماه مسیر اصلی را پیدا کند و یکی بعد از دو هزار روز پس اصلی ترین مساله چه است ؟؟؟

اینکه به هر ترتیبی فرد مورد نظر در مسیر نگه داشته شود!

چیزی که در گذشته به دلیل نادیده گرفتن باعث میشد فرد تا سالها به سمت آن فرآیند یادگیری برنگردد و آسیب فراوان ببیند.

6 پسندیده

یعنی شما سه بار عدد هفتصد رو رد کردید؟ این یعنی حداقل ۶ سال در زبانشناس بودید و اگه روزی یک ساعت هم متوسط خوانده باشید بیش از دو هزار ساعت مطالعه داشتید. و این تعداد ساعات برای یادگیزی زبان باید کافی باشه. می تونید بگید بزرگترین نقطه ضعفی که در زبان احساس می کنید چی هست؟ مکالمه یا ریدینگ؟ راستش این پست شما ناامید کننده است. یا مشکل در نحوه مطالعه شماست یا روشهای زبانشناس مشکل داره. اما سوال اینجاست که اگه شما یاد نگرفتید یا کم یاد گرفتید پس چطور انگیزه داشتید که شش سال ادامه بدید؟

3 پسندیده

این تاپیکهایی هم که زحمت کشیدید معرفی کردید من سرچ زدم پیدا نکردم. چطور می تونم پیدا کنم؟

1 پسندیده

راستش بیشتر از شش سال

اینطور فکر نمیکنم اما حقیقت نه تنها تلخه بلکه خیلی هم سخته!

نه. مشکل ماییم. اولین و طبیعی ترین کاربرد زبان چیه؟ ارتباط برقرار کردن با استفاده از چیزی که در دهان در فارسی بهش میگیم زبان! چجوری این اتفاق میفته؟ ۲۴ ساعت شبانه روز ۷ روز هفته در معرض و درونش غورطه وریم و از همان ابتدا (این مهمه ولی سخته) با خنده و گریهو اصوات نامفهوم و بعدتر غلط و قلوت سعی در ارتباط و ابراز خود می کنیم و آهسته آهسته مثل یک نو دوچرخه سوار حس خوب تعادل رو تجربه می کنیم و تازه پس از ۶ ۷ سال مثل یک بچه شش هفت ساله صحبت می کنیم. شوربختانه اما زبان مثل دوچرخه سواری نیست که احساس کنی دیگر آموختی و تمام شد و هرگز از یادت نمی رود.
من همه ی چیزی را که می شنوم میفهمم در خواندن رمانها و متون عمومی مشکلی ندارم (مثل فارسی). یعنی در قسمت ورودی یا همون اینپوت نزدیک به ۱۰۰٪ اوکی هستم. اما خروجی. راتینگم برای خودم در حد قابل قبولی است چرا که فرصت فکر کردن و پیدا کردن کلمات و در صورت خطا فرصت اصلاح کردن رو دارم. گند کار وقتی آشکار میشه که دهان به سخن می گشایم. این کلمات خیانتکارِ پَسیو به زبانم نمی آیند و دیگر از آن گرامرها خبری نیست! چرا؟ چون برخلاف آنچه ای جی و دیگر اساتیدحلقشان رو دریدند تا به من بفهمانند در معرض بودن و یا برخورد فعالانه یعنی چی و من نفهمیدم. می دونید فهمیدم ولی سخت بود و خودم را زدم به اون راه دل خوش کردم به سوشولایزینگ به فارسی در مورد انگلیسی و به اصطلاح با حاشیه حال کردن. چرا که متن بسی سخت بود و تلخ! چون نمی خولستم از **همون ابتدا ** با اصوات نامفهوم و غلط قلوت مضحکه اهالی دنیای مجازی و واقعی باشم. دوست من بخوام بنویسم یک کتاب می شود باید از همون ابتدا سعی کنید حرف بزنید کمی با خودتون و زیاد با دیگران باید حس و انگیزه پشت کلماتون باشه وگرنه مثه شبنم صبحگاهی زود میپره! اینپوت و آوتپوت باید مساوی باشه
… خسته شدم … شاید بعد باز نوشتم.

8 پسندیده
6 پسندیده

نمیدونید این چقدر مهمه. بعد از سعی و تلاش عرقِ شرمِ استفاده از زبان متوجه ی جذبِ آهسته آن حجم عظیم اینپوت می شوید. مثل لذت یک اسنک لذیذ پس عرق ریختن در پی یک راه پیمایی طولانی

4 پسندیده

خوب ما در محیط زبان مادری هستیم و نمی توانیم ۱۰۰ درصد خودمون رو از آن محروم کنیم و در زبان دوم غوطه ور شویم. اما حداقل در محیط و فضاهایی مثل این فروم باید درِ زبان مادری را به روی خودمان ببندیم و اگر می خوایم به رخ بکشیم و از دل بنویسیم و یا هرچه به انگلیسی انجامش بدیم. باید انگلیسی رو تا جایی که ممکنه و در جاهایی که میشه به امرِ حیاتی در زندگیمون تبدیل کنیم. من راجع به تازه کارها صحبت نمی کنم. کسی که مقدمات رو گذرونده اگر میخواد نتیجه بگیره، دیگه تو این فضاها باید خودش رو از لذت سوشولایزینگ به زبان مادری محروم کنه سخته میدونم و برای بعضی که محال به نظر میرسه.

3 پسندیده

ممنون که اینقدر صادقانه نوشتید. عالی بود. من بعضی پستهای شما رو نگاه کردم. و ظاهرا شما نه تنها به مدت طولانی تمرین کردید بلکه تعداد ساعات گوش دادنتون هم بیشتر از سه ساعت بوده یعنی خیلی خیلی جدی. این یعنی اینکه کمتر افرادی مثل شما در زبانشناس هستند که این اندازه ثبات و تمرین بالا داشته باشن. ولی یه چیزی هم هست ما در مورد هر چیزی که بیشتر تمرین کنیم به همون میرسیم. شاید شما اسپیکینگ رو کمتر تمرین کردید. بزارید یه مثال واقعی بزنم. من ترک زبان هستم و تو منطقه ما از شاید 20 سال پیش افراد زیادی به بچه هاشون از اول همون فارسی رو یاد میدن. من بسیاری از این افراد که پدر مادر ترک دارند اما خودشون فارسی رو بعنوان زبان اول یاد گرفتن رو دیدم که بزرگ شدن و ترکی رو بطور کامل و بی هیچ عیب و نقصی می فهمن اما بعد از 20 سال شنیدن هنوز نمی تونن به راحتی ترکی رو صحبت کنن. یعنی اصلا سعی نمی کنن که صحبت کنن. در عوض بچهایی که تلاش می کنن ترکی رو هم صحبت کنن به راحتی یاد می گیرن.
این یعنی اینکه فقط گوش کردن صرف برای صحبت کافی نیست و تمرین اسپیکنگ هر چند کم هم لازمه. یا وقتی تبریز دانشگاه بودم دانشجوهای غیر بومی زیادی رو دیدم که پنج سال تو محیط آذری بودن اما یه کلمه هم ترکی یاد نگرفتن چون اصلا تلاشی برای یادگیریش نمی کردن. یعنی چه شنیدن و چه صحبت و چه هر چیزی اگر تمرین اختصاصیش نباشه نباید انتظار یادگیری هم باشه. از جمله اینکه خود ما که مثل بلبل فارسی حرف میزنیم و کتاب سعدی و تاریخ بیهقی رو می تونیم بخونیم اما اکثرا نمی تونیم یه نامه اداری فارسی با ادبیات خاص خودش بنویسیم چون تو اون مورد تمرین نداشتیم.

4 پسندیده

به نظرم این کاریه که بیشتر ما از جمله خودم انجام میدیم. فرار از سختی اصل به سمت راحتی و لذت فرع. راستش خودمم نمی دونم راه حلش چی می تونه باشه. اما اگر باز بخوام یه تجربه از یادگیری خودم در مورد زبان فارسی قبل از مدرسه بگم اینه که من فارسی رو با تلویزیون و برنامه کودک یاد گرفتم بدون هیچ تلاشی و فقط با لذت بردن از کارتونهای دهه شصتی اونم در مدت یک یا یک و نیم سال و قبل از مدرسه هم تقریبا تونستم صحبت کنم. با اینکه تقریبا فرد فارسی زبانی دوربرم نبود. شاید راه حل واقعی همون پیدا کردن لذت باشه. در غیر اینصورت فشار یادگیری رو باید تحمل کرد و بقول دوستان تعهد داشت به ادامه به هر قیمتی

5 پسندیده

عالیه، موفق باشی،
منم امروز زنجیره‌ام یک ساله شد :heart_eyes:

3 پسندیده

15 پسندیده

سلام همزاد :heart_eyes::heart_eyes::rose::rose:

منم‌امروز یکساله شدم!

امیدوارم همه دوستان موفق باشند و سلامتتت و جیبشون پر پول:rose:

تجربیات من بعد از یکسال

20 پسندیده

سلام، تبریک میگم عزیزم، آفرین به این پشتکار :clap::clap::clap:

2 پسندیده

20 پسندیده

انگاری یک ساله دارم دنبال میکنم
:grinning::grinning::grinning::grinning::grinning::grinning:

یکساله شدم

17 پسندیده

مبارکههههه. :gift::gift::confetti_ball::confetti_ball::confetti_ball::tada::tada::tada::tada:

۱۰۰۰ روزگیتون رو ببینیم با شادی و سلامتی و جیب پرپول و کلی پیشرفت:rose::rose:

5 پسندیده

ممنونم از لطف شما
به همچنین

2 پسندیده

خوبه که

2 پسندیده

من هم یک ماه دیگه هفصد روزه میشم :grin:


فقط امروز رو یکمی وقت کم اوردم کم خوندم

15 پسندیده