He was lucky.
شانس آورد/ خوش شانس بود
.
Luck was on his side.
بخت باهاش یار بود
Drop the act
نقش بازی نکن
کاربرد much as
عبارت much as به معنی “هر چند، اگر چه” هست. پس میشه گفت مترادف although .
Much as I like Bob, I wouldn’t want to live with him.
هر چند از باب خوشم میاد اما نمیخوام باهاش زندگی کنم.
Much as I want to, I can’t help you.
هر چند میخوام اما نمیتونم بهت کمک کنم.
از get در جاهایی استفاده میشه کرد که معنی " شدن" بخواد برسونه
I get angry .
عصبانی شدم.
I get upset.
ناراحت شدم.
I get wet.
خیس شدم.
He got out of the control.
از کنترل خارج شد.
My wife gets worried if I’m late.
همسرم نگران ميشه اگه دير کنم
عبارت feel like
I feel like traditional food
هوس غذای سنتی کردم.
I feel like a cold drink
هوس یه نوشیدنی خنک کردم.
I don’t feel like going to work today
امروز حسش نيست برم سر كار
big bear of a man
خرس گنده
یه سوال من هروقت میخوام پست جدید تو یه تاپیک بذارم باید برم پست اول استارتر رو پیدا کنم اونو ریپلای کنم
راه دیگ ای نیس؟ شمام همینطوری میزارید؟
اگه هم میخواید داخل چتا بالا پایین برید هم کافیه از این ابزار استفاده کنید
البته قبلش باید رو این قسمت کلیک کنید
might as well: چاره از نیست جز…/ همچنین ممکن است…/ بهترین کار این است که…
Reading all of this replies DRIVES ME CRAZY
Our apologies if you were offended
اصطلاح if only به منظور بيان آرزو, خواسته يا حسرت گوينده هست
️if only they save his life.
چی ميشه اگر جونش رو نجات بدند.
If only he did’t leave here.
چی ميشد اگر از اينجا نميرفت.
if only I had listened to you
ای کاش به حرفت گوش ميدادم.
از عبارت “will you ” (خواهش کردن،در خواست کردن ) در موقعيت هاي غير رسمي در انتها جمله و در موقعيت هاي رسمي در ابتداي جمله استفاده ميشه
turn down the music , will you ?
صداي موسيقي رو کم کن ، لطفا
Will you help me with this application form (, please) ?
ممکنه لطفا در پر کردن اين تقاضانامه به من کمک کنيد ؟
تفاوت بین somewhat و somehow
Somewhat
کمی… تا اندازه ای… تا حدی
This math problem is somewhat difficult to solve
اين مساله ریاضی حلش یکم سخته.
I was somewhat surprised to see him.
یه کمی از دیدنش شگفت زده شدم.
Somehow
یه جورایی… به یه طریقی…
You should find her somehow
یه جوری باید پیداش کنی
I must get a new job somehow.
هرجوری شده باید کار پیدا کنم
ممنون عزیزم
Hit the sack
بخواب
Fall asleep
خواب رفتن
She soon fall asleeo
اون زود خوابش برد
با فعل Careful به معنی مراقبت کردن از چیزی٫ از حروف اضافه of , with و about استفاده میکنیم .
دقت بشه این فعل را با for بکار نمیره
Elke is very careful of/about her health.
الک خیلی مراقب سلامتی خود است.
یا
You should be more careful with your money.
شما باید بیشتر مراقب پولتان باشید.
Take a rain check
بزارش برای بعد
ease off: بیخیال شدن/ دست برداشتن از چیزی/ راحت گذاشتن
You need to ease off the junk food