یادگیری اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد (Idioms) با کمک تصاویر

خیلی هم عالی :clap::clap::clap:

1 پسندیده

:pencil2: I felt like a fool !
:point_left: سنگ رو یخ شدم !

:pencil2: I felt like a fool when I couldn’t remember her name.
:point_left: احساس شرم کردم وقتی نتونستم اسمشُ به یاد بیارم.

12 پسندیده


آخه نازی

5 پسندیده

مرسی عزیزم .:hugs::hugs::hugs::hugs::hugs::hugs::hugs::hugs:

2 پسندیده

قربانت :heart_eyes::heart_eyes::heart_eyes:


2 پسندیده

we’re not in Kansas anymore
وقتی این اصطلاح به کار میره که: در شرایط راحت و آسوده نباشیم و در واقع در شرایط سختی باشیم.

سابقه بکار بردن این اصطلاح هم بر میگرده به یه فیلمی که در سال 1939 پخش شده و عکسش را هم اینجا میذارم

114615-DEFAULT-L

من این اصطلاح را در سریال داستان خدا دیدم. اینجا داخل چالش وبلاگ در مورد این سریال چند خطی نوشتم.

مثال:
Man #1: Where are we? Everybody’s dressed like a bunch of freaks!

Man #2: We’re not in Kansas anymore!

10 پسندیده

این نشون میده کانزاس، جای راحتیه واسه زندگی :sweat_smile:
یادم باشه خواستم برم آمریکا زندگی کنم برم کانزاس
یادم بندازین اگه یادم رفت :sweat_smile:

8 پسندیده

احتمالا اشتباه شده باید میگفت we’re not in iran anymore​:joy::joy:

4 پسندیده

:joy: :joy::joy: :joy:
وطنم به این خوبی :heart_eyes:
خیلی هم دلشون بخواد :joy::sweat_smile:

5 پسندیده


مشکلی پیش اومده

8 پسندیده

Yes, my watch doesn’t work.
:disappointed_relieved: :joy:

7 پسندیده

Rot in hell
To suffer or be punished for a long time .used specially when you are angry with someone.

I hope the people who did this, rot in hell.

9 پسندیده

I cant help it
I couldn’t help it

این اصطلاح تو بخش ۵ "نفرین آرامگاه مومیاییه "از قصه های گوسبامپسه

As I made my way through the low, narrow tunnel, keeping the light aimed straight ahead, I couldn’t help it. My anger quickly turned to worry, and troubling questions whirred through my mind.

17 پسندیده

بچه ها چرا این تاپیک رو ول کردید.تاپیک خیلی خوبی بود برای یادگیری اصطلاحات.روزی ۱۰ دقیقه وقت میبره ولی اثرات ارزشمندی داره مخصوصا برای فیلم دیدن و کتاب خوندن.بیایید با این تاپیک آشتی کنیم. :relaxed:

9 پسندیده

راستش منم فراریم فعلا, اگر منبع خوبی برای یادگیریش پیدا کنم و لذت رو جایگزین فرار کنم حتما شرکت میکنم تو این تاپیک

3 پسندیده

13 پسندیده

12 پسندیده

در این مورد خاص منقارش کجه

15 پسندیده

چه جالب ما توی شهرمون از اصطلاح: طرف دستش چسبو (چسبنده) است. استفاده میکنیم. که همون ترجمه sticky میشه.
ما از اون ها برداشتیم یا اونا از ما؟ :smile:

10 پسندیده

این اصطلاح تو درس عشق به دامداران تو پکیج داستانهای کوتاه هم اومده

Tommy warned her not to get too close because it would be too painful for her when they were killed. Renee couldn’t help herself.

4 پسندیده