هنرمندان 😍

جالب بود، متشکرم :pray:t4:

2 پسندیده

خواهش میکنم. :rose: :pray:

2 پسندیده

ببخشید اما برای زیر سوال بردن باید استفهام انکاری میومد اما اینکه که بیشتر به انتقادی میخوره تا انکاری.
یعنی ممکنه انتقادی نقش انکاری داشته باشه؟
(یاد امتحان ادبیاتم افتادم:smiling_face_with_tear:)

2 پسندیده

درود به شما.

به نظرم بهتره بیخیال این بحثای حاشیه ای بشیم. چه استفهام انکاری باشه و چه انتقادی، به هر حال داره به خدا اعتراض میکنه که آخه این چه وضعشه که حتا نمیتونیم آزادانه از دردهامون بگیم. (اشاره به خفقان شدید سیاسی در زمان حافظ)

3 پسندیده

شما درست میفرمایید.
اما انتقاد حافظ کفرگویی و زیر سوال بردن نیست درسته؟
و الا ماهم گاهی خسته میشیم از فشار زندگی و میگیم خدایا این چه وضعشه چرا فلان کردی چرا بمان کردی خب ولی ما که نشدیم کافر.

2 پسندیده

بله، شاید برداشت شما درست باشد.
اما درمورد بیت بعدی (پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت…) فکر نمیکنم بشه چنین نظری داد.
به هر حال از یک مؤمن واقعی بعیده چنین سخنانی سربزنه، همونطور که در بالا گفتم، حافظ خداباور بوده، اما جهان بینی خاص خودش رو هم داشته.

1 پسندیده

بله دقیقا خیلی ممنون از پاسختون:rose::tulip::rose::tulip:

1 پسندیده

خواهش میکنم. :pray: :hibiscus:

1 پسندیده

:rofl:
بستگی داره کفر رو چی بدونید

2 پسندیده

شخصا بر این باورم که آزاداندیشانی مثل حافظ اگر الان زندگی می کردند، به احتمال زیاد خداناباور بودند. در سده های گذشته، علم پیشرفت چندانی نداشت و بهترین توضیح برای پدیده های جهان، خداوند بود. اما اکنون با پیشرفت علم، بسیار بعید میدونم که در میان آزاداندیشان، خدا جایگاهی داشته باشه. بخصوص که شرور جهان رو هم درنظر بگیریم. نظریه تکامل و تنازع بقا توضیح بمراتب بهتری درباره رنج و شرور این جهان میده.

2 پسندیده

اخه همیشه تا یچیزی میگم مثلا چرا فلان چیز اتفاق افتاد واسم چرا خدا اینو خواست مادربزرگم میگه کفر نگو:neutral_face:
این شاید بقول پدرم ناشکری باشه ولی فکر نمیکنم بهش بگن کفر‌.
کفر ینی کسی که یا به خدا نسبت های بدی میده یا وجودش رو انکار میکنه.
والا انتقاد هیچوقت به نشونه بد گفتن نیست.

ولی زمان اونها هم علم پیشرفت خودشو داشت میشه گفت نه به اندازه الان ولی نسبت به اونموقع پیشرفت داشت وقتی کتاب های علمی قوی ای دانشمندان اون زمان مینوشتند.

بعد به دور از نظریه های علمی و…
بشر نیاز داره که به یه نیروی مافوق خودش باور و ایمان داشته باشه.این یه نیازه.
اینو پروفسور نادری میگفت.

حتی طبق بیگ بنگ اگر بگیم کل جهان از یه انفجار شروع شد یا از یه اتم ، باز هم این سوال پیش میاد که خود اون انفجار توسط چه محرکی انجام شد و یا اون اتم از کجا اومد.

2 پسندیده

پیشرفت علم اونقدر نبوده که نظریه ای رقیب دربرابر خدا عرضه کنه. تازه در دوران رنسانس اروپا بود که انسانها از توهم مرکزیت زمین بیرون اومدند، هرچند همون موقع هم کلیسا مقاومت می کرد.

همچنین تازه در سده نوزدهم بود که نظریه داروین مطرح شد، نظریه ای که پدیده های طبیعی رو بدون نیاز به خدا توضیح میداد.

بله، بشر موجودی بیچاره و درمانده است و برای معنی دادن به رنج های زندگیش، خدا را اختراع کرد.
بشر به خودفریبی نیاز داره.

خب اینو درباره خدا هم میشه گفت. قبل از خدا چی بود؟ اگر بگید که این زنجیره باید سرانجام جایی متوقف بشه، پاسخ میدم که چرا رو خود جهان متوقف نشه؟ و چه نیازی هست که به وجودی ماورایی توسل بجوییم؟

بزرگترین چالش وجود خدا مسأله شره. اگر خدایی وجود داشت، هرگز چنین جهان زشت و پر از ظلم و بیعدالتی را نمی آفرید.

2 پسندیده

@baroon1400

من معمولا مقاله های ویکیپدیا رو پیشنهاد نمیکنم. ولی مقاله مسأله شر بسیار عالی نوشته شده. دوست داشتین بخونید و ببینید آیا واقعا پاسخها به برهان شر قانع کننده هستن؟ بنظر من که هیچکدام قانع کننده نیستند و بیشتر به توجیه کردن شبیه اند.

مسئله شر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

3 پسندیده

البته مسئله شری که شما میگید رو میشه با نبود خیر توجیهش کرد.
مثل سرما که از نبود گرماست.
مثل جهل که از نبود علم.
مثل تاریکی که از نبود روشنایی و نور.

ممنون حتما مطالعه میکنم.

به هر حال شما دانش و اندوخته هاتون چندین برابر من هست. من زیاد با این تاریخ آشنایی ندارم و اطلاعاتم خیلی کمه. ولی میدونم دانشمندان ایرانی و یا مسلمان پیشرفت علمی خیلی خوبی داشتن.

و یه سوالی که داشتم‌ برای اثبات نبود خدا دلایل و فرضیه هایی که اومده به اندازه اثبات وجود خدا قوی و محکم هستن؟

بازم ممنونم از وقتی که میزارید:rose:

1 پسندیده

این پاسخ متفکران مسلمانه، عدمی بودن شر. راحتترین کار ممکن پاک کردن صورت مسأله ست! ولی براحتی میتوان گفت که با این طرز استدلال، خیر هم نبود شر است. گرما نبود سرماست، علم نبود جهل و روشنایی هم نبود تاریکی است.
مشاهده می کنید که مسأله حل نمیشه.

ضمنا شما به بنده لطف دارین. اطلاعات بنده هم اونقدر زیاد نیست.

من همه دلایل اثبات وجود خدا را بررسی کرده ام. هیچ کدام قانع کننده نیستند، درحالی که برهان شر بسیار قانع کننده است.

با اجازتون یک نکته هم بگم، ما باید میان خدای ادیان و خدای فلاسفه فرق بذاریم. من منکر خدای ادیان هستم، ولی دربرابر خدای فلاسفه خود را یک ندانم گرا میدانم.
منظورم از خدای ادیان، خدای متشخص انسانواری است که طبق متون دینی از خلقت هستی هدفی دارد و در کارهای جهان دخالت می کند و پس از مرگ هم براساس اعمال انسانها، آنها را به بهشت یا دوزخ می فرستد. خدای فلاسفه انتزاعی تر است و از صفات انسانی هم عاری است. مثلا خدای اسپینوزا اینگونه است.

2 پسندیده

میدونی چرا ظلم هست چون خدا برای ما یه امام فرستاد و هنوز هم هست و در غیبت است ولی شیعه بخاطر کار های که می کنه غیبت امام صورت گرفته و دنیای بدون امام هیچ چیزی حل نمیشه حتی اگر انسان به علم های بزرگ دست پیدا کنه جنگ جهانی سوم هم چند سال دیگه میاد انسان بی نهایت طلبه و هر چه پیشرفت می‌کنه باز هم حس نیاز می کنند الان چندین سیاره و کهکشان رو رسد و باز هم به انتهای دنیا رسیدن تازه خداوند میگه به این دنیا دل نبندید این دنیا پست و بازیچه اس ما فقط آمدیم که امتحان بشیم و یه روزی بریم دنیا راهی برای عبور است تا ماندن چرا فساد زیاد چرا غرب به انواع رابطه جنسی که حتی حیوانات هم اینکارو نمی کنند این چون انسان حس نیاز می کند و راه اشتباه داره طی می کنند انسان عاشق چیز نا محدود است و انسان جاودانه اس و فقط خدا رو می خواد و انسان می خواد با چیز های مادی مثل ثروت سلطنت به این نامحدود برسه و نمی‌رسه حتی اگر همه دنیا رو بهش بدیی

خب آخه شما فکر کنید.
اگر فردی یه خطایی کرده
وقتی راستش رو نمیگه که چه خطایی کرده مجبوره دروغ بگه درسته؟
پس اینجا درغگویی همون عدم صداقته.
چیزی که حقیقت داره اون اتفاقه هست.
و هرچیز به جز اون اتفاقه دروغ و غیر حقیقی هست درسته؟
گرما، علم و …
عین همون صداقت، اصلی هستن که حقیقی هستن. منظورم از حقیقی مثل همون صداقتی که تو مثال بالا گفتم هست یعنی حقیقت.
سرما رو فقط میشه با پایین اووردن گرما ایجاد کرد.
کار بد با انجام ندادن کار خوب بجود میاد.
شما وقتی صبح زود بیدار نمیشین و سحر خیز نیستین باعث میشه دیر از خواب بیدار بشین.
میدونید منظور من همون هستی و نیستی هست.
البته این نظری هست که من بشخصه دارم.
ولی به هرحال شاید هم بقول شما درست نباشه‌

:joy:یاد یکی از درسای بچه های رشته انسانی افتادم که وقتی خوندم مغزم هنگ کرد. شما هم رشتتون انسانی بوده قطعا خوندید.
یکیش رو یادمه دوستم میگفتش که توی کتاب فلسفشون فکر کنم گفته بود: انار شیرین هست، شرین معشوقه فرهاد است. ثابت کنید انار معشوقه فرهاد نیست.
بحث ماهم یه مقدار به این سو رفته.
واقعا حرفاتون آدم رو وادار به تفکر میکنه.

دربارش تحقیق میکنم.
مجددا سپاسگزارم :tulip:

1 پسندیده

به هر حال مسأله همچنان بی پاسخ میمونه. در بسیاری از چیزها اتفاقا به نظر میرسه که شر ایجابی و خیر سلبیه. لطفا به این مثال توجه کنید:
ما اغلب از سلامتی بدن خود آگاه نیستیم و مثل نفس کشیدن، به آن توجهی نداریم. حال آنکه وقتی پوست بدن ما دچار کوچکترین خراشی میشه، تمام توجه ما به این درد معطوف میشه. میخوام بگم که بنظر میرسه دراینجا سلامتی صرفا نبود رنجه و درواقع درد و رنج ایجابی هستند.

البته بنظرم این بحثهای حاشیه ای بی فایده است. چون به هر حال همین الان که دارم این متنو مینویسم، انسانهایی در دنیا در حال زجر کشیدن اند. در حیات وحش هم که حیوانات برای بقا همدیگر را تکه پاره می کنند. هیچ چیز واقعی تر از درد و رنج نیست، من هرگز نمیتونم بپذیرم که خدایی سراسر نیکی چنین دنیایی رو آفریده باشه.

خواهش میکنم. ممنون از توجه شما.
باعث افتخاره که با نوجوانی فرهیخته همچون شما همصحبت شده ام. :hibiscus: :hibiscus:

3 پسندیده

سلامت باشید ممنون از شما که انقدر با حوصله پاسخگو هستید:rose::tulip:

2 پسندیده

چقدر عالی. میتونم بپرسم از چه سایتی کتاب رو سفارش دادید؟

2 پسندیده