هنرمندان 😍

شما نگفتین، ولی آخر ازدواج همینه، اینجا فقط آقایون هم مقصر نیستن!!!

کاش موضوع به همون آسونی بود که میگید.
نه، مساله خیلی عمیقتر از اینهاست و دنیای ما، دو جهان کاملا متفاوته و نمیتونیم درک کنیم همدیگه رو.

به هر حال اگر یک خانم آنتی ناتالیست (مخالف با تولید مثل) سفت و سخت مثل خودم سراغ داشتین در اینصورت من مشکلی ندارم. :sweat_smile:

4 پسندیده

شبی میخوام رخت دامادی بکم تن فیلسوفمون:joy::joy::joy: اما بدونید بچه نمیخواد

4 پسندیده

خیر آخر ازدواج همین نیست!!!
ببین داری ناتلنگی میکنی:joy::rofl: کلاهمون میره تو هم!!!
هزاران زوج هستن به هر دلیلی بچه ندارن!
شما میتونید یه هم عقیده خودتون پیدا کنید یا یه مورد که قابلیتشو نداشته باشه! اصن ییهو دیدین خودتونم جز بی قابلیت ها بودین! اصن به من چه! چرا رفتم سراغ قابلیت:neutral_face::woman_facepalming:
حالا تو بقچه ام میگردم اگه سراغ داشتم خبرتون میکنم… فقط حیانا شما کدوم شهرین؟:joy::joy::joy:

آهان درضمن دنیامون که دو قطب مخالفه. اما من قابلیت درک کردن دارم:grimacing: گفتم که دلتون حسابی بسوزه:stuck_out_tongue_closed_eyes:

راستی … نپیچونید لطفا…!!! شغل؟ میری سر کار یا نه؟! من به دختر مردم چی بگم بگم بیکارِ!!!🫨

4 پسندیده

أری النسل ذنبا للفتی لا یقاله / فلا تنکحن الدهر غیر عقیم
تولید نسل گناهی نابخشودنی است، بنابراین جز با زنان نازا ازدواج مکن.
ابوالعلا معری

کلا ازدواج رو کاری بیهوده میدونم. مسئولیت رو دو برابر و آزادی رو نصف میکنه، خصوصا آزادی فکری رو که برای یک شخص متفکر حکم اکسیژن رو داره. دلایل دیگه ای هم هست که اینجا جای مناسبی برای مطرح کردنش نیست. البته به زن و شوهری که کودکان بی سرپرست رو به فرزندی قبول میکنند احترام میذارم. ولی همونطور که گفتم دلایل زیادی برای ازدواج نکردن هست…

البته حدس میزنم شما با خوندن این نوشته ها لبخند میزنید و چه بسا تو دلتون میگید این جوون چی داره میگه، ولی عیبی نداره.

به سوالات شخصی جواب نمیدم.

4 پسندیده

درضمن اکثر فیلسوفان هرگز ازدواج نکردن. افلاطون، دکارت، اسپینوزا، جان لاک، نیچه، شوپنهاور، کانت، هیوم و …

البته نه اینکه خودمو با این بزرگان هم شأن بدونم، ولی با تصمیم ایشان درباره ازدواج نکردن کاملا موافقم و تحسینشون میکنم. :ok_hand:

4 پسندیده

ببخشید میام ج میدم.

3 پسندیده

یکسال بعد…:see_no_evil:ببخشید کارم طول کشید.
جناب شخص متفکر:grimacing:
حالا من هیچی نمیگم جنبه ام بالاس:grin:ولی خداوکیلی پس فردا مثل یه شیر نر نپرید سر دختره طفلی بگی حریم شخصیمه!!! اِلِ بِلِ جیمبلِ!!!بدبخت کرکو پرش میریزه! قرارمون فقط یه کراش بود! نه ازدواج…
بعدشم حتما با کمک دوستاتون اول یه وسعتی به حریم شخصیتون بدین، بعد کراش رو تبدیلش کنید به پارتنر از پارتنر هم فراتر نروید.(من حوصله جیغ و سر و صدا نوه ندارم!خب پسرم خوب بخوابی دیگه هم سر نَنَت جیغ نکش:face_with_raised_eyebrow:)
عکس هم واسه من میفرستید…اصنم حریم شخصی نیست… چونیکه حریم شخصی رو من تعیین میکنم نه شما :grimacing:عکس فراموش نشه.
(هیچ وقت هم بحث فان رو با بحث جدی قاطی نکنید… مثلا وقتی من واسه خنده برای سرچ توو بقچه خیالی! میگم شهرت کجاس میتونید بگید اونجا! یا United States of Here و there یا خیلی یاهای طنز دیگه به همین سادگی! جبهه نگیرید. )

4 پسندیده

درسته ولی فعلا که برعکس عمل کرده رو ما:joy:
مادرپدرا میگن بچه ها الان هرچی چیزای بد یاد میگیرن از مدرسس.

نسلا عوض شده دیگه خدایی کنترلشون سخته
تا دیروز نسل مارو با نمره انضباط و اینا میترسوندن
الان خود معاونمون به بابام میگفت نمیتونیم چیزی بگیم بعضیا از خداشونه پروندشونو بدیم برن نیان مدرسه دیگه:joy:

حتی برای امتحانی هم راضی نباشن
همین امروز کلاس بغلیمون کلشون برگه سفید داشتن میدادن
معاونمون بزور میگفت بنویسید
دیگه ازین مدرسه ها شهروند رامی بیرون نمیاد
بچه ها بخوان حتی هماهنگ میکنن باهم مدرسه نمیان.
سر همین قضیه ای که اخیرا تو مدارس دخترونه بوجود اومده بود کل مدرسه نمیومدن سر کلاس تا اینکه مدیرمون مجبور شد مجازی کنه کلاسارو.

:joy::joy: دلتون یه ذره هم برای نودیا نسوزه
اونا از ما شر ترن‌
یعنی واقعا گاهی بچه های دهه نودیو میبینم شاخ در میارم
یه چیزایی از سن کم میدونن یه حرفایی میزنن یه برخوردایی
که مثلا من و هم مدرسه ایام همینجوری میموندیم که ما همسن اینا بودیم مثلا فکر میکردیم گوزن شوهر آهوعه :neutral_face:
حقشونم خوب بلدن بگیرن:joy:
داداش دوستم کلاس اوله
مدرسشو میپیچونه! بره مدرسه هم معلماشونو دیوونه میکنه در این حد

خوندم مفید بود خیلی ممنون:rose:

4 پسندیده

اره خدایی ما خیلی مطیع و مظلوم و آروم بدبخت بودیم:neutral_face: (کلمه آخر شوخی کردم:joy:)

پسر خالم ۲ سالشه
وای وای نیم وجبم نیستاااااا نیمه نیم وجبهههه
یه جیغی میزنهههه
همرو میزنه ها
میزنه تو گوشه مهمونای مادربزرگم اینا
به بچه کوچیکا میگه نینی اَه :neutral_face: میزنتشون
دست مامانشو گاز میگیره
اصن یه عجوبه ایه:neutral_face:
من بچه بودم یه اخم میکردن بهم دست و پامو گم میکردم گریم میگرفت
اینو اوایل از ممد قلی میترسوندن
الان از اونم نمیترسه
خالم مثلا میره پشت در میگه ممد قلی بیا رادین و بخور (رادین اسم پسر خالم)
بعد میبینیم پسر خالم میره پشت همون در میگه ممد قلی بیا ممد قلی بیا:neutral_face:در این حدددد شاخ
اصن کاراکترای انیمیشنایی که میبینن و ببین آدم وحشت میکنه طبیعیه از هیچی ترس نداشته باشن.
والا کارتونای ما نهایتا یه پت و مت بود یه باب اسفنجی
بشخصه ازون تیتراژ اول پلنگ صورتی خیلی میترسیدم:slightly_frowning_face: نمیدونم جرا ولی هروقت شروع میشد میومد تو صفحه فکر میکردم بمب هست فرار میکردم لای مبلا پناه میگرفتم.:walking_woman:t2:

:joy::joy: نه گلم راحت باش
تازه اسم بچشونم بزغاله هست.

4 پسندیده

عالی… خسته نباشی:ok_hand::clap:

:joy:

چرا من ممد قلی نمیشناسم:neutral_face:

4 پسندیده

من تاحالا ندیدمش:neutral_face::joy:
ولی حدس میزنم شبیه مومو باشه بااین توصیفا.

1 پسندیده

عزیز این نسخه حالشو بدتر میکنه . چون عاشقان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش اند .باده گلگونان خورند و ما ز می خوش دل تریم رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش .با جان و دل سختی رو پذیرا باش که گشادگی نزدیک است . در ضمن آقا مصطفی ما تک پره :neutral_face::neutral_face::neutral_face:

2 پسندیده

من نتونستم دیروز ببینم
الان دیدم…زیبا بودن:clap::heart_eyes::rose:

3 پسندیده

اینجا عزیز نداریم! فقط یه آنکو هست.

حضرتا!

فرمایشی بود ز کاستی شور اشتیاق یار دیگری!
چه سود ز پیچش (نسخه) آنکو بر حال دیگری!
جز آنکه با تلنگری نشاند خنده ای بر لب آن دیگری!
این را بود سودِ همزیستی هر دیگری! با دیگری!
ار نه صلاح خویش را خود دانند نه دیگری!
حال تا خرخره مملو ز خویشتن شوند یا دیگری!
گر نبود میل هم صحبتی، لال گردیم با دیگری!
و سلام و بای بر این جناب و آن دیگری!

4 پسندیده

یهو اینو خوندم نیشم باز شد:clap::joy:

3 پسندیده

فارغ ازینکه آنکوجان قصدشون ایجاد فضای مفرحتری بود،حالاباطنزشیرین خاص خودشون،خودآقامصطفی هم که ازپیشنهادآنکوجان استقبال کردندوگفتندبدشون نمیاداین راهو(داشتن پارتنر)امتحان کنند.
بنظرم آقامصطفی به امتحانش می‌ارزه.شایددیدتون به زندگی تغییرکنه،ببخشیدبهیچوجه قصدجسارت ویادخالتی ندارم،اینوصرفایه پیشنهاددوستانه وخیرخواهانه درنظربگیرید،نه چیزدیگه ای.
بهرحال ماازجنس پوست وگوشت واحساس هم هستیم،درکنارجنبه های عقلانی وفکری وجودمون.وهمیشه هم امکان نگریستن به جهان اززوایای متفاوت وجودداره.
آرزوی سلامتی وحال خوب برای همه ی دوستان عزیز⚘:rose::rose:

6 پسندیده

آقا مصطفي ميخاد اقتدا كنه به كعبه هاي آمال خودش :شايد اثري ماندگار بر پهنه ي گيتي از خود به يادگار بزاره شما هم هي گمراهش كنيد

2 پسندیده

ممنون از همگی دوستان که از روی دلسوزی و خیرخواهی نظراتشون رو بیان کردند. :hibiscus: :hibiscus:
خوشبختانه امروز حالم بهتره و فعلا نیازی به ارتباط با شخصی دیگر احساس نمیشه.

نمیدونم چرا این بیت از حافظ مدام به یادم میاد، هدیه به دوستان:

آخرالامر گِل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

4 پسندیده

من این شعر رو اینطوری معنی می کردم که با توجه به گذرا بودن جهان فعلی و زندگی
خوبه که سبوی وجود رو از باده عشق و دانش و خرد پر کنیم
چیزی که باعث نوع خاص و عمیقی از شادی و رصایت میشه و تاثیرش ماندگاره
.
راستی به اون شماره موبایلی که بهم داده بودین دو بار اس ام اس دادم، جواب ندادین
شماره تون عوض شده؟

3 پسندیده

به هر حال میشه تفاسیر مختلفی کرد. به نظر من هم داره میگه چون آخر سر خواهیم مرد و از گل ما کوزه ها خواهند ساخت (نگاه خیامی)، پس غصه خوردن هیچ فایده و ارزشی نداره و باید دم را غنیمت شمرد و از آن لذت برد.

ای کاش دیوان شعر او را از بر بودم و بر اشعار او مسلط، ولی به هر حال با دانش اندکم درباره جهان بینی او توضیح کوتاهی میدم.

حافظ قطعا خداباور بوده، اما با حفظ خداباوری، جهان بینی خاص خودش رو هم داره که بهش مکتب رِندی میگن، اشعار او پر است از طعن و کنایه به زاهدان و ریاکاران، مضامین خیامی مثل ندانم گرایی، گذرا بودن زندگی و توصیه به شاد زیستن و غم و اندوه نخوردن در جای جای اشعار حافظ دیده میشه:

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه

چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

حافظ مشکلی با نوشیدن شراب هم نداره:

زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست

بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

در برخی ابیات او حتا طنین اعتراض و کفرگویی هم شنیده میشه که البته برای شخص آزاداندیشی همچون حافظ هیچ جای شگفتی نداره. در بیت زیر درست مانند خیام (گرچه نه به صراحت او) بر این باوره که این جهان رو باید خراب کرد و جهانی نو و بهتر ساخت:

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

مقایسه کنید با این رباعی از خیام:

گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده به کام دل رسیدی آسان

در این بیت هم به خدا اعتراض میکنه و حکمت او را زیر سوال میبره:

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست

همچنین:

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد!

بیت بالا، یکی از جنجالی ترین سخنان حافظه و بسیاری سعی کرده اند با تفسبر و تاویل، کفرگویی او را رد کنند. اما معنای بیت واضحه و نیازی به تفسیر نداره، بصراحت میگه فقط یک انسان ساده دل و خطاپوش میتونه این همه کاستی و زشتی در آفرینش رو نبینه و بر آنها سرپوش بذاره. همون مسأله معروف شر.

یک مصاحبه هم با آقای بهاء الدین خرمشاهی که حافظ پژوه بزرگی هستند میخوندم که لینکش رو اینجا میذارم:

https://www.khabaronline.ir/news/99626/حافظ-عارف-نیست-سه-نوع-می-در-اشعار-حافظ-وجود-دارد

بیصبرانه منتظر این فرصتم که دیوان حافظ را شروع کنم. :heart_eyes:

پ ن: پی وی تون رو لطفا چک کنید. ممنون

4 پسندیده