به هر حال میشه تفاسیر مختلفی کرد. به نظر من هم داره میگه چون آخر سر خواهیم مرد و از گل ما کوزه ها خواهند ساخت (نگاه خیامی)، پس غصه خوردن هیچ فایده و ارزشی نداره و باید دم را غنیمت شمرد و از آن لذت برد.
ای کاش دیوان شعر او را از بر بودم و بر اشعار او مسلط، ولی به هر حال با دانش اندکم درباره جهان بینی او توضیح کوتاهی میدم.
حافظ قطعا خداباور بوده، اما با حفظ خداباوری، جهان بینی خاص خودش رو هم داره که بهش مکتب رِندی میگن، اشعار او پر است از طعن و کنایه به زاهدان و ریاکاران، مضامین خیامی مثل ندانم گرایی، گذرا بودن زندگی و توصیه به شاد زیستن و غم و اندوه نخوردن در جای جای اشعار حافظ دیده میشه:
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی
غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
حافظ مشکلی با نوشیدن شراب هم نداره:
زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست
بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
در برخی ابیات او حتا طنین اعتراض و کفرگویی هم شنیده میشه که البته برای شخص آزاداندیشی همچون حافظ هیچ جای شگفتی نداره. در بیت زیر درست مانند خیام (گرچه نه به صراحت او) بر این باوره که این جهان رو باید خراب کرد و جهانی نو و بهتر ساخت:
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
مقایسه کنید با این رباعی از خیام:
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده به کام دل رسیدی آسان
در این بیت هم به خدا اعتراض میکنه و حکمت او را زیر سوال میبره:
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست
همچنین:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد!
بیت بالا، یکی از جنجالی ترین سخنان حافظه و بسیاری سعی کرده اند با تفسبر و تاویل، کفرگویی او را رد کنند. اما معنای بیت واضحه و نیازی به تفسیر نداره، بصراحت میگه فقط یک انسان ساده دل و خطاپوش میتونه این همه کاستی و زشتی در آفرینش رو نبینه و بر آنها سرپوش بذاره. همون مسأله معروف شر.
یک مصاحبه هم با آقای بهاء الدین خرمشاهی که حافظ پژوه بزرگی هستند میخوندم که لینکش رو اینجا میذارم:
https://www.khabaronline.ir/news/99626/حافظ-عارف-نیست-سه-نوع-می-در-اشعار-حافظ-وجود-دارد
بیصبرانه منتظر این فرصتم که دیوان حافظ را شروع کنم.
پ ن: پی وی تون رو لطفا چک کنید. ممنون