من که خودم پول ندارم حتا یه ساز مثلا ویولن بخرم، چه برسه کلاسشو برم.
شانس ما بوده که تو این خراب شده به دنیا بیایم.
یک دوست آلمانی داشتم که یه بار گفت: زندگی در شرایط کشور شما کاراکتر ساز شخصیت ها است.
قبول دارم شرایط نامناسبی از لحاظ آموزش داریم، و خیلی چیزها رو یاد نمیگیریم یا بلد نیستیم. اما شاید چیزهایی که ما یاد گرفتیم رو افرادی که در کشورهای پیشرفته زندگی می کنند قادر به درکش نیستند.
متاسفانه مدارس ما آموزش نمیدن که هیچ تازه ازونایی که موسیقی بلدن استفاده هم میکنن توی جشنا و مراسم
ناگفته نماند
فقطم وقتی خودشون دعوت کردن و فقطم برای خودشون باید بزنی و الا غیر ازین تو کلاس رو میز آهنگ بزنی بچه ها یکم شادی کنن میان نفری یه منفی جانانه تقدیم میکنن.
البته کاش فقط تو کلاس و مدرسه باشه.
یکی از هم مدرسه ایام فکر کنم از بچه های ریاضی کلاس بغلیمون بود
یروز بعد جشن مدرسه که بچه ها زیاد اشتیاقی نشون ندادن چون تو اوج گرما مجبورمون کردن بشینیم تو حیاط اونم رو زمین
یکی از بچه ها بیرون مدرسه دسته جمعی یه گروه که میرفتن این هم مدرسه ایم دف داشت شروع کرد زدن
بقیه هم فقط دست میزدن و شادی حالا حرکات موزون و غیر شرعی ای هم نبودا ولی ندیدید برخورد مدیر مدرسه رو باهاشون
اون دوست آلمانیتون بهتره بیاد تو ایران زندگی کنه تا کاراکترش ساخته بشه!
من الان برنامه ریخته بودم با یک کانال یوتیوب آلمانیم رو پیش ببرم، چند روزیه فیلترشکنم دیگه کار نمیکنه. کل برنامم ریخته بهم و اعصابم خورده.
برای مخالفت با سیاستهای یک نظام، کل کشور رو تحریم می کنند و ککشان هم نمیگزد که در این میان چقدر خانواده ها از هم پاشید، چه زندگی هایی نابود شد و چه فرصتهایی برای هیچ و پوچ از دست رفت و کمر یک ملت بیگناه شکسته شد.
البته با حرف شما هم کاملا موافقم
کسب و کار خود من بخاطر همین تحریم ها جمع شد
اما بهرحال میشه حتی در زشتی ها و بدی ها هم نکات مثبت و ارزش دید
نکته ای که میخوام بگم اینه که حتی چیزی مثل تحریم که اکثریتش بد و منفی و مضره هم میتونه نکات مثبتی داشته باشه
موافقم باهاتون آقا بهزاد. میشه نکات مثبتی هم پیدا کرد، اما با بدبختی ها و نکبتها، اصلا قابل مقایسه نیست.
کلی کتاب خوب در آمازون هست، مثلا یکی درباره جبر و اختیار که پرسش مهمیه برام و منابع نوشته شده در این موضوع رو گردآوری کرده و من نمیتونم این کتابو تهیه کنم، چرا؟ چون تو کشوری فاسد و عقب افتاده به دنیا اومدم.
مشکل ما اینه که نه خیرخواه داخلی داریم نه خارجی. حتا کشورهای غربی هم بدشون نمیاد که رژیمی بر ایران حاکم باشه که تهدیدی برای منطقه به حساب بیاد، چون میتونن کشورهای عربی رو با خودشون متحد کنند و سلاح هاشون رو هم بفروشند. این واقعیات رو میام میگم سریع برچسب منفی گرایی میخورم، ولی عیب نداره. هیچ جنبه مثبتی نمیتونه درد و رنج پدر خانواده ای که مجبور شد از روی نداری کلیه اش رو بفروشه جبران کنه، هیچ چیز.
خیلی ممنون از لطفتون
@mostafa264
مرسی که هستی @zargol6
@Behzad.Rayan یه اقای خوشگلم میذارم ما اینجا تبعیض جنسیتی نداریم… در ضمن اون دوستتون رو زنده میخوام… تو یه کوچه بن بست تنها ده نفری بهشون حالی میکنیم فعلا دونفرشون منو جناب فیلسوفیم
@saba.a97 لایک کردیُ دادی بر بادم! کجا بودی ای گرنی جانم! 🩵
@mostafa.76 اگر دلتون واسه دعوا تنگ شده بیام وسط
البته بنده با کسی دعوا ندارم. آقا بهزاد هم که از محترم ترین دوستان تالار هستند.
من در تاپیک دیگه ای با شما تند و نابجا صحبت کردم و اینجا ازتون صمیمانه عذر میخوام، اگر این عذرخواهی فایده ای داشته باشه.
به هر حال یه روزی همه ما زیر خاک خواهیم بود و زندگی ارزش این دعوا و نزاع ها رو نداره.
فقط ای کاش این ده روز کوتاه زندگی شاهد این همه بدبختی و فلاکت نبودیم و زندگی با رنج کمتری سپری میشد.
این روزا حوصله هیچ کاری رو ندارم و حتا نمیخواستم تالار هم بیام. یه زمانی شور و اشتیاق زیادی داشتم و کلی کتاب برای مطالعه دانلود کرده بودم، حیف که از اون شور و اشتیاق دیگه خبری نیست.
امیدوارم که همه دوستان موفق باشند.
آنکوجان @uncoo
انگارمشکل نقل قول حل شده،خب خداروشکر.
قبلاهم گفته بودم،این نقاشیت روخیلی دوسش دارم.همونجورکه آقابهزادگفتند(البته گرنی زودترگفته بود)،این عکس یجورخاصی دوست داشتنیه،حتماتویه حال خوبی بودی که طراحیش کردی،یادت میاداحیاناکی ،کجاوتوچه حال واحوالی کشیدیش؟
اصلااون چندتانقاشیت که تاحالاافتخاردادی من دیدم،یه طرف،اینم یه طرف.نمیدونم چرا.
ما اینجا تبعیض جنسیتی نداریم
میخواستم اون جمله اتونقل قول کنم،اینطوری کپی پیست شد.تالارهنوزانگار نمیخوادبذاره من درست نقل قول کنم
دلم به حال نسل دهه هشتاد و نود هم میسوزه، چون مجبورن همون راه بیهوده ای که ما رفتیم رو طی کنند. در کل مدرسه نه برای علم آموزی، بلکه برای کنترل دانش آموزان بیچاره و تبدیل اونها به شهروندان رام و مطیع ساخته شده. اگر دوست داشتین مطالعه این نوشته رو پیشنهاد میکنم:
آقامصطفی
ماآدماحال و حوصله وروحیه امون متغيره،گاهی سرحالیم،گاهی بی حوصله ایم،حتی بدون دلیل خاصی که حداقل واسه خودمون ملموس باشه چی شده،حال این روزای شماهم احتمالاموقتی باشه،بخودتون سخت نگیرید.
بقول خودتون (دورازجون البته)،یروزی اینجانخواهیم بود،پس تاهستیم قدرشوبدونیم.
امیدوارم روحیه قبلیتونوهرچه زودتربدست بیاریدودوباره مشغول کتابخوندن وفعالیتهای مفیدتون توتالارباشید.
دیشب حس کردم،زیادحوصله نداریدانگار
چیزی یادم نمیاد…!!!
آقا درمان حالتون پیش خودمِ، من نسخه رو میپیچم، شما برید دنبالش…
(کاملا مشخصه دلم واسه یه دعوا دیگه لک زده!)
اول اینکه کتاب های از جنس کاغذ و امثالهم رو ببوسید بزارید کنار… بعد برید سراغ کتاب هایی از جنس بشر…
بشر های بَشاش و پر انرژی، دوست رفیق آشنا هر کسی که از بودن باهاش حال میکنید… و هی ببوسیدشون
و اینکه خواهشا توش دنبال فلسفه و چرا هاتون نباشید! ترجیحا اجازه بدید دریچه های دیگری هم بر ذهنتون باز بشه…آهان اگر روی یکی از اون بشرها هم کراشی بزنید که چه بهتر انگیزه تون میره بالاتر…خخخ اصن انگیزه ای که جنس مخالف میده هیچی نمیده، بعد میاین همه کتابارو درسته قورت میدین
یه زنگ تفریح کوچولو برای بهتر شدن حالتون مفید خواهد بود.
(مدیونید سیستم ناله پیاده کنید! ما اینجا اما ، اگه نداریم…!!! یعنی میخوام دفعه بعدی عکس چند نفریتونو ببینم)
بله بله یادمه…
شما نسبت به من لطف دارید
خب حقیقتا… نه…!!!
چهارزانو روی زمین نشسته بودم و چراغ ها هم خاموش پرده اتاق هم کشیده… دفتر نقاشی رو باز کردم و با بدترین حال ممکن دست به قلم شدم و نتیجه اش شد اون نگاهی که خودمم دوسِش دارم.
نه تنها این نقاشی هر کار یدی که از من باشه نتیجه حال خوبم نیست… جالبه هر چی حالم خرابتر باشه نتیجه کارم قشنگتر میشه… بگذریم… احتمالا در جریان نیستید ولی دیوانگی هم عالمی دارد
و به جد در دیوانگی تبعیضی نیست
چهارزانو روی زمین نشسته بودم و چراغ ها هم خاموش پرده اتاق هم کشیده… دفتر نقاشی رو باز کردم و با بدترین حال ممکن دست به قلم شدم و نتیجه اش شد اون نگاهی که خودمم دوسِش دارم
یعنی توتاریکی کشیدی؟
من نمیتونم نقل قول کنم،کپی پیست میکنم
ممنونم از شما.
بشرهای بشاش و پرانرژی دور و برم نیست، اون چند نفری هم که هستن اتفاقا همین یک هفته پیش باهم رفتیم باغ موزه نگارستان، ولی هیچ فرقی در خلق و خویم ایجاد نشد.
درباره جنس مخالف هم قصد ازدواج ندارم، چون ۹۹ درصد ازدواج ها به تولید مثل ختم میشه که با اساس فلسفه و جهان بینی ام مخالفه و نمیتونم تغییرش بدم، چون از نظر خودم موضع بسیار منطقی و درستیه و هیچ ردیه قوی و درستی بر استدلالهاش ندیده ام.
البته پارتنر داشتن خوبه و دوست دارم تجربه اش کنم، ولی اونم money میخواد که فعلا ندارم.
شاید نقل قولتون غیر فعال شده؟
خخخ … متاسفانه! چشمام به دید در شب مجهز نیست… روز بود… ولی روز تاریکی بود
شاید
جوابتودوست داشتم
همونطورتوصیه اتوبه آقامصطفی
بحث داره جالب میشه
امیدوارم همه ی دوستانمون بهترینهابراشون پیش بیاد
خب چون اینجاتاپیک هنرمندان هست،یه جمله ی قشنگی ازآقای هلاکویی یادم اومدکه گفتند"همه ی هنرزندگی درین هست،که درجهانی که درحال گذرهست،ما(تو)،چگونه زندگیتومیگذرونی"
منتظر کتک بودم…
خب خیلی هم خوب گردش با دوستان گزینه خوبیه…اما خلق و خوتون دوستاتونو نمیخواد… ۱۰۰٪ پارتنر میخواد… که حالا من نگفتم برید تولید مثل کنید گفتم برید حرف بزنید بگین بخندیدن! اصلا شما مردا همتون جنستون خرابه بگذریم…
از همون دوستاتون بپرسین ببینید یه دختر کم خرج تو دست و بالشون ندارن!؟
و در خصوص مانی!
مرد پاشو برو کار کن مگو چیست کار…!!!
همین بحثای جالب اخرش کار دستم میدن
ممنون از جمله قشنگتون
فکرنکنم،یعنی امیدوارم که بخیروخوشی وسلامتی پیش بره وتموم شه
خواهش میکنم.قابلی نداشت