بحث فیلم هندی شد
تو هر سینمایی فیلم خوب ممکنه
تو انبوه فیلم های هندی که بر اساس سلیقه و ذائقه متفاوتی ساخته میشه، چیزی که سلیقه ایرانی رو اقناع کنه زیاد نیست، اما هست.
نکته مهم: این فیلم بر اساس واقعیته
دنگل
Dangal
دنگل نوعی کشتی باستانی هندیه. برای تربیت نیروهای نظامی باستانی رواج داده می شد. زمین کشتی از خاک نرم الک شده است که بصورت مرتب و مستمر نگهداری و مرتب میشه. محیط ورزشگاه براشون مقدسه. دنگل بیش از اون که یک ورزش باشه، نوعی روش زندگیه
البته انتظار ورزشکارهای معمول کشتی ایرانی که خوش اندام و خوش تیپ هستن رو نداشته باشین.
در دنگل (در پاکستان بهش ملاکهرا و در ایران لوچو میگن) داشتن اضافه وزن، شکم گنده، سبیل های بزرگ تابیده و بدن رنگ شده و غیره چیز عجیبی نیست! در واقع ظاهر اونها تا حدی ترسناک بوده، چون این پهلوانان در جنگ ها در نبردهای تن به تن ابتدای جنگ استفاده می شدند.
ماهاویر سینگ پوگات کشتیگیر سابق تیم ملی هندوستان به دلیل مشکلات زندگی و فقر شدید در حالیکه هیچ وقت نتونسته به مدال طلا برسه، مجبور میشه از کشتی خداحافظی کند و کار کنه و پول در بیاره. او امیدواره صاحب پسرهایی بشه تا آرزوی اونو برای گرفتن مدال طلای کشتی المپیک برای هند را تحقق بخشند.
اخطار: از اینجا به بعد خطر لو رفتن داستان
اما او فقط صاحب دختر شد، چهار دختر پشت هم. (از قسمت های خنده دار فیلم توصیه های دیگران برای پسردار شدن هست، یه چیزایی تو همین مایه ها به خودم هم شده بود! ) او با بدنیا آمدن دختر چهارم از رویایش دست کشید.
یک روز چند تا همسایه ها برای شکایت به خانه ماهاویر می آیند. دخترهای ماهاویر آن پسر ها را که از آنها از نظر سنی و جسمی بزرگتر بودند بخاطر بی ادبی کتک زده بودند!
ماهاویر هم فکر کرد که اگر دخترها بنتوانند این پسرها را کتک بزنند، چه چیزی از پسرها کم دارند؟ چرا دخترها نتوانند به خوبی پسرها کشتی بگیرند؟
در آن زمان هیچ باشگاه کشتی برای دخترها در آن اطراف نبود، هیچ باشگاهی هم حاضر به ثبت نام دخترها نشد.
ماهاویر بخشی از مزرعه ارثی خود را خراب کرد و شخصا یک زمین کشتی سنتی کوچک ساخت. آن باشگاه امروزه همچنان استفاده می شود.
دخترانش را به تمرینات سخت مشغول کرد. موهایشان را تراشید. رژیم غذایی سخت داد. با پسرها به کشتی گرفتن وادار کرد. بعدها از کارش استعفا داد تا بهتر بتونه دخترهاش رو ورزش بده.
تصور کنید همه اینها در زمان قبل و در شرایط سنتی و سخت آن قسمت هند و باورهای شدید هندو
همه به ماهاویر گفتند تو آبروی خودت، خانواده ات و دخترهایت را بردی. هیچ کس حاضر به ازدواج با آنها نخواهد بود. اما آنها ادامه دادند.
از قضا دختر اول او گیتا کوماری همه پسرها را در مسابقات محلی شکست داد. به تیم ملی دختران هند دعوت شد و در بزرگسالی نیز با گرفتن مدال طلای جهانی و به اهتزاز درآوردن پرچم هند رؤیای پدرش ماهاویر سینگ را به حقیقت تبدیل کرد. این اولین مدال طلای کشتی هند در مسابقات المپیک بود و رکورد دیده شدن یک مسابقه ورزشی توسط مردم هند رو هم شکست
دختر دوم بابیتا و دختر سوم نیز کشتیگیر بزرگی شدند و برای هند افتخار آفرینی کردند.
امروزه زندگی و روش این خانواده الهام بخش دختران بسیاری در هند هست.
گیتا و بابیتا کوماری فقط قهرمان کشتی نیستند، اونها قهرمان شکستن سنت های قدیمی غلط و باورهای دینی اشتباه هستند. اونها تونستن از یکی از عقب مانده ترین جوامع هند به سکوی افتخار برسند.
نکته: در فیلم می بینید که ماهاویر به دخترها گوشت مرغ داد. براتون عجیب میاد که چرا از روی کتاب می پزند؟!
چون این بار اولی هست که مرغ می پزند. طبق باور اونها خوردن گوشت یک تابوی دینی و گناه خیلی بزرگه. تا اونجا که خورنده گوشت ممکنه به رستگاری نرسه.
و اینکه چرا تو حیاط آشپزی می کنن؟!
چون خانم خونه اجازه نداد از آشپزخانه، اجاق و ظرف های اون برای پختن گوشت استفاده بشه! ماهاویر تو حیاط با گل و آجر اجاقی درست کرد و ظرفی برای پخت گوشت کنار گذاشت
چون اون فهمیده بود پروتئن رژیم غذایی گیاهخوارانه و فقیرانه هندی پاسخگوی نیاز پروتئینی این دو دختر ورزشکار نیست.
ماهاویر و دخترهاش خیلی از باورها و مرز ها رو شکوندن تا به موفقیت واقعی دست پیدا کنن
این فیلم رو به همگی پیشنهاد می کنم، هر چند زبانش انگلیسی نیست.
و این معرفی رو به مخاطبین خانم تقدیم می کنم
تلاش های دختران ایرانی علیرغم تمام محوودیت ها ارزشمند و قابل تقدیره
امیدوارم پسند واقع بشه