خب من اومدم با تریپ خشن از معرفی یک فیلم زامبی محور . ببخشین بر عکس روحیه ی لطیفم ولی این سبک فیلما رو خیلی دوست دارم.
سریال ۱۱ فصل داره. که نشون می ده زامبی ها یا مرده های متحرک حمله می کنند و اکه گازت بگیرن تو هم می شی زامبی ( دور از جونتون)
بعد کم کم مردم می فهمن که باید تو سرشون تیر بزنن.
خب فصل های اول درگیر اینیم که چطور می شه با زامبی ها مبارزه کرد ولی جلوتر که می ریم دیگه از زامبی ها نمی ترسیم ،از آدما بیشتر می ترسیم و دیگه هیچ اعتمادی نیست بینشون و همه سر جا و غذا می جنگن. حتی گروهی هستن که آدما رو می خورن .
شاید فصل شش به بعد خسته بشین چون یه نمه تکراری میشه ولی ادامه بدین . قسمتای باحال اش اون اخراشه .
البته من الان همون فصل اخرم.
چیزی که منو تا اخر این فیلم کشونده ذهن خلاق نویسنده هاشه.
اگه کامل اسپویل نکردم بگین تا بدونم.
فیلم زامبی محورم خواستین ، قطار بوسان و worl war Z عالی تریناشن . یکی دیگه ام بود زامبی حس داشت عاشق می شد
Platform
ماجرای زندانی که سیصد و اندی طبقه داره . مسئولای اون زندان اندازه تمام زندانی ها غذا می زارن ولی چون زندانی ها مراعات نمی کنند غذا به اون انتها نمی رسه .
توی هر طبقه دو نفر هستن که رندوم بعد از یک ماه جاشون عوض میشه . شاید اگه سری قبل طبقه ششم بودی و غذای عالی می خوردی تو یک ماه، احتمال اینکه سری بعد بیافتی طبقه ۲۱۵ و غذایی بهت نرسه زیاده .
یعنی من کشته مرده اون نویسنده ای این فیلمم . دمش گرم . یه جورایی جامعه مون رو هم نشون می ده . خصوصا اونجاش که حواسش هست مو توی غذا نیافته ولی نمی دونه داخل زندان چه خبره .
خب این فیلم رو هم چون از پیمان معادی خوشم می اومد دان کردم،بعد فیلمش رو هم دوست داشتم .
ماجرای عاشقی توی زندانه. بقیه اش یادم نیست. پنج شش سال پیش دیدم .
درسته فیلم هندیا رو به بریدن سر با موز می شناسیم ولی این از اون خوباشونه
داستان پسر کر و لالی که عاشق زن شوهر داری می شه .
کم کم اون زن هم عاشق پسره می شه ولی …
خلتصه هامم خیلی خلاصه اس .
اصلا موسیقی فیلم محشر .پسر کر و لاله ها ولی خیلی توی فیلم حرف هم رد و بدل نمی شه .
فقط تیکه اخر فیلم که منو چسبوند به مانیتور :
داستان در مورد دوتا دختر که دوستن اسماشون بکی و هانتر از معتاد آدرنالینن هستن. زمانی که شوهر بکی ( دن) در حین صخرهنوردی جون خودش از دست میده، بکی متحمل خسارت بزرگی میشه و افسردگی میگیره. ۵۱ هفته پس از مرگ دن، بکی یک الکلی افسردهاست که از پدرش، جیمز، فاصله گرفته، هانتر در ناامیدی از حمایت از بکی، اون رو دعوت میکنه تا از برج تلویزیونی ۲۰۰۰ فوتی (۶۱۰ متری ) در صحرا بالا برن.اگرچه بکی مردد ، اما نظرش تغییر میکنه و تصمیم میگیره در ترس زندگی نکنه. دخترا خودشون رو به بالای برج میرسونن ولی بعدش خیلی اتفاق براشون میفته که بقیش نمیگم دوست داشتین نگاش کنید
فیلم زامبی محور خفن دیگه ایی که اگه بخوای (همه ما مرده اییم ) عالیه .
در مورد مرده های متحرک نمیدونم چرا ولی به دلم نشست … کلا فصل اولو دیدم ول کردم … یکم وحشی بازیشون به نسبت کم بود
منم بر حسب تصادف پایین بالا کردن شبکه ها … به این فیلم خوردم خیلی جالب بود مخصوصا با اون سندرمش اون نقش بازی کردن عالیش
گفتم که حافظه تصویریم بهتر از اسمیمه
البته ابن سندروم کلا باهاش بود حتی تو حالت های عادی … فقط اون مواقع شدت بیشتری میگرفت