سلام و درود به دوستان زبانشناس.
در این تاپیک میخوام چندتا رباعی زیبا از جناب خیام رو براتون به اشتراک بذارم.
به نظر من رباعیات خیام دید بسیار عمیق و زیبایی به زندگی دارن. پس بیایید لحظاتی را با این شاعر بزرگ بگذرانیم و از خواندن سروده های او لذت ببریم.
ادوارد فیتزجرالد در سده نوزدهم دست به ترجمه رباعیات خیام به انگلیسی زد و اینگونه خیام را به شهرت جهانی رساند. من ابتدا اصل رباعیات و سپس ترجمه فیتزجرالد رو قرار میدم. با خواندن ترجمه انگلیسی فیتزجرالد متوجه میشید که این شخص چقدر خوش ذوق بوده و با چه مهارتی درونمایه رباعیات خیام را به انگلیسی برگردانده! سخنم را طولانی نکنم. بپردازیم به این رباعیات زیبا.
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من
وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتوگوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من.
There was the Door to which I found no Key
There was the Veil through which I might not see
Some little talk awhile of Me and Thee
There was–and then no more of Thee and Me
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند.
The Revelations of Devout and Learn’d
Who rose before us, and as Prophets burn’d
Are all but Stories, which, awoke from Sleep
They told their comrades, and to Sleep return’d
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند.
For some we loved, the loveliest and the best
That from his Vintage rolling Time hath prest
Have drunk their Cup a Round or two before
And one by one crept silently to rest
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده بکام دل رسیدی آسان.
Ah, Love! could you and I with Him conspire
To grasp this sorry Scheme of Things entire
Would not we shatter it to bits–and then
Re-mould it nearer to the Heart’s Desire
یکچند به کودکی به استاد شدیم
یکچند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسید
چو آب برآمدیم و چون باد شدیم!
With them the seed of Wisdom did I sow
And with mine own hand wrought to make it grow
And this was all the Harvest that I reap’d
I came like Water, and like Wind I go
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کآواز دهل شنیدن از دور خوش است.
Some for the Glories of This World; and some
Sigh for the Prophet’s Paradise to come
Ah, take the Cash, and let the Credit go
Nor heed the rumble of a distant Drum
این کوزه چو من عاشق زاری بودهست
در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که بر گردن یاری بودهست.
I think the Vessel, that that with fugitive
Articulatilon answer’d, once did live
And merry-make; and the cold lip I kiss’d
How many kisses might it take - and give
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش.
And if the Wine you drink, the Lip you press
End in the Nothing all Things end in - Yes
Then fancy while Thou art, Thou art but what
Thou shalt be- Nothing- Thou shalt not be less
چون عهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را.
Yon rising Moon that looks for us again
How oft hereafter will she wax and wane
How oft hereafter rising look for us
Through this same Garden–and for one in vain
دانلود فایل pdf ترجمه انگلیسی فیتزجرالد از رباعیات خیام:
Rubaiyat of Omar Khayyam (Oxford World’s Classics).pdf (814.6 کیلوبایت)
و همچنین:
Khayyam.pdf (224.9 کیلوبایت)
در سایت های زیر هم می توانید به ترجمه های مختلف از رباعیات خیام دسترسی داشته باشید:
https://www.omarkhayyamnederland.com/index.html
در پایان گوش جان بسپاریم به صدای جاویدان استاد شجریان که یکی از رباعیات خیام را با صدای زیبا و دلنشنین خود خوانده اند: