نظریه فایده گرایی منفی (Negative Utilitarianism) در فلسفه اخلاق به چه معناست؟

سلام و درود به دوستان زبانشناس.

بسیاری از دوستان تالار اطلاع دارند که من دیدگاه خوشبینانه ای به زندگی ندارم و معتقدم که جهانی که ما در آن زندگی می کنیم چندان زیبا نیست و به همین دلیل از فلسفه آنتی ناتالیسم یا زایش ستیزی دفاع می کنم، به عبارت دیگه بر این باورم که فرزندآوری اخلاقی نیست و آوردن کودکانی آنهم بدون رضایت خودشون به این دنیای پرمحنت کار درستی نیست. البته اینجا نمیخوام در این مورد بحث کنم، هدفم از این تاپیک چیز دیگری ست.
برخی دوستان تالار به دیدگاه من این انتقاد بجا رو مطرح کردند که منفی باوری چندان سودمند نیست و بهتره نقاط مثبت زندگی رو هم ببینیم. در این تاپیک قصدم اینه که نشون بدم بدبینی و پوچگرایی لزوما به افسردگی و منفی اندیشی منجر نمیشه و حتا میتونه انسان رو به آرامش درونی و اخلاقی زیستن هدایت کنه.
دیدگاه فایده گرایی منفی یکی از اون رویکردهای زیباست که ممکنه از نگاه منفی به زندگی به وجود بیاد.

تعریف فایده گرایی منفی

این دیدگاه فلسفی با اینکه اسم پرطمطراقی داره ولی چیز دشواری نیست و به طور خلاصه به این معناست که ما انسان ها این وظیفه اخلاقی را داریم که رنجهای دیگران را کاهش بدیم به جای اینکه به خوشی های آنها بیفزاییم. واژه “منفی” در این رویکرد به سلبی بودن عبارت کاستن از رنج انسان های رنج دیده اشاره دارد.

کارل پوپر، فیلسوف بزرگ سده بیستم در کتاب مشهور خود جامعه باز و دشمنان آن به خوبی این رویکرد را توصیف کرده:

I believe that there is, from the ethical point of view, no symmetry between suffering and happiness, or between pain and pleasure. In my opinion…human suffering makes a direct moral appeal for help, while there is no similar call to increase the happiness of a man who is doing well anyway.

ترجمه: من بر این عقیده ام که از دیدگاه اخلاقی، هیچ تقارنی میان رنج و شادی، یا میان درد و لذت وجود ندارد. به نظر من رنج بشر نیاز فوری به کمک دارد، درحالی که لذت این گونه نیست و نیازی برای افزودن شادی کسی که به هر حال کار و بارش خوب است وجود ندارد.

بحث پوپر اینه که ما با مشاهده رنج دیگران این وظیفه اخلاقی را داریم که در حد توانمان آن رنج را برطرف کنیم، ولی از سویی دیگر این وظیفه اخلاقی را نداریم که به لذت دیگران بیفزاییم. تجربه روزانه هم به ما نشان داده که در مجموع مشاهده رنج واکنش و حساسیت بیشتری را نسبت به مشاهده لذت در ما به وجود می آورد.

فایده گرایی منفی در واقع تاکید خود را بر کاستن از رنج دیگران قرار داده و نوعی اخلاق رنج محور (Suffering based morality) است.

این دیدگاه همچنین اخلاق آیین بودا را به یاد انسان می آورد، اخلاقی که آهیمسا یا اصل بی آزاری را ترویج میکند. یکی از زیبایی های آیین بودا به نظر من همین تاکید او بر رنج (دوکا) و نشان دادن راههایی برای رهایی از آن است. جناب بودا که مشاهده تصویر ایشون هم به انسان آرامش میده :point_down:

این رویکرد با دیدگاه آرتور شوپنهاور هم که شالوده و اساس اخلاق را همدردی و شفقت (Compassion) میدونه مشابه است و سخن یکی از پیروان او به نام یولیوس بانسن را به یاد می آورد که اخلاق فرد بدبین را به زبان آلمانی اینگونه توصیف می کند:

Mitgefühl für fremdes Leiden
احساس همدردی نسبت به رنج دیگران

سخنم را طولانی نکنم. شکوه و ناله کردن و نفرین فرستادن به جهان آسان است و هر کسی می تواند آنرا انجام دهد، اما هدف اصلی ما پس از دریافتن زشتی های زندگی و فراوانی رنج های اجتناب پذیر باید این باشد که برای بهتر شدن جهان هر آنچه در توانمان هست را به کار ببندیم و بکوشیم تا از رنج های انسان های رنج دیده بکاهیم و به آنها کمک کنیم. طبیعت ما را خودخواه آفریده، اما خوشبختانه این امکان هست که از این خودخواهی فراتر برویم و به یاری یکدیگر برای جهانی با رنج کمتر تلاش کنیم.

در پایان مایلم نقل قولی از آرتور شوپنهاور را به اشتراک بذارم، فیلسوفی که لقب پدر بدبینی! گرفته، اما همانطور که می بینید چقدر زیبا درباره همدردی و انسانیت صحبت کرده، اینجاست که معتقدم بدبینی فلسفی میتونه انسانها رو به فردی اخلاقی و انسان دوست تبدیل کنه.

واپسین کلام آمرزش و بخشش است…در حقیقت، ایمان به اینکه جهان و انسان مخلوقات کاملی نیستند ایمانی است که ما را سرشار از مغفرت و رحمت در قبال یکدیگر می سازد. ایمانی است که به ما امکان می دهد تا به جای القابی چون جناب، Sir، Monsieur، Mein Herr و … نشان هایی چون همدرد، شریک رنجها و fellow sufferer را انتخاب کنیم. شاید قدری عجیب بنماید، اما این ایمانی است که با حقایق هستی همخوانی دارد، انسانها را به نور حق گرد هم می آورد و آنچه را که در پس همه امور لازمه ی زندگی شرافتمندانه است به یادمان می آورد: تساهل، سعه صدر، احترام و عشق به همسایه، احترامی و عشقی که همه کس به آن نیاز دارد و بنابراین هر انسانی باید بر همنوع خود نیز روا دارد.
آرتور شوپنهاور، درباب آلام جهان، ترجمه رضا ولی یاری

به امید روزی که دیگر مجبور نباشیم از مشاهده رنج های انسانهای مظلوم و بیگناه دچار اندوه و تأثر شویم. :rose: :hibiscus: :pray: :pray:

لینک مرتبط: موسیقی الهام بخش تصور کن (Imagine) از جان لنون

9 پسندیده

سلام و درود به شما.
خواهش میکنم برادر و خوشحالم که نوشته هام سودمند بوده.
ممنونم از نظر لطفتون :pray: :hibiscus: :rose:

2 پسندیده

درود بر شما
بنظرم اگه کمی بیشتردقت کنیم،بدبینی باعث میشه واقعیتهاروشفافتروملموس ترببینیم،ودرحدتوانمون به کاهش مشکلاتِ جامعه کمک کنیم.هرکس درحدوسعِ خودش،واینطوری پیشِ وجدانِ خودمون شرمنده نباشیم که پس فقط نام انسانْ بودن رو یدک میکشیم.کافیه اطلاعاتمونودرباره محیط اطرافمون بالاببریم،ساده ترین راه والبته دردناک‌ترین معضل فاصله های بسیاربالای طبقاتی است…اگردنبال علتش بگردیم ودرکش کنیم حتمامیتونیم یه جاهایی درکم کردنش موثرعمل کنیم،اگه بخواهیم…

تجربه ام میگه همونهایی که کاروبارشون خوبه،بشدت تلاش میکنن اعتراض به وضع موجود رو منفی بینی وبدبینی جلوه بدن…برای فرارازواقعیتها وترس ازدست دادن موقعیت های خوبشون.عده ازاونهاهم همه چیزروازپیش تعیین شده ،قسمت وسرنوشت میدونن…ومستقیم وغیرمستقیم ناتوانی،نتوانستن ،تلاش نکردن و…به قشرضعیفترتزریق میکنن…۹۵درصد کتابهاوصوتهای وسخنرانهای باصطلاح آرامش دهنده درواقع یجورتخدیروفلج کننده ذهن وروان انسانهاست …
میدونی چیه؟گاهی فکرمیکنم تمام این برنامه هاکاملاهدفمندوازطرف حکومتهاهدایت واعمال میشه…گاهی باموادخوردنی وتزریقی…گاهیم باتلقینات ذهنی به روشها واسمهای متفاوت بازرق وبرق مذهب ،مدیتیشن و…

دقیقا تا دردورنج واقعی رودرک وفهم نکنیم،چطورمیتونیم برای ازبین بردنش تلاش کنیم
قدرتهامیخوان ماهمه چیزوعادی ببینیم وگویی هرکس رنج وعذابی داره خودش مقصره وسرنوشتش بوده…مذاهبم که ازهرراهی باین طرزتفکربهامیدن وترویجش میکنن

[quote=“mostafa.76, post:1, topic:76485”]
امید روزی که دیگر مجبور نباشیم از مشاهده رنج های انسانهای مظلوم و بیگناه دچار اندوه و تأثر شویم. :rose: :hibiscus: :pray: :pray:
[/quote
بامیدروزهایی چنین زیباوروشن:blush::blush:
سپاس ازروشنگریها وآگاهی بخشی هاتون.
واقعاباارزشن وحتماتاثیرگذار.:pray::pray:
نمیدونم چطوری تشکرکنم،انگارتوذهنم کلمه ای پیدانمیکنم.
فکرکردم همینکه شمااین مطالب زیباروباشتراک گذاشتین،نظرموبگم.مثل همیشه تلاشم بربیادداشتن ممنوعیتهای تالاربود،نمیدونم موفق بودم یانه.

4 پسندیده

سلام و درود.
کاملا با شما موافقم. واژه بدبینی شاید گونه ای پیشداوری رو برسونه ولی واژه خنثا و بیطرفانه ایه و با واقع گرایی فرقی نمیکنه.

بله واقعا همینطوره.

خواهش می کنم. سپاس از نظر لطفتون و این مطلب قشنگی که نوشتین :hibiscus: :pray:

2 پسندیده

من فقط اضافه کنم بودا موافق آنتی ناتالیسم نیست
در آیین بودا، یک طبقه روحانی رهبانیت داریم و یک طبقه مردم عادی. هرچند رهبانیت در آیین بودایی بسیار مورد توجه است، طبقه روحانی برای ادامه، کاملا به طبقه معمولی وابسته است. در طبقه معمولی افراد در چهارچوب خانواده زندگی می کنند، ازدواج می کنند و فرزند می آورند. اما ازدواج در آئین بودایی، هرچند تعریف شده و وظایف افراد هم بیان شده، برخلاف بسیاری از مکاتب و ادیان، پیمانی غیر دینی، دنیوی، معمولی و غیر مقدس است، و بعنوان یک ضرورت به آن پرداخته شده است

1 پسندیده

درست می فرمایید آقا بهزاد. ولی به نظرم بودا موافق آنتی ناتالیسم هست و فلسفه اش ناگزیر به دنیاگریزی منجر میشه. یکی از مفسران بودیسم هم تو مقاله آنتی ناتالیسم همینو میگه::

بودا پیروانش رو به پرهیز از وابستگی به چیزها دعوت میکنه و چون فرزند هم نوعی وابستگی شدید ایجاد میکنه پس بهتره که از همون اول خودمون رو تو این تنگنا نندازیم.
البته موافقم که طبقه غیرروحانی در آیین بودا به فرزندآوری ادامه می دن ولی من به این قضیه یه جور دیگه نگاه می کنم. به نظرم در دوران باستان فرزند داشتن از الآن هم حیاتی تر بود و برای حفظ اجتماع و آبرو لازم بود و بودا هم دید که نمی تونه این غریزه طبیعی رو از میان ببره پس بر پیروانش سخت نگرفت. ولی به بوداییان اصیل که همان راهبان باشن توصیه کرد که به این چرخه رنج یا به قول خودش اقیانوس اشک و آه پایان بدن.
البته من تخصصی در فلسفه بودا ندارم و شاید اشتباه می کنم ولی وقتی بودا میگه زندگی رنجه، پیری رنجه، تولد رنجه، مرگ رنجه … به نظرم اگر نخواد دچار تناقض بشه پس به ناچار به آنتی ناتالیسم می رسه.

.

1 پسندیده

یه جا هم دیدم می گفت چون هدف بودا رسیدن به نیرواناست پس بهتره فرزندآوری کنیم تا امکان رسیدن به نیروانا باشه. ولی مطمئن نیستم که واقعا اینطور باشه تفکر بودا. مگه از این همه آدم چندنفر به نیروانا می رسن و اصلا خود بودایی ها هم تا جایی که میدونم تعریف درستی از نیروانا ارائه نمیدن.
یه چیز بی معنی که معلوم نیست واقعیت هم داشته باشه.
بودا خوب شروع میکنه ولی به نظرم با این مباحث مذهبی یه خورده به بیراهه میره.

2 پسندیده

نگاه شما به موضوع زیبا است
اما شاید بهتر باشه دنیوی تر و واقع گرایانه تر به موضوع نگاه کنیم
طبقه رهبانیت بودایی هم مثل همه هم صنف های خودشون در سایر ادیان و مکاتب، لمپن دینی هستن، یعنی مثل انگل از میزبان خودشون که جامعه عوام باشه تغذیه می کنن.
این جمعیت بیکار و بیعار و تنبل، همه چیز خودشون از خورد و خوراک، تا تعمیرات معبد و نیروی انسانی و حتی منبع تخلفات و گناهان پنهانی خودشون رو از جامعه تامین می کنند.

این مشخصه همشونه
در ابتدا تو یک تعادل مشتری و ارائه خدمات و غیره اند
بعد به مرحله ثبات کافی که رسیدن، میخوان خروجی دنیوی بگیرن و درآمد زایی کنن و اون موقع است که ذات خودشون رو نشون میدن. اون جاست که حرمسراهای خلفای بعد از راشدین، غذاهای آنچنانی، لباس های فاخر حتی از طلا و نقرا بر تن پاپ، و هدایای جواهر نشان دالایی لاما و غیره کم کم میاد بیرون.
اما از دور خوبی ها و حرف های درست و اصول اخلاقی شون رو بر داریم خوبه
باقی و حواشی رو هم بذاریم برای خودشون
وگرنه همینبودایی های جذاب امروزی، عامل فقر و عقب ماندگی عظیمی توی تبت بودن
همین مسیحی های مهربان تو جنگ های صلیبی مرد و زن و بچه رو که به معابد اورشلیم پناهنده شده بودند تو همون معابد گردن زدند و سلاخی کردند

2 پسندیده

موافقم :ok_hand:

1 پسندیده

یه راهب بودایی که چندماه پیش درگذشت به نام تیک نات هان رو خیلی دوست داشتم و خیلی انسان بزرگی بود. یه کتاب هم از او در زیبوک هست به نام هنر قدرت که درباره مطالب زیبایی صحبت میکنه.

2 پسندیده

منم آئین بودایی رو خیلی دوست دارم
یوگا و مدیتیشن هم انجام میدم
اما مرز بین درست و غلط رو باید حفظ کنیم
روحانیون بودایی هم مثل همه هم صنف ها و صد البته همه انسان ها استعداد تخلف و گناه و غیره دارند
در نتیجه از دید من هیچ کس مقدس نیست
دوست دارم یه روز دالایی لاما رو از نزدیک ببینم، امیدوارم
اما اگه دیدمش باهاش دست میدم و مثل دو تا آدم عاقل و بالغ و برابر و دارای روابط کانلا متقابل با هم حرف می زنیم.
حالا اینکه یکی ممکنه بگه تو کی باشی و غیره
من یک آدم هستم و قدر خودم و برای خودم حق تصمیم گیری دارم. من اینجوری ام، دالایی لاما و دیگران میخوان بپذیرند یا نپذیرند.

2 پسندیده