دقیقا… عرفانه جان دیگه خیلی خفن تشریف دارن…
نوشین جان شما نمیخواید از هنراتون رونمایی کنید…
ما لذت ببریم
4 پسندیده
واااااااااوووو، دستخطو، چه خوشگله
چه رنگی و لعابی دادین به کارهاتون
فقط میشه گفت فوق‌العادست
3 پسندیده
والا دخترم من بی هنر تشریف دارم 
4 پسندیده
اختیار دارید پختن حتی یک قابلمه اشکنه هم الان هنر محسوب میشه… من منتظر جلوس هنری! سرکار هستم، تشریف بیارید
میدونید اشکنه چیه؟!
4 پسندیده
بله اتفاقا اشکنه خیلی میدوستم 
4 پسندیده
آفرین 
3 پسندیده
احسنت پس رسپیشو لطف کنید خانم هنرمند 
5 پسندیده
وااااای ممنون از تشویق هاتون
@uncoo
@noushin8
@yousof1111
@amirhossein1387
منم عاشقِ تشویق
5 پسندیده
Alex used to work in a chocolate factory where Amirza, the old fox, was its employer. He paid his employees the minimum wage. Alex had to live hand to month but his family had a tendency to live beyond their means. It caused Alex to be up to his ears in debt. His older daughter was the worst , her high expectations of him was unbearable. Yesterday, she demanded for a new brand new cellphone. Actually, she made her father buy it. They went to a grand store to exchange her first class android with a bad iPhone. When they came back home, she tried to google a word to look up a word in an online dictionary to expand her vocabulary , she let out a yell when she found out that her iPhone keyboard wasn’t working. Alex was in the jhan, the rebellious girl hurled his cellphone at the bathroom door. Poor Alex was startled, he was desperate as he saw his daughter’s onslaughts. On the other hand , Norouz was approaching and it’s great expenses had occupied his thought. He was just at the end of his rope. Sadly, he decided to set himself on fire during fireworks wednesday with uttering the phrase of Allahu Akbar.
Thanks a lot 
@yousof1111
Live hand to mouth
با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن
Live beyond one’s means
بیشتر از درآمد خود خرج کردن
Up to one’s ears in debt
تا خرخره در قرض
بودن
fox ادم فریبکار
John اسم مذکرجان، عامیانه دستشویی
At the end of one’s rope
، به آخر خط رسیدن، کارد به استخوان رسیدن
Set oneself on fire خود را آتش زدن
7 پسندیده
یه تاپیک آشپزی بزن چشم
4 پسندیده
آمیرزا انسان نیست
1 پسندیده
میشه من یه نظر کوچولو بدم
اگه براتون امکان داره ممنون میشیم همون متنی که تایپ میکنین رو با دست خط خودتون هم بنویسین چون اینجوری میتونیم از دست‌خطتون هم بهره‌مند بشیم
3 پسندیده
اینجا منظورم از
old fox
پیرِ حیله گر هست
ممنون امیرحسین جان از پیشنهادتون، چشم حتما این کارُ انجام میدم، خودمم دوس دارم بنویسم
3 پسندیده
اهل تاپیک زدن نیستم همون یکی هم که زدم نتیجه جو گیری لحظه ای بود
شما بزن منم میام رسپی آبداغو رو میدم
4 پسندیده
That devastating earthquake and the vicissitudes of immigration had devastated him. There was a vestige of sadness in his voice, and no ting of hope and happiness in her face. The grief over the death of his family had left him completely bereft . Moreover, he was crushed by the enormous costs of trauma and financial damages caused by earthquakes. He, who, used to be a source of inspiration for his acquaintances, now , the irony of fate had diminished him at the level of dispirited person. He never knew that the tranquility of life wasn’t perpetual but ephemeral.
I really appreciate it @noushin8
irony of fate دست سرنوشت
اینم بخاطره گل روی شما @amirhossein1387
6 پسندیده
اصن خوندن داستان از رو این دست‌خط یه چیز دیگست
شاهکار کردین
اگه راهی بود میمدم پیش شما کلاس آخه میشه گفت من دست‌خطم افتضاحه
8 پسندیده
راستی، تا یادم نرفته اینم بگم نیازی نیست خوشگلش کنین، همین که یه عکس از چرک (چک) نویستون اینجا آپلود کنین، خودش میترکونه چون میدونم یکمی از وقتتون رو میگیره و بازم چون میدونم شما هم مث من درس دارین، نمی‌خوام وقتتون گرفته بشه
4 پسندیده
خردمند مردم هنر پرورند
که تن‌پروران از هنر لاغرند
آفرین عرفانه خانم
لذت بردم از این خط زیبا و قشنگ
اول فکر کردم فونت خوبی انتخاب کردین
عالی بود 
5 پسندیده