آخرین سطح زبان شناس

بس که شما با مرامید :ok_hand::smile:

:joy::rofl: اگر این قابلیتو ازم بگیرین، پاک حیرووون میشم:neutral_face: اصن لال میشم :zipper_mouth_face: بعد کی بیاد نیشاتونو باز کنه… اصن خودتون حیرون میشید. نکنید این کارو با خودتون

2 پسندیده

موافقم :rofl:

ممنون :sweat_smile:

جالبه که درحالی که فراموش شدن، پاک شدن هم ترین و بزرگترین ترس و وحشت تو برخی آدم ها است، دقیقا این خواست برخی دیگه است.
کتاب و فیلم
The fault of our stars
رو دیده ای؟

2 پسندیده

ندیدم فیلمشو…
همیشه شعبون حالا یبارم رمضون! :grimacing:
و برای اولین بار من نمیفهمم شما چی میگین…
آقا مصطفی اینقدر محافظه کار نباشید… تایپ کنید سند کنید… منتظر نفر سوم نباشید :smile:

2 پسندیده

نگاهش کن، قشنگه، هرچند زیادی عاشقانه است :sweat_smile:
یجوریه که دو نفر اینقدر همدیگه رو دوست دارن
کتابش تو زیبوک هم هست
یکم داستان غم انگیزی هم هست
البته عجیب نیست، گاهی عشق و غم خیلی بهم آمیخته میشه

2 پسندیده

:joy:
حرف حساب جواب نداره :raised_back_of_hand:

فقط وقتی آدم میدونه به احتمال ۹۹ درصد پیاما میخواد حذف بشه، دیگه دستش به تایپ کردن نمیره.

2 پسندیده

حالا یجوری که که نیست :joy:
اما ممکنه… شاید گاهی اسمش عشق باشه به معنای واقعیه کلام… شاید گاهی اسمش عادت باشه… شاید گاهی یه نوع جنون و بیماری باشه. شاید گاهی فقط یه نیاز باشه و بسیاری شاید های دیگه…
پس این دوست داشتنه میتونه خیلی زوایا و علل متفاوتی برای به وجود اومدنش وجود داشته باشه و یا حتی از بین رفتنش!!!

اگر دختره میمیره :neutral_face: اعصابی نگاهش کنم ندارم… در شرایط فعلیم مودم رو فیلمای طنزه و از هر چیز حال بد کنی دوری میکنم.

:joy::ok_hand:
شرمنده من سندروم دست بی قرار دارم:woman_facepalming::joy: زین پس با یه پارچه میبندمش…بلکه بشینه سرجاش اینقدر جلفی(دلیت) نکنه!

2 پسندیده

:rofl::rofl::rofl::+1:t4:

نمیدونم :thinking:
ماه گذشته چهل سالم شد، چهل سال تمام.
الان بعد از چهل سال شک دارم که اساسا تاحالا عشق رو تجربه کرده ام یا نه
قبلا فکر می کردم تجربه کرده ام، اما الان شک دارم. گاهی تجربه ما به اندازه تجربه دیگران یا حداقل برخی اونقدر عمیق نیست انگار
مثلا قدر خودمون، به اندازه ظرفمون تجربه کرده ایم و فهمیدیم، بعد تصور کردیم که کامل درک نکردیم، در حالی که اینطور نبوده

تعریف نمی کنم لو نره. اما کلا ارزش دیدن و خوندن رو داره. بهرحال کلیت داستان غم انگیزه، اما گاهی غم هم خوبه
مرگ هم که بد نیست، بهرحال مرگ هم بخشی از زندگیه
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

2 پسندیده

واقعیتش من به اون صورت به عشقی که الان توسط رسانه ها برای مردم به تصویر کشیده رو باور ندارم!
یه جوری بیشتر باعث شده فانتزی های طرفین بره بالا… در نتیجه توقعات سر به فلک میکشه و نارضایتی ها غوغااااا میکنه…
در چندین سال اخیر درصد طلاق خیلی رفته بالا. من به شخصه بزرگترین عاملشو از شروع اون شبکه مزخرف فارسی ۱ میدونم تا به الان… این سریال های ترکیه مزخرف. که متاسفانه همه هم پیگیرشونن:neutral_face:
حالا این حرفا چه ربطی به گفته های شما داشت نمیدونم!
وجایی هم برای مقایسه نمیبینم!
ظاهر زندگی مردم خیلی با اندرونشون متفاوته! نمیشه هرگز باطن زندگی خودمون رو با ظاهر زندگی کس دیگه ای مقایسه کنیم!!! مخربه… بد جور

در هر حال در طول این زمان… مدتیشو حتما لذت بردید از اون به اصطلاح عشق… پس شاید بوده… اما همه میدونیم این دنیا فانیه! به نوعی همه چیز روزی به پایان میرسه!
و از نظر من از هر پایانی ، شروع مجدد دیگری وجود داره. پس هیچ وقت به نقطه صفر نخواهیم رسید.

و در کل خواهر و برادی که در یک خانواده زیر سایه یک پدر و مادر هم بزرگ شدن… از زمین تا آسمون در رفتار و کردار با هم متفاوتند!

حالا چه برسه به مرد و زنی که میخوان یک عمر زیر یک سقف با اختلاف های شخصیتی و خانوادگی و و و زندگی کنن.
گاهی بله طرفین میتونن به خاطر اون دوست داشته نسبت به هم کوتاه بیان، خواسته های همدیگه رو درک کنن و به نوعی همین از خود گذشتگی ها و کنار اومدن با شرایط و تفکرات یکدیگر باعث به وجود اومدن دوستی بیشتری میونشون بشه و دوام و کیفیت زندگیشونو ببره بالا… شاید هم بشه اسمشو گذاشت عشق!! نمیدونم!

اما‌ گاهی هم با وجود تمام این تلاش ها باز هم موفق نمیشن که همدیگرو هضم کنن!!! و شاید جدایی نه به معنای شکست بلکه میتونه به معنای شروعی دوباره ترقی بشه…
بله…گاهی رفتن، نیاز به فکر کردن، و نبودن در کنار همدیگه، لازمه… تا قدر همو بدونن!!!
شاید گاهی یه از خودگذشتگی و کنار گذاشتن غرور بتونه سازنده یه دوست داشتن دوباره بشه… و یه رجوع مجدد بتونه خیلی ها رو از جمله خود شخص رو خوشحال کنه!

درضمن فکر کردن به گذشته و اینکه اون ظرفه چطور پرشده یا نشده یا اصلا افتادا شکسته!
چیزیرو عوض نمیکنه فقط حال آدمو خراب میکنه…
گذشته رو باید رها کرد… از حال لذت برد و به جوش و آینده ای هم که هنوز نیومده رو نزد.

به هر حال من نفهمیدم شما چی گفتین!
مسلما شما هم نفهمیدین من چی گفتم:joy::joy::joy:
حالا اصلا چه اصراری ما حرف بزنیم …

در خصوص فیلم باید یه روز مودم خیلی بالا باشه تا بتونم ببینمش. دردا اینقدر زیادن:joy: که اصلا تمایلی به اضافه کردن بهشون ندارم حتی اگر یه فیلم باشه…

2 پسندیده

آفرین چه عالی باید جشن بگیرید :confetti_ball::confetti_ball::confetti_ball::confetti_ball::tada::tada::tada::tada::partying_face::partying_face::partying_face::partying_face:

گواهی نامه واقعا پیشنهاد خوبیه :relaxed:

1 پسندیده

لطف دارین :pray:t4: :deciduous_tree:
آره فکر کنم پیشنهاد اون گواهینامه یا بهتر بگیم یادگارنامه ایده خوبیه البته باید دید این استارتاپ توانایی ارائه اش رو داره یا نه
ممکنه محدودیت های قانونی خاصی داشته باشند

1 پسندیده

در کل که باهات موافقم
حز معدود نوشته هایی از تو بود که خیلی خوب متوجه منظورت شدم
در مورد نگاه به گذشته، تو یه سنی که معمولا بین سی و پنج تا چهل و پنج سالگی رخ میده یک مرحله ای یا شاید بشه گفت بحرانی رخ میده که بهش میگن بحران چهل سالگی (الزاما تو این سن رخ نمیده، ممکنه گکمتر و یا بیشتر باشه، اما معمولا همین حدوده). شدتش، مدتش و تاثیراتش تو آدم های مختلف فرق می کنه. تو این شرایط افراد ممکنه نگاه عمیق تری به گذشته داشته باشند، حتی برخی در مورد نیاکان و گذشته دور شون تحقیق کنن
تو این شرایط با تجربه و عقل بیشتری خودت رو می بینی و انگار داری زندگی یک نفر دیگه رو می بینی، انگار یک فیلم می بینی، یک زندگی نامه
شاید بخاطر همینه که تو ادیان ابراهیمی چهل سالگی سن خیلی مهمیه و از این مرحله به بعد عذر ندانستن و غیره از فرد پذیرفته نخواهد شد
واقعا نفهمیدم کی چهل سالم شد
دختر بزرگم شش سالش هست. ازم پرسید چند سالته، گفتم چهل! چنان با تعجب نگاه می کرد که انگار گفتم چهار هزار سال! :sweat_smile: دست هاش رو آورده بود جلو و با انگشت هاش داشت حساب و تصور می کرد چهل سال چقدر میشه :rofl:

1 پسندیده

تبریک و درود بر اراده شما:ok_hand::sunny:

1 پسندیده

بله دقیقا درست میفرمایید…
من اومدم همون اول بنویسم شما دچار بحران چهل سالگی شدید :grimacing: (چون خیلی هم تاکید داشتید رو چهل سالگی)اما خویش تنداری کردم، گفتم شاید غرقین توش دیگه من پیاز داغشون زیاد نکنم و مثلا ناراحت نشین از شنیدنش…

:joy: دوباره من برم سراغ مثالهای بیخودم:crazy_face: البته میدونم شما نیازی بهشون ندارین… اما الان دوستی دارم بنویسم:neutral_face:

اگر عمرمون رو به صورت کوهی! متصوربشیم… ما آدما در حال بالا رفتن ازش هستیم گاهی با مشقت گاهی به راحتی،
و در خلال این احوال و طی کردن این مسیر با توجه به گذر زمان، دریافت ها و تجربیاتی هم به دست میاریم تا اینکه به قله کوه میرسیم اون قله کجاش؟ احسنت ۴۰ سالگی ماس:grimacing: که دیگه ما خیلی چیزارو پشت سر گذاشتیم تجربه کردیم و حالا از بالاترین نقطه ممکن، میتونیم یه مکث کوچیک بزنیم و به کرده هامون فکر کنیم و کند و کاوی توشون انجام بدیم!
(تو چهل سالگی اون هوا و هوس اون شهوت و غضب اون چمیدونم عادتها و حتی جهالت ها دیگه به پایان رسیده و یه جورایی میشه گفت شخص به کمال و بلوغ کاملش دست پیدا کرده و به پختگی و وقار کاملش رسیده)
اما اون مکثِ خیلی طولانی نباید باشه! چون هنوز زمان در جریانه! و دیگه افتاده تو سراشیبی… عمرش!
:joy::rofl:عزیزم… خدا حفظش کنه…جفتشونو
یه چیزی بگم :grimacing:
الان با تعجب نگاتون میکنه… و شاید درک درستی به واسطه سنش نداره ! و صد البته اینی میگم اصلا ربطی به سن نداره کاملا مربوط به رفتار والدینه، اما در هر حال بچه ها بین سن ۸ تا ۱۱، ۱۲ سالگی دچار یه بحران کذایی میشن که ممکنه هر لحظه پدر و مادرشونو از دست بدن… و این ترس کلا معادلاتشونو برای لذت بردن از پیرامونشون مقداری متزلزل میکنه و خیلی هم واسشون آزار دهنده اس… مخصوصا دخترا خیلی تو این افکار غوطه ور میشن… پسرا نه کلا تعطیل بدنیا میان و این پرسه تعطیلی رو تا به اخر طی میکنن:grimacing::joy:
شما که دوتا دختر ناز دارید حواستون به اینا باشه… خیلی به بودنتون در کنارشون مهر تایید بزنید و تو اون سن ذکر شده از مرگ و میر و یا جدایی و دوری جلوشون حرفی زده نشه بهتره…
:neutral_face:چرا من فاز چیز برداشتم! ببخشید شما خودتون ماشاالله ادم مفهمیده و فرهیخته و همه چیز دونی هستین من ییهو مثل این ادمای خرفت رفتم بالا منبرو به نوعی نوار خالی پر گردم :joy::joy::rofl: ببخشید تا درودی دگر دورود و دو صد بدرود

2 پسندیده

متشکرم عرفانه خانم
لطف دارین :pray:t4: :sunflower:

نه اتفاقا خیلی خوبه که بشنوم
من تو یه محیط کاملا مردانه و خشن بزرگ شدم و شناخت خیلی کمی از دنیای زنان داشتم و دارم
مشخصا این کم دانی من گاهی مشکل ساز میشه
خودم متوجه میشم که گاهی انگار همه خونه یه چیزی رو راحت می فهمن و من متوجه نمیشم، و ممکنه هیلدا علیرغم سن کم بزرگوارانه برام توضیح هم بده :sweat_smile:
خیلی مهمه که بتونم تصور بهتری از دنیای دخترهام داشته باشم

3 پسندیده

شما هر جا که گریپاژ کردین یه تاپیک اینجا بزنید تمام دخترا میان به کمکتون :joy::rofl:

محیط خیلی مهمه…
پسرایی رو دیدم که تو یه جو کاملا زنونه بزرگ شدن و یا میشن… وای عجیب خاله زنک و حال به هم زنن:nauseated_face::face_vomiting: ببخشید البته

میدونید چقدر دارم خودمو کنترل میکنم که این پیامامو پاک نکنم! :joy: اصلا یه بی قراری عجیبی کل وجودمو فرا گرفته.یا تشویقم کنید که … شم پاکشون نکنم یا اجازه بدین پاکشون کنم…دیگه در توانم نیست.اخه در جریانید که بحث های جدی رو حتما پاک میکردم :neutral_face:

2 پسندیده

ایده خوبیه :rofl: :+1:t4:

این بحث که جدی نبود، بود؟ :sweat_smile: :thinking:

1 پسندیده

نگفتم که در کل … فرضم کنید :joy::joy::rofl::joy:

1 پسندیده

سلام
افرررین عااالیه :tulip::tulip::tulip:
منم انگیزه گرفتم بیشتر بخونم :heart_eyes::heart_eyes:

شما روزی چند ساعت مطالعه داشتید ؟ و چقدر طول کشید که سطح۶ رو تموم کنین؟

@Behzad.Rayan

1 پسندیده

موفق باشین :+1:t4:
نمیشه در مورد همه یک فرمول داد
بستگی داره
ولی فکر کنم با روزی دو تا سه ساعت یک ساله به سطح شش برسید
من بیش از دو ساله زبان شناس رو نصب کرده ام، فکر کنم روزی حدود دو ساعت هم باهاش کتاب میخونم
اما حدود چهارده ماه پیش برنامه زبان شناس رو از نو شروع کردم (برنانه رو کلا ریست کردم)
سعی می کنم مطالعه ام بیشتر لذت بخش و آموزنده باشه تا یه جورایی تحمیلی و ریاضت و شبیه درس خوندن معمولی، و رنج آور باشه. سعی می کنم بیشتر کتاب ها و منابعی که دوست دارم و لذت می برم رو بخونم.
تو انگلیسی قدرت در مورد نحوه مطالعه توضیحات خوبی وجود داره
تو تاپیک زیبوک ۱۴۰۱ هم میتونید پیشنهاد های خوبی برای مطالعه کتاب پیدا کنید

7 پسندیده

قدردان لطف و زحمات همیشگی تون هستم خانم برومند
آقای ناصری نمیدونم این تاپیک رو دیدند یا نه، ولی جوابی ازشون نداریم
اگه ممکنه اون شاخص کلمات و شاخص زمان اضافه بشه خیلی خوبه
واقعا الان هیچ ایده ای ندارم که تو زبان شناس چند تا کلمه بلدم
میدونم شاخص دقیق نخواهد بود و شامل کلی اسم خاص میشه، ولی باز هم به یه درک کلی و حدودی از وضعیت کلماتی که بلدیم کمک می کنه

2 پسندیده