محدودیت تو ذهنت نیست،انتخاب تو ذهنته!

سلام بر شما خواننده عزیز،محترم و دوست داشتنی
میرکمالی هستم،علی میرکمالی
:slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face:
من عادت ندارم کاری که خودم انجام نمی دهم را به دیگران توصیه کنم.به تازگی هم اگر کاری را به دیگری پیشنهاد کنم،سعی می کنم که خودم بیشتر و موثر تر آن کار را انجام دهم.برای همین از وقتی پست سوخت گیری در جاده زبان را منتشر کردم،خودم هم برای زنگ تفریح بین مطالعات زبانم،یک آهنگ در زبانشناس گوش می دهم.البته فقط یک آهنگ!آن هم "نجوای بی پروا"از جرج مایکل.

من تقریبا همسن الان آوید بودم که یک شب جمعه دوست برادرم حمید،به خانه ما آمد و با خودش ویدئو و یک فیلم آورد.همان طور که مستحضرید حدود سی سال پیش ویدئو ممنوع بود و البته ما هم در خانه مان نداشتیم.
اسم فیلم را یادم نیست اما بعد از آن یک “شو” بود!در واقع یک ویدئو کلیپ از همین آهنگی که من خدمتتون عرض کردم.
خلاصه من آنقدر مجذوب این آهنگ و ریتمش و کلیپش شدم که نگو.تا جائیکه بعدها که بزرگتر شدم روی یک نوار کاست که یکطرف آن آهنگهای خارجی ضبط کرده بودم،اولین آهنگ بود و در مواقع حساس و احساسی زیاد این آهنگ را با ضبط خودم گوش می کردم.

ولی راستش را بخواهید در تمام مدت این سالها نمی فهمیدم چه می گوید!فقط تصویر آن ویدئو یک خط کلی از قصه به من داده بود.در واقع چون زبانم خوب نبود،اصلا موزیک خارجی گوش نمی کردم.چون واقعا چیزی از آنها نمی فهمیدم.بعد ها هم که CD آمد و از سر چهار راه می خریدم،گاهی این آهنگ هم قاطی بقیه بود و خوب باز هم گاهی درون پخش خودرو آن را گوش می کردم.

20230530_164456

همانطور که در عکس مشاهده کردید؛الان 50 بار است که این آهنگ را در زبانشناس گوش کرده ام.امکانات خوب زبانشناس از جمله؛وجود متن شعر،امکان تکرار مجدد،امکان تکرار تک جمله،وجود دیکشنری های مختلف و معنی فارسی،همه دست به دست هم داد که من متن کامل شعر را بالاخره متوجه شوم و حتی دارم کم کم حفظش هم می کنم!
امروز یک جمله را که جرج!سریع گفت را درست نمی توانستم تکرار کنم.آن جمله را در حالت تکرار قرار دادم و سرعت را تا حد ممکن کم کردم و با خواننده تکرار کردم.به مرور سرعت را زیاد کردم و تا حالت سرعت دو برابر با جرج عزیز تکرار کردم.خیلی جالب بود،حالا وقتی پخش را به سرعت عادی برگرداندم،تکرار جمله بسیار برایم راحت و شفاف شده بود.

در تمام این سالها،محدودیت فهمیدن و یادگیری این آهنگ در برابر من وجود داشته ولی در واقع این ذهن من بوده که انتخاب می کرده از این محدودیت عبور نکند،برای این محدودیت راه حل پیدا نکند.کما اینکه همسن و سالهای من که خیلی علاقه مند آهنگهای خارجی بودند؛فکر می کردند،راه حل پیدا می کردند،وقت می گذاشتند،هزینه می کردند،بی خیال از بین رفتن ضبط و کاستشان می شدند و آنقدر نوار را گوش می کردند تا متن آن را پیاده کنند و در دیکشنری مکتوب،معنی آن را پیدا و ترجمه کنند.یا اینکه از طریق کسی که زبانش خوب بود به معنی آهنگ می رسیدند؛یا از طریق فامیلشان که خارج بود به متن شعر می رسیدند،یا ریسک می کردند و از میدان انقلاب مجله اش را می خریدند و یا…
خلاصه که ذهنشان یک راه حل برای حل مساله انتخاب می کرد.اما ذهن من انتخابش این بود که آنقدر به خودش زحمت ندهد و به کل بی خیال آن شود.چون از نظر ذهن من این همه هزینه فکری و زمانی و پولی برای حفظ کردن یک آهنگ،زیادی گران بود!

حالا چه اتفاقی افتاده است؟من به انتخاب ذهن خودم برای گذر از محدودیتی که داشتم ،هزینه نکردم؛اما بعد سالها برای حل آن،راهکاری پیدا شده است که حاصل انتخاب ذهن افراد بسیاری بوده است که برای رفع محدودیت های خودشان اقدام کرده اند و نتیجه آن را با دیگران به اشتراک گذاشته اند.
توجه بفرمائید،تعداد کمی از آنها را برمی شمارم؛شخصی محدودیت فیزیکی برای فایل صوتی را بر طرف کرده است،شخص دیگری مکانی برای اشتراک فایلها،بین کامپیوتر را ایجاد کرده است،شخص دیگری محدودیت ثابت بودن تلفن به همراه را بر طرف کرده است،فرد دیگری فضای ذخیره شده تلفن همراه را زیاد کرده،دیگری اپلیکیشن برای نصب روی موبایل نوشته است و…این را هر چقدر می خواهید،گسترش دهید تا برسد به الان که آهنگ آقای جرج مایکل از توی ویدئو ممنوعه،همین الان درون جیب لباس شما است!

در واقع،محدودیت چیزی است که در برابر مسیر حرکت ما قرار می گیرد و انتها هم نداردانتخاب با ذهن ما است ؛یا برای آن راه حلی پیدا می کنیم و بر محدودیت پیش رو غلبه می کنیم یا منصرف می شویم و می پذیریم و تسلیم می شویم و می گذاریم به گذر زمان،ذهن افراد دیگری بر این محدودیت،فائق آیند و ما از نتیجه آن استفاده کنیم.
:thinking: :thinking: :thinking:

یک مثال برایتان بزنم که کمی روشن تر شود.فرض کنید یک نفر می خواهد با ماشین شخصی خودش وارد طرح ممنوعیت ترافیک شود.
از شما می پرسد:چگونه از پس این محدودیت برآیم؟
شما با ذهن خلاق به او می گویید:خوب ماشین را بیرون طرح پارک کن و پیاده برو.
می گوید:نمی خواهم پیاده بروم،می خواهم با ماشین بروم!
می گویید:خوب سوار تاکسی شو.
می گوید:می خواهم ماشین خودم باشد چون خراب شده و تعمیرگاهش داخل طرح ترافیک است!
می گویید:خوب پنجشنبه ظهر که طرح تمام شد برو.
می گوید:مشکل ماشین حاد است و امروز باید بروم!
می گویید:خوب طرح ترافیک بخر.
می گوید:امروز نمی فروشند!
می گویید:خوب اگر خیلی ضروری است وارد طرح بشو و جریمه اش را بده.
می گوید:نمی خواهم قانون شکنی کنم!
می گویید:خوب ببر یک تعمیرگاه دیگر که بیرون طرح باشد.
می گوید:نه سالهاست همین مکانیک روی ماشینم کار کرده،دست کس دیگری نمی دهم!
این جا است که ذهن خلاق شما باید بگوید:پس آنقدر صبر کن تا بالاخره یه روزی،یه راه حلی برایش پیدا شود!
:wink: :wink: :wink:
دقت کردید؟محدودیت های بیرون زیاد است.این ذهن ما است که بخواهد برای آن راهی پیدا کند و یا اینکه بخواهد به دنبال محدودیت بیشتر برود.
:heart_decoration: :heart_decoration: :heart_decoration:
در پایان از شما دعوت می کنم پستی را که دیروز من در سایت ویرگول تحت عنوان زبان غول کنکور منتشر کردم را هم بخوانید.

در ضمن با افتخار عرض می کنم که آن یک لایک پست مربوط به یکی از قدیمی ترین و معروفترین کاربران ویرگول است.

از شما صمیمانه سپاسگزارم که این متن را مطالعه کردید و مشتاقانه منتظر خواندن نظرات شما عزیزان هستم.
دوستدار شما
علی میرکمالی
سه شنبه
نهم خردادماه یکهزار و چهارصد و دو
1402/3/9

6 پسندیده

آقای میرکمالی
مرسی که هستی

2 پسندیده

آقای حسین سعید نژاد
ممنون که می گویید.

4 پسندیده

این آهنگ نجوای بی پروا از جرج مایکل رو شنیده بودم، اما فراموش کرده بودم. آهنگ قشنگیه. کلا آهنگ کم گوش می کنم، بخاطر همین سعی می کنم همون چند تا آهنگ هفته خوب و منتخب باشند.
در مورد بهانه سازی های ذهن بشرهم کاملا موافقم

3 پسندیده

این آهنگ فوق العاده س
نمی‌دونم چرا احساس میکنم قبلاً شنیدم ش… خیلی آشناس:melting_face::melting_face::melting_face:

3 پسندیده

خوشحالم که در شنیدن این آهنگ با شما اشتراک سلیقه دارم.

1 پسندیده

دوست گرامی احتمالا یک جای خوبی یا در یک حال خوبی یا با یک انسان خوبی و… آن را شنیده اید.:blush:
خوشحال می شوم که اگر خاطرتان آمد،ما را هم در جریان بگذارید.:wink:

2 پسندیده

حتماً
مرسی بابت پست زیباتون

2 پسندیده

اگه نجوای بی‌پروا ترجمۀ همون careless whisperای باشه که تو ذهن منه، موزیک بک‌گراندش تیتراژ آنه‌شرلی بود.

3 پسندیده

آره آره آفرین…همونه

4 پسندیده