نگین نیلی نادر

سلام بر شما خواننده عزیز،محترم و دوست داشتنی
میرکمالی هستم،علی میرکمالی
:slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face:
بعد از سوخت گیری در جاده زنجان،با سوخت گیری در جاده زبان اشتباه نشود!راه را به سمت همدان پیش گرفتم.می دانستم که یکی از معدود آثار تاریخی ایران که در یونسکو ثبت جهانی شده است،در سلطانیه،نزدیکی زنجان قرار دارد.اثر معروف “گنبد سلطانیه”
ابتدا می خواستم صبح که به سمت زنجان می رویم،چون سلطانیه سر راهمان بود از این بنا بازدید کنیم،اما درب آنجا را ساعت 9 صبح باز می کردند و برای همین،دیدن این بنا را گذاشتم برای عصر،موقعی که در مسیر برگشت هستیم.

خیلی زود به سلطانیه رسیدیم و این گنبد زیبا از همه جای شهر معلوم بود،برای همین به راحتی مسیر رسیدن به آن را پیدا کردیم.وقتی که رسیدیم،آنقدر زیبایی بیرونی بنا زیاد بود که نیم ساعتی مشغول گرفتن عکس های مختلف با نمای زیبای بنا شدیم.
جالب بود که حتی داخل محوطه بزرگ بیرونی بنا هم تابلویی نصب کرده بودند مبنی بر اینکه این نقطه مناسب ترین جا برای گرفتن عکس با این گنبد است.
آنقدر این گنبد،خوش رنگ و لعاب بود هرچه عکس می گرفتیم،باز هم دلمان نمی آمد که از آن بگذریم.البته خلوت و خالی بودن محوطه هم این فرصت را به ما می داد که با فراغ بال عکسهایمان را بگیریم.

گنبد سلطانیه در شهر سلطانیه قرار دارد که البته شهر خیلی بزرگی نیست،طوری که کل آن را می توان در عرض ده دقیقه گشت.این شهر در زمان “ارغون خان” که چهارمین امپراتوری ایلخانی مغول بوده و به دستور ایشان ساخته شده است که در زمان خودش بعد از مراغه و تبریز،سومین پایتخت حکومتی به حساب می آمده است.
تاریخچه ساخت گنبد هم خیلی جالب است.در زمان حکومت هشتمین سلطان مغول به نام سلطان محمد خدابنده معروف به “اولجایتو” این مکان به عنوان آرامگاه بنا شده.این پادشاه اولش پیرو شمنیسم بوده بعدش پیرو مسیحیت می شود و اسم خودش را تغییر می دهد و می گذارد"نیکلاس"، بعد از این تغییر دین،مریض می شود و بنا بر اعتقادات آن زمان،اسمش را به “خربنده” تغییر می دهد! که ظاهرا این اسم به حروف ابجد با عبارت “سایه خاص آفریننده” هم ارزش است و برای ایشان هم ارزش حروف ابجد خیلی مهمتر از خود اسم بوده است!

بعدها ایشان تحت تاثیر همسرشان مسلمان می شود و بعد از زیارت آرامگاه های امام اول و سوم شیعیان به مذهب شیعه روی می آورد و این بنا را می سازد و قصد می کند تا آن آرامگاه ها را به این مکان منتقل کند که به دلیل مخالفت علمای شیعه،موفق به انجام این کار نمی شود و در نهایت این بنا به عنوان آرامگاه خودش مورد استفاده قرار می گیرد.

ظاهرا “تاج الدین علیشاه” معمار این بنا بوده است و “خواجه رشید الدین فضل اله همدانی” هم طراح و ناظر کار بوده است.
از نکات عجیب دیگر در مورد این بنای عظیم این است که فقط حدود نیم متر پی دارد ولی آنقدر محکم ساخته شده است که در طول این هفتصد سال 33 زلزله را تاب آوری کرده است.نخستین گنبد دو پوسته ای که می گویند الهام بخش معماری سبک گوتیک در اروپا شده است.

خیلی جالب است که این سلطان در زمان خودش و با افکار خاص خودش براساس یک نیت خوب از دید خودش،می خواسته یک کاری انجام دهد.حالا درست است که به مقصود و مقصد اولیه خودش نمی رسد ولی در واقع آنقدر کارش درست و اصولی و اصیل و با ارزش بوده است که در تاریخ باقی می ماند و یک بنای ارزشمند برای دیگران می شود که در عین حال یاد و خاطره خود آن مرد نیز باقی می ماند.
:thinking: :thinking: :thinking:
مخاطب گرامی،خیلی وقتها ما هم در زندگی مان ،بنا بر یک هدف درونی شروع به انجام کاری می کنیم.اما اگر هدف انجام کار به دلیلی از بین برود،ما هم از ادامه و انجام آن سر باز می زنیم و دیگر ولش می کنیم.
مثلا به هدف مهاجرت،تصمیم به یادگیری مهارت زبان می گیریم ولی اگر به دلایلی برنامه سفر و مهاجرتمان به هم بخورد؛دیگر یادگیری زبان را رها می کنیم.یا به شدت تصمیم داریم که ارشد قبول شویم و برای آن سخت وقت می گذاریم که زبانمان را هم تقویت کنیم ولی وقتی قبول نمی شویم،دیگر یادگیری زبان را ادامه نمی دهیم.


پیشنهاد می کنم اینطور نباشید،اگر به هر دلیلی انجام این کار خوب را،منظورم یادگیری مهارت زبان است،شروع کردید،با از بین رفتن دلیل اولیه،بی توجه به ادامه یادگیری نشوید؛چرا که این مهارت قطعا در زندگی برای شما کار برد دیگری خواهد یافت.
من خودم سال گذشته که در کوران برنامه ریزی برای مهاجرت به کانادا بود، به شدت پیگیر یادگیری مهارت زبان شدم و شبانه روز وقتم را در زبانشناس می گذراندم! ولی حالا هم که بدلایلی رفتنم منتفی شده است و مشکلات روزمره زندگی به سویم هجوم آورده است،باز هم دست از طلب بر نداشته ام،چرا که به شدت معتقدم محدودیت تو ذهنت نیست،انتخاب تو ذهنته! البته که این را مفصل و با مثال متعدد در پست خودش توضیح داده ام.
به قول استاد علی موسوی گرما رودی که از قول حافظ می فرماید:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان،یا جان زتن برآید

دیروز من در ارتباط با روش هایی که برای یادگیری و حفظ لغت در زبان انگلیسی به کار می برم،مطلبی را در ویرگول منتشر کردم تحت عنوان حفظ لغت با زبان مغز! که با کمال احترام از شما دعوت می کنم،آن را مطالعه بفرمایید.

سپاسگزارم که این متن را مطالعه فرمودید و بی صبرانه مشتاق خواندن نظرات و تجربیات شما هستم.
دوستدار شما
علی میرکمالی
پنجشنبه
یازدهم خردادماه یکهزار و چهارصد و دو
1402/3/11

6 پسندیده

سلام جناب میرکمالی
مرسی از شما بخاطر مقاله جذابتون
ممنون که وقت و انرژی رو میزارین و بی هیچ منتی دانشتون رو در اختیار ما میزارین:cherry_blossom:

فقط یه موردی که باید باهاتون در میون بزارم اینه که مقدمه مقالاتتون خیلی طولانیه.تا جایی که دیگه گاهی وقتا مقدمه‌‌تون از موضوع اصلی هم طولانی تر میشه.اگه ممکنه مقدمه رو کوتاه کنید ولی اون موضوع اصلی که قراره راجبش صحبت کنید رو طولانی تر کنید و بازترش کنید اینجوری بهتره بنظرم.
بازم ممنون از شما:bouquet:

7 پسندیده

سلام مخاطب ارجمند
سپاسگزارم که انتقادتان را مطرح کردید؛چرا که من بر اساس نظر شما خوانندگان محترم،سبک خودم را متناسب خواهم کرد.امیدوارم که موجب شود تا مطالب را بخوانید،بدانید و به کار ببندید.

4 پسندیده

گنبد سلطانیه رو حتما باید ببینم
معرفی شما هم خیلی عالی و موثر بود

1 پسندیده

اگر واقعا نوشتار من موجب شود که شما به دیدن این بنای تاریخی بروید،من عمیقا خوشحال می شوم.

1 پسندیده

حتما تاثیر گذاره :white_check_mark:

1 پسندیده