میشه راهنماییم کنید یا چند تا مقاله یا یه کمک کنید بهم لطفا خیلی برام گنگ هستن اینا هر چی که حتی یک درصد کمکم کنه
سلام دوست عزیز اگر در تالار جست و جو بزنید سوالات زیادی پرسیده شده در این رابطه که پاسخ هاشون قطعا براتون مفید هست. حالا من براتون بصورت گلچین اینارو سرچ کردم و پیداکردم امیدوارم کمکتون کنه:
کلمه on:
کلمه up:
کلمه down:
چون که نمیخوام از سایت دیگهای اینجا لینک بزارم،از یه سایتی که برای گرامر ازش کمک میگیرم و نکات مفید و کاملی داره،مطلب رو براتون کپی کردم تا همینجا داشته باشینش
در پایان هم به مرور چنتا ترکیب مهم و پرکاربرد از سه موردی که گفتید براتون مینویسم تا بیشتر و بهتر با ترکیبات و نوع معنیای که به فعل میدن اشنا بشید
امیدوارم کمککننده باشه
افعال دو قسمتی در انگلیسی
یکی از رایج ترین بخش از گرامر و دستور زبان انگلیسی که شما زیاد با آن برخورد خواهید داشت،افعال دو قسمتی و یا Phrasal Verbs هستند.
دسته ای از افعال که به انها افعال عبارتی
Phrasal Verbs هم میگویند و این افعال از دو قسمت ساخته شده اند
یک قسمت فعل و قسمت دیگر میتواند حرف اضافه یا قید باشد
افعال دو قسمتی یا عبارتی به دو دسته جداشدنی و جدا نشدنی تقسیم می شوند
این افعال در مکالمات بسیار رایج هستند
افعال دو قسمتی شامل:
افعال عبارتی
افعال اضافی
افعال عبارتی اضافی می باشد
ساختار افعال عبارتی : قید + فعل
We will have to put off the meeting.
.ما جلسه را به تعویق خواهیم انداخت
They turned down my offer.
.آنها پیشنهاد من را رد کردند
- وقتی فعل عبارتی متعدی باشد،یعنی دارای مفعول معمولاً میتوانیم دو قسمت فعل عبارتی را از هم جدا کنیم
به همین دلیل به آنها افعال عبارتی جداشدنی (separable phrasal verbs) میگویند.
They turned down my offer.
They turned my offer down
در اینجا می توانیم turned down از هم جدا کرده و down را در اخر جمله بیاوریم ولی هنگامی که مفعول ما ضمیر باشد باید افعال عبارتی را از هم جدا کنیم .
John switched it on. (درست)
John switched on it. (نادرست)
در بسیاری از دیکشنری ها افعال عبارتی مشخص شدهاند و نشان داده شده که جدا شدنی است یا جدا نشدنی
مانند:
look (something) out
ساختار افعال عبارتی که حرف اضافه + فعل
- در این نوع افعال عبارتی که حرف اضافه دارند چون بعد از حرف اضافه همواره اسم می اید در نتیجه در این جملات همیشه اسم که همان مفعول است را داریم
نکته مهم این است که افعال اضافی را نمی توان از هم جدا کرد یعنی انها افعال عبارتی جدانشدنی هستند
I believe in God.
.من به خدا اعتقاد دارم
He is looking after the dog.
.او در حال مراقبت از این سگ است
Did you talk about me?
آیا در مورد من صحبت کرد؟
John is waiting for Mary.
.جان منتظر مری است
افعال عبارتی که حرف اضافه + قید + فعل
این افعال که سه قسمتی هستند
و Phrasal-Prepositional Verbs خوانده می شوند
این افعال نیز جدایی نشدنی هستند و همیشه دارای مفعول می باشند چون دارای حرف اضافه هستند .
He doesn’t get on with his wife.
.او با همسرش رابطه خوبی ندارد
I won’t put up with your attitude.
.من نگرش شما را تحمل نمیکنم
I look forward to seeing you.
.من مشتاق دیدن شما هستم
We have run out of eggs.
.ما همۀ تخم مرغها را استفاده کردیم
مثال هایی از افعال عبارتی
Warm up
گرم کردن (قبل از ورزش)
They warmed up before playing volleyball
آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند
Work out
ورزش کردن، تمرین کردن
I work out in the gym twice a week
من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم
Turn up
صدای چیزی را زیاد کردن
Please turn this music up, I like it
لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم
Wake up
بیدار شدن
I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow
فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم
Switch off
خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین)
I have to switch the light off to sleep
من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم
Switch On
روشن کردن (چراغ یا یک ماشین)
How do you switch this laundry machine on?
این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟
Take after sb
به کسی رفتن
Mike takes after his grandfather. Both of them are tall
مایک به پدربزرگش رفته. هر دو شون بلند قد هستند
Take off
(هواپیما) از زمین بلند شدن
The plane takes off within fifteen minutes
هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد
Think back
به یاد آوردن
When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder
وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم
Think over
چیزی را در نظر گرفتن
Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over
قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم
Turn sth down
(درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن
The bank turn the company down for a loan
بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد
Cut back (on sth)
کمتر مصرف کردن
In order not to become fat, you should cut back on fast food
برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غذای حاضری مصرف کنید
Cut off
قطع کردن
My phone was cut off because I hadn’t paid the bill
به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد
Deal with sth
در مورد چیزی بودن
His books often deal with different cultures
کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.
Dress up
لباس رسمی یا شیک پوشیدن
He dressed up for the party
او لباسی شیک برای میهمانی پوشید
Drop out
ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن
Marry dropped out of college because she didn’t have time
ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد
Fill in/out
پر کردن (فرم)
Please fill in the membership form
لطفا فرم عضویت را پر کنید
Find out
به چیزی پی بردن
I don’t know who called me yesterday, How can I find out?
نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟
Get along/on
با هم کنار آمدن
She and her mother can’t get along
او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند
.
.
.
چند مثال پرکاربرد:
تاکید میکنم که بعضی از این عبارات غیر از این معانی،معنیهای دیگهای هم دارن
UP
warm up گرم کردن
dress up لباس شیک پوشیدن
clean up کمک کردن
catch up رسیدن به
bring sth up چیزی رو مطرح کردن
bring up بزرگ کردن
break up جدا شدن
zip up گشاد کردن
pick up تلفن را برداشتن
wake up بیدار شدن
stand up بلند شدن یا ایستادن
make sth up بهانه الکی اوردن
grow up بزرگ شدن _ رشد کردن
call up تماس گرفتن
throw up استفراغ کردن
hang up تلفن را قطع کردن
look up جستوجو کردن یا به دنبال چیزی گشتن
take up کوتاه کردن
turn up زیاد کردن
pick sth up برداشتن چیزی یا کسی از جایی/یا بلند کردن
get up بیدار شدن
go up بالا رفتن
give up شکست خوردن یا ناامید شدن
Hurry up عجله کردن
Wash up شستن
Wait up صبر کردن تا
Speak up صحبت کردن
Cheer up شاد بودن
Down
go down پایین رفتن
turn down کم کردن
put sth down چیزی رو پایین گذاشتن/گذاشتن
break down خراب شدن
sit down نشستن
Stay down آروم بودن
Calm down آروم بودن
Jump down پایین پریدن
Pipe down ساکت شدن/لوله کردن
Quiet down ساکت بودن
Settle down مستقر شدن
Blow down منفجر کردن/داغون کردن
Pull down پایین اوردن/پایین کشیدن/خراب کردن
ON
try on امتحان کردن/پرو کردن لباس
switch sth on روشن کردن چیزی
carry on ادامه دادن
Come on اومدن/بیخیال شدن/عجله کردن
Move on حرکت کردن
Hang on صبر کردن
Drive on رانندگی کردن
Put on پوشیدن
Hold on دست نگه داشتن
run on ادامه دادن / بی وقفه انجام دادن کاری
push on ادامه دادن/ پیگیری کردن
Keep on ادامه دادن به کاری
Get on کار کردن،پیش رفتن،موفق شدن،گذراندن
واقعا از تک تکتون و راهنمایی های فوق العادتون ممنونم
خواهش میکنم
با درود
اگر می شد اين دانشی که در سايت منتشر می شود را جمع آوری و تدوين کرد به صورتی که وقتی به رفرنس آموزش مربوطه مراجعه می کرديم و برايمان سوال پيش می آيد، لينک اين پاسخ ها را هم مانند زمانی که روی لغت کليک می کنيم ، نشان دهد تا فرصت مطالعه آنها هم فراهم می شد، خيلی در سرعت پاسخگويي، عدم تکرار سوال و جامعيت مطالب کمک می کرد.