سلام
من سنا هستم دختری که چند وقت پیش کنکور شو پشت سر گذاشت من وقتی داشتم برای کنکور مطالعه میکردم برام مشکل بود که تست ریاضی حل کنم و هیچ وقت سمتش نمیرفتم و وقتی هم میخواستم برم و ازش تست بزنم اون غول بودن تست های ریاضی توی ذهنم مانعه زدن اون تستا میشد تا رسیدم به سال کنکور و مجبور بودم که تست ریاضی هم بزنم
روز تولدم رفیقم برام کتاب عادت های اتمی رو گرفت که از اونجا که عاشق کتابم و نمیزارم کتاب نخونده رو زمین بمونه شروع کردم به خوندنش (کتاب خیلی قشنگی بود)
خلاصه کتاب این بود که: اگر میخواین عادتی رو در خودتون ایجاد کنید اون رو باید اینقدر کوچیک کنید تا مغز مانع انجام اون کار نشه
من با روزی یه تست مهم ریاضی زدن در روز شروع کردم بعد از یه هفته دوتا زدم و از هفته بعدش سه تا زدم و متوجه تغییرات حیرت زده طی این روتین شدم من توی شش ماه تست های ریاضیمو به روزی صدو پنجاه تا رسوندم که من هفته های آخر کنکور دویست تا تست ریاضی هم میزدم (همشو مدیونه کتاب خوشگلم هستم) واقعا زدن تست ریاضی برام روتین شده بود اول صبح بلند میشدم تست های ریاضی رو میزدم و بعد بقیه پارت ها رو مطالعه میکردم من روزانه میشد تست های درسای دیگه رو نزنم ولی همیشه تست های ریاضی در الویتم بودن چون دیگه برام سخت نبود و یکم برام روون تر از درسای دیگه شد (این کار معجزه میکنه)
من داشتم به این فکر میکردم که الان من قراره دانشگاه
برم ولی زبانم مشکل داره و بعدا برام دردسر میشه(خودتون فکرشو بکنید پزشکی زبانش خوب نباشه ) و من بهترین راهی که به ذهنم رسید که چرا دوباره روتین نزارم راستش آسون ترین راهی هم بود که میتونستم توش قدم بردارم
من قراره تو این تاپیک یه روتین روزمره خیلی ناچیز رو استارت بزنم که هر روز یه کلمه زبان میخونم یا باهاش جمله سازی میکنم یا اینکه یکی از هم معنی هاشو میخونم و آخر هر هفته کله کلماتی که خوندم و یه دور دیگه میخونم و باهاشون لکچر مینویسم فعلا در همین حد کم کم اون سختیشو بیشترش میکنم
و ممنونم که برای خوندنه متنه من وقت گذاشتین خیلی برام با ارزشه چون هیچ چیز گرون تر از زمان نیست
همونجوری که شازده کوچولو میگفت هیچ گلی برای من با ارزشتر از گل خودم نیست چون من برای اون گل زمانمون گذاشتم و پرورشش دادم
و شما هم میتونید منو تو این راه همراهی کنید خوشحال میشم که دعوت من رو بپذیرین تا بتونیم در کنار هم عادت جدیدی در خودمون ایجاد کنیم