ترجمه درست این جمله؟

اون to قبل live حرف اضافه نیست، بعدشم اسم نیامده که بگیم نسبت به زندگی.
معنی که خانم @pari کرد به جز اون بخش “به زندگی” درسته. البته ایشان خودش میدانه که اون live بعد to رو نمیشه اینطوری معنا کرد ولی برای اینکه تو فارسی به گوش ما خوش بیاد مجبورن و مجبوریم اینطوری معنیش کنیم.
همونطور که قبلا هم گفتم ترجمه زبان آموزی باید جوری باشه که نظر شما رو به ساختار جلب کنه و شما بپرسی اون live بعد to فعله چرا به شکل اسم ترجمه شده.

او یاد گرفته است …
چه یاد گرفته است؟
‘این’ که خواسته اش خیلی قوی است.
خواسته/میلیش چیه؟ ‘این’ که زندگی بکند.
شما وقتی داری یه چیز جدید از زبان یاد میگیری باید قدرت تحلیل داشته باشی والا اینکه تفسیر یک شخص دیگه رو بخونی هیچوقت نکته اون جمله رو نمیگیری و جای دیگم ببینیش باز تشخیصش نمیدی، چون حلاجی که ایشان از جمله تو ذهنش داشته رو نمیبینی و فقط نتیجه رو میبینی. ما با ترجمه های روان اون نکته ای رو که باید بفهمیم از دست میدیم.
من توصیم برای هممون اینه که ترجمه روان رو برای اونایی که تو این تالار به منظور یادگیری زبان جمع شدند کنار بزاریم و جمله رو به جای ترجمه، تحلیل کنیم.

3 پسندیده

اینجا will اسمه. ولی در جاهای دیگه برای آینده بهش میگیم modal verb. توی زبان فارسی بهش میگن وجهی. افعال to be شامل am, is,are/was, were/be/been/being

1 پسندیده

اصلا بحث خوش اومدن یا نیومدن نیست بلکه رساندن معنا و مفهومه که مهمه. اونجا to رو نمیشه به منظور یا برای معنی کرد، بلکه باید بگردیم دنبال حرف اضافه‌ی مخصوص “میل داشتن”.

من کاملا با این نوع ترجمه مخالفم چون خوندن متن رو از لطف میندازه و خواننده رو خسته می‌کنه. اصلا متن داستان گویای ترجمه‌س من هم خوندمش و هم فیلمشو دیدم. و این ترجمه‌ کاملا گویای وضعیت اون شخصه

3 پسندیده

ما تو فارسی میگیم میل “به” … که این جا خالی یک اسم هست. ولی این “به” خیلی جاها تو انگلیسی حذف میشه، ولی اینجا هیچ ارتباطی به will نداره.
این to فقط مرتبط به live هست و در واقع همون infinitive هست. infinitive هم تو فارسی تنها درکی که ازش هست اینه که شما گفتی، در حالی که یه مفصله که ما به راحتی فقط “که” معنیش میکنیم.
اون live فعله و به هیچ وجه معنی زندگی نمیده، چیزی که شما گفتی با life بود.
اتفاقا میتونست جملش رو با to life بگه که اونموقع دقیقا میشد “نسبت به زندگی” ولی اینو نگفته.

اینی که من گفتم ریشه جمله هست نه ترجمه، ما اینجا زبان آموز هستیم، اگر میخواستیم اخبار ترجمه کنیم یا فیلم زیرنویس کنیم یا این کارا بله ترجمه شما روانه ولی با این ترجمه شما اشتباها داری اون to رو به عنوان یه حرف اضافه در نظر میگیری.
اتفاقا جایی که یه زبان آموز با یه ترجمه خیلی روان به فارسی مواجه بشه باید اون جمله رو اینقد حلاجی کنه که بدونه چه نکته ای توش هست که بیانش با فارسی متفاوته.
اگه به اساتید زبان دسترسی دارید این جمله رو ازشون بپرسید، قطعا حرف من رو تایید میکنن ولی احتمالا بگن ترجمه شما روان تره، که طبیعی هم هست.

2 پسندیده

شما میخواین تمام نقش‌هایی که تو زبان مبدا میاد، دقیقا به همون نقش‌ها تو زبان مقصد ترجمه کنید که این غیر ممکنه. قرار نیست که چون حتما فعله و inf، باید حتما فعل ترجمه بشه. میشه گفت میلش به زندگی کردن ولی تو زبان فارسی وقتی میگیم میلش به زندگی گویاتر و ملموس‌تره.
میشه این جمله رو تحت‌اللفظی هم ترجمه کرد: او یا گرفته که میلش برای زندگی کردن قوی است.
آیا این بهتره یا اون اولی. طبیعتا برای یک فارسی‌زبان اولی بهتره و این رو توی زبانش بیشتر استفاده می‌کنه. قرار نیست که چون inf هست باید inf ترجمه کنیم.
مثلا جمله‌ی
He knows how to play
میتونیم سه نوع ترجمه کنیم:
اون می‌دونه چطور بازی کنه.
اون بلده چطور بازی کنه.
او بازی کردنو بلده.
قطعا دومی و سومی راحت‌تره و مورد استفاده‌شم بیشتره.
اگه قرار بود که ترجمه‌ها اینطوری باشه ما هیچوقت یاد نمی‌گرفتیم به زبان محاوره‌ی یک زبان دیگر مسلط بشیم.

خب اینی که شما می‌گید باید توی کلاس‌های دستور زبان و کتاب‌ها تدریس بشه. و زبان‌آموزهای اینجا اگه بخوان از این حلاجی‌ها بکنن که هیچوقت یاد نمی‌گیرن حرف بزنن.
هدف این تالار هم اینه که از این نوع یادگیری دوری بشه.

من تمام بحث‌های گرامری، واژگانی، ریشه‌شناسی، معناشناسی رو با جزئیات کامل خوندم ولی توی مکالمه و ترجمه هیچ‌جا به کارم نیومدن. در ترجمه دو رکن اساسی وجود داره
زبان مبدا و زبان مقصد. و هرکدوم با نسبت برابر اهمیت دارن. و اینکه در حین پروسه‌ی ترجمه و در نظر گرفتن این دو المنت، به محتوایی که نویسنده مورد نظرش بوده، وفادار بود.

با تشکر و احترام :hibiscus:

6 پسندیده

دقیقا…
منم چند وقت پیش با همین کلمه مشکل داشتم و تنها تصوری که از این کلمه داشتم مُدال و فعل کمکی آینده بود… تا اینکه بعد از کُلی کلنجار، فهمیدم میتونه معنی وصیت نامه رو هم بعضی جا ها بده که ترجمه من رو درست می‌کرد…

3 پسندیده

همیشه بحث در جهت “دانش” شیرین تر بحث ها بوده و خواهد بود. با تشکر از شما همشهری عزیز🌹
بله منم گفتم که اگر میخواستم روان ترجمه کنم همون جمله شمارو احتمالا میگفتم، تو تاپیکها دیدی که چندین مورد هست در مورد اینکه معنی با جمله نمیخونه و درسته اینقد روان سازی شده که شبیه زیرنویس فیلمهاست، البته با احترام به کسانی که زحمت این کار بزرگ رو کشیدند.
اگه زبان آموز میخواست یه ساختار رو چون طرز بیانش تو انگلیسی با فارسی یکسان نیست skip کنه و سادش کنه میرفت فیلم رو با زیرنویس فارسی میدید دیگه چه کاریه که زبان یاد بگیره!:grinning:
نکته این جمله همون to بود که وقتی ما skip میکنیمش پس دیگه قراره کجا کاربردش رو یاد بگیریم؟
با احترام به تمام قابلیتهای زبانی شما اینجا یه مورد رو اشتباه کردید و این به نفر بعد منتقل میشه.
البته من خودم هیچ جایی که حتی ۱٪ هم ساختار جمله ای رو تشخیص ندم هیچ ترجمه ای نمیکنم.
در مورد روند تالار هم من فقط یه عضو هستم که نهایتا میتونم بگم چرا این نوع ترجمه زبان آموزی نیست و سودی برای ما نداره، البته ترجمه شما خیلی روانتره، منظور ترجمه های درسها هست، ولی چون جریان و روند این برنامه به این شکله نظرهای نسبتا مخالف مثل من بعضا نادیده گرفته میشه. البته منظورم سانسور نیست چون واقعا درجه انتقادپذیری سازندگان برنامه خیلی بالاست.
ولی من بازم به دوستان دیگه میگم که روی ترجمه ها تکیه نکنید، چون شمارو از اصل جمله دور میکنه، سعی کنید کنجکاو باشید و تحلیل کنید، یک بار که یاد بگیریم بعدش با تمرین و تکرار میشه روان شد.

ای قسە فڕە گوراس خویشگە، ماموستای زوانی من کە فەرە تر لە ۲۰ سالە ها لە ناو آموزشی زوان انگلیسی و یەک متود و ناو خوی درید هەمیشە اویشید من تونستمە بن اقیانوس زوان بوینم ولی هیمان حەتی جسارت نیاشتمە کلک بکمە ناو ای آوە کە بوینم چەنیگ غویلە.
تو چوی اویشید گیشتی خونیمە؟ :grinning:
من هیوادارم ڵیرە ناو کورد و کرماشان سەربەرز بکیدن، چونکە من ناتوانم لە ئی تالارە بوسم.

2 پسندیده

تصویر فوق از فرهنگ لغت دو جلدی آریان پور هست.

3 پسندیده

اینجا ما هیچ چیزی رو skip نکردیم. آقا منصور گفتن که معنی درست جمله چیه. که باید بهترین ترجمه‌ براش نوشته بشه.
اگه ایشون خواسته بودن ساختار گرامری رو تحلیل کنیم بله اونوقت میگفتیم: has learned زمان حال ساده است ینی عملی که در گذشته انجام شده و نتیجه‌ش تا الان مونده that ضمیر موصولیه، جمله مرکبه و جمله اول بی معنی پس باید جمله‌ی بعدش بیاد که تکمیل بشه. فاعل جمله‌ی دوم گروه اسمی his will هست اونجا هم to به معنی برای بعد از اون فعل ساده میاد و الی آخر. که همون روش مزخرف و منسوخ شده‌ی GTM هست. هیچ مترجمی نمیاد با این قواعد ترجمه بکنه. اگه اینجوری بود که با پیاده کردن یه سری ساختار محدود همه‌ی کتاب‌ها راحت و در وقت کمی ترجمه می‌شدن.

خوندن دستورهای زبان و این چیزایی که من گفتم هر کسی می‌تونه بخونه و یاد بگیره و به ته اقیانوسشم برسه. اون چیزی که ته نداره زبان مردمه، زبان محاوره، کاربردهای مختلف و عجیب زبانه.
ببخشید من فارسی جواب دادم. ترجیح میدم دوستان هم در جریان بحث باشند.

این کلمه رو متوجه نشدم. من کردی کرمانشاهیم زیاد خوب نیست :grimacing:

2 پسندیده

بله البته منم گفتم که منظورم ترجمه برای یکی که نیاز به زبان داره نیست، شما داری برای یکی که میخواد نقش اون to رو بدونه ترجمه میکنی و با ترجمه شما اونم حرف اضافه تلقیش میکنه.
بحث من اینه که زبان یاد گرفتن روشهای مختلفی داره، ولی چون جو غالب اینجا اینه که طبق این متد پیش برده بشه بحثی نیست، منم لزومی نمیبینم خلاف جهت این رودخانه شنا کنم. فقط حرفم اینه صرفا به یک روش یا سیستم بسنده نکنند که فلانی گفته همه کتابهای دیگه رو دور بریزید و بیاید فقط به روش من پیش برید. من نمیخوام بگم روشی مثل مال ای.جی هوگ که اینجا پررنگ هست “مزخرفه” چون کلمه خوبی نیست ولی بعضا که میبینم بعضیها میگن فلان درس رو ۱۰۰ بار!خوندم کافیه یا نه و درجواب بهش گفته میشه اگه روان نیستی بازم بخون من واقعا برام قابل قبول نیست چون اینجا حفظ کردن با یادگیری داره اشتباه گرفته میشه و اینم یه دکان جدیده که توصیه کنندگان جهانی این روش پولهای کلان به جیب بزنند.
با روشی که من زبان رو یاد گرفتم شما لازم نیست یک متن رو صد بار بخوانی که حفظت بشه، بار اول میتونی انجامش بدی و دفعه های بعد مثل متن فارسی فقط برای اطلاعات بیشتر میخونیش، ولی متاسفانه چون این سیستم تو کرمانشاه ابداع شده و نه تو تهران اجازه رشد بهش داده نمیشه.
پیشنهادم هم برای ارتقای تالار اینه که از چند متخصص زبان انگلیسی حداقل به صورت میهمان استفاده بشه. انگلیسی هم مثل خیلی علوم دیگه یک علمه، وقتی متخصص وجود نداشته باشه ما با امید و آرزوهامون پیش میریم و چه بسا راه رو اشتباه بریم. به به و چه چه کمکی به پیشرفت نمیکنه، بحث های انتقادی حتی تند لازمه که یه عده به امیدی اینجا نیاند و بعد چند مدت ناامید بشن که اینم ثمری نداشت.

اختیار دارید، چون اکثر بحث های انتقادی رو ما بد میدانیم گفتم ناراحت نشید. انتقادم این بود که من تعجب کردم شما همچین چیزی میگی که من تمام بحث های گرامر،ریشه شناسی،معناشناسی،لغت شناسی، … رو خوندم. این ادعا رو بزرگترین زبان شناسان دنیا هم نمیگن، چون زبان انگلیسی اینقد زایا و وسیع هست که نهایتا یکی میتونه بگه من کرانه هاش رو دیدم و محدوده ولی یه گوشه کوچیکی ازش رو تونستم دسترسی داشته باشم.
و این حرف شما باعث میشه بقیه اشتباهاتتون رو هم، همونجوری که همه داریم، نادیده بگیرن.

ای داد بیداد از کرماشانی که کوردی ندانه :sweat_smile: وایسم،بایستم.

And “nonsense” isn’t a good word to be used in a logical discussion and this is why i am not interested in keeping this conversation anymore.
Be successful

1 پسندیده

منم مخالف حفظ کردن و اجرای نمیدونم تکنیک سایه و اینا هستم. چیزی که من می‌بینم جواب داده گوش دادن مداوم به زبانه. هرچه بیشتر گوش بدیم به مهارت‌های دیگه نزدیک‌تر می‌شیم.

خب اینم بگم که زبانشناسی هیچ ربطی به یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگه‌ای نداره. داریم زبانشناس برجسته که تک‌زبانه است. داریم بیست تا زبان بلده اصلا زبانشناسی نمی‌دونه. زبانشناسی مطالعه‌ی زبان به طور کله نه فقط مطالعه‌ی یه زبان خاص.

پیم وا نییه چون کرماشانی نازانم، که‌وابوو کوردی نازانم.

Wish you luck

2 پسندیده

با سپاس و تشکر از دو دوست عزیز و بزرگواری که وقت و انرژی گذاشتید و با موشکافی دقیق به بیان نظرات و تحلیل پرداختید تا همه بتونیم دید درستی از زبان داشته باشیم.

@pari
@serdarikurd

خدا قوت و دست مریزاد🤗

ضمن احترام متقابل به هر دو عزیز و تایید بحث های منطقی صورت گرفته، در چند جمله، نتیجه برداشت شخصی خودم را عرض میکنم :

همه ما به قدری کافی ( البته بعضی از سروران معزز خیلی بیشتر :hugs: ) در طول دوران تحصیل و تا سطح لیسانس، با زبان انگلیسی آشنا شده ایم.

من خودم به شخصا ۸ ترم کانون زبان بوعلی مشهد شاگرد اولم بودم😎 (کانون زبان بوعلی، شعبات زیادی در سطح کشور داره مثل کانون زبان ایران). و البته نهایتا ترم نهم را در کانون زبان ایران بودم.

من کتابی و گرامری پیش رفته بودم و همه کتاب های کانون را (کتاب مکالمه، گرامر، کمکی و …) مو به مو حفظ می کردم.
و فقط یک رقیب داشتم!

یک آقایی که هیچی از گرامر بلد نبود! اما …

اون آقا روزی 8 الی 9 ساعت فقط و فقط فیلم زبان اصلی میدید!! عین بلبل حرف میزد! با لهجه محاوره ای، سریع و بدون مکث!

من اما همیشه توی مکالمه شکستش میدادم!!! :stuck_out_tongue_winking_eye:

اعتراف میکنم که ناجوانمردانه !!! :disappointed_relieved:

من اصلا نمی فهمیدم چی میگه!

چون فقط نقش A و یا B را که باید میگفتم، حفظ می کردم! و با آرامش و سلیس جملاتم را بیان می کردم.

اون چون با فیلم یاد گرفته بود، لهجه داشت اما به جملات محاوره ای بیشتر تسلط داشت تا جملات کتابی!

برای همین توی آموزشگاه، چون فرهنگ آکادمیک و کتابی غالب بود (متاسفانه) ، استاد طرف من رو می گرفت و من نمره بیشتری می گرفتم و در طول اون دو ترمی که با هم بودیم ، من شاگرد اول می شدم.

از اون زمان 15 سال گذشته.

درسته که من به دلیل علاقه به زبان و اینکه رشته IT و Network و Computer دارم، با اینترنت و شبکه های اجتماعی هم درگیری مستقیم دارم، سطح متوسط زبان را بلدم اما هیچ وقت مکالمه روانی نداشتم و همیشه ترس از مکالمه و صحبت همراهم بوده.

ترجمه متون و روزنامه و کتاب و … یه چیزه
مکالمه روزمره یه چیز دیگه

به نظر من هدف اساتید تالار (و همچنین موسسین نرم افزار) بالا بردن توان حرف زدن و مکالمه همه دوستان عزیز هست.

هیچ کدوم ما در زبان فارسی نمی تونیم 5 خط شاهنامه را حفظ باشیم (البته به جز دوست عزیزم @jackiran16) ،

همه نمی تونیم در مکالمه های روزمره از اشعار حافظ، سعدی، مولانا و رودکی حتی سهراب سپهری استفاده کنیم.

ما نمیتونیم یه مکالمه داشته باشیم به سبک متنوی معنوی سعدی.

ما نمیتونیم مثل فردوسی ، حماسی حرف بزنیم.

تا دبیرستان هم بچه ها همون فارسی مادری رو کامل بلد نیستن!

اما تمام احتیاجات لازم برای زندگی، کار، مراوده و … را به خوبی بلدن.

به قول دوست بزرگوار @pari مهم وفادار بودن به اصل مفهوم نویسنده و سپس بیان درست در زبان مقصد هست.

فرمایش دوست بزرگوار @serdarikurd هم در بیان اینکه شاید من نوعی هیچ وقت به نکته ظریف اون “to” پی نبرم درسته،

اما منه نوعی، اینجا دنبال درک مفهوم هستم و بیان راحت خواسته هام

می خواهم یاد بگیرم که :
1. چطور بدون ترس و استرس حرف بزنم … (به قول دوستان با تمرین و تکرار زیاد)
2. چطوری جملات را بیان کنم … (به قول دوستان با یادگیری قالب ها در دل جملات و داستان ها و مینی استوری ها و …)
3. چطوری بفهمم … (به قول دوستان با گوش دادن های بسیار و افزایش دایره لغات)

همه و همه در تالار و مجموعه نرم افزار های زبان شناس (زبان شناس، زیبوک، زوم) به راحتی قابل دستیابی هست.

علاوه بر همه اینها گرامر را در دل جملات و توی قالب مکالمات به راحتی درک میکنیم.

یادمه یه روزی توی تالار دوست عزیز @aghasaman پرسیده بودن kill درسته و یا killing در پست … لینک

و من ناخواسته بدون اینکه به گرامر و دستور زبان نگاه کنم و بلد باشم ، فقط با توجه دوره پکیج “داستان های بچگانه” و داستان فرمانده مکبث میدونستم که 100% کلمه killing درسته.

خوب حالا نتیجه گیری :

  1. برای مکالمه روزمره
  2. برای گفتگوی دو و یا چند نفره در تمامی موقعیت های عمومی کمی موضوعی تر
  3. برای صحبت در محیط های کاری و اداری
  4. برای مهاجرت
  5. برای تحصیل ( فهمیدن حرف استاد و دانشجوها)
  6. برای یه گپ دوستانه با یه توریست

این روش عالی و بی نظیره.

ما قرار نیست بریم دفتر روزنامه و مقاله بنویسیم!
قرار هم نیست در تالیف کتب دانشگاهی فعال باشیم!
استاد ادبیات زبان انگلیسی (شاعر و نویسنده و …) هم قرار نیست باشیم!

پس نظر شخصی بنده (ضمن ادای احترام و برداشتن کلاه به احترام دیدگاه و هدف دوست عزیز و بزرگوارم @serdarikurd) اینه که من باید پیروی ایده و روش کاربردی، مفید و سهل الفهم دوست بزرگوار و محترم سرکار خانم @pari باشم.

ممنونم از همه عزیزانی که وقت گذاشتن و این چند سطر را خواندن.
ممنونم از همه مربیان ارزشمند تالار و همه کاربران عزیزی که این محیط را پویا تر می کنن.
ممنونم از بانیان این محیط صمیمی و نرم افزار های خوب زبان شناس @hnaseri @golmirzaei

و از خانواده آقای رجبی هم تشکر میکنم :rofl: :sweat_smile: (این آخری رو برای مزاح گفتم بحث از خشکی در بیاد :yum: :stuck_out_tongue_winking_eye: :blush: :sunglasses: )

پاینده باشید و سر فراز … چون دماوند ، زاگرس و البرز :hugs:

5 پسندیده

بسیار دقیق و موشکافانه همه‌چیزو بیان کردین. دیگه لازم به گفتن هیچ حرفی نیست.

:rofl::joy::grin:

2 پسندیده

درود بر همه بزرگواران

من با لذت و سريع مطالب و كامنت هاي اين پست رو خوندم و يه سري موارد رو ميخواستم بگم

1- چرا در جمله مورد نظر "will" رو "اراده" ترجمه نكرده ايد؟

2- در انگليسي معمولا وقتي ميخوايم به يكي بگيم "موفق باشيد" من زياد نديدم و نشنيدم كه بگن Be successful و اگه من بخوام با ذهن انگليسي اينو ترجمه كنم ميگم Good luck

3- در تدريس و آموزش روش ثابت و وحي منزلي نداريم. به نظر من تركيبي از همه روش ها و ديدن حال و هواي هنرجو ، علاقمندي هاش، سطح هوش و فرمت يادگيريش خيلي مهم است. و يه مدرس خوب بايد با توجه به همه اين نكته ها روش تدريسش رو انتخاب كنه.

4- براي كساني كه ذهن تحليل گر دارند هيچ عيبي ندارد دستور زبان حلاجي شود. زبان آموز است ديگر، مي پرسد آقا / خانم چرا ميگيم he went home اما نميگيم he went to home ولي ميگيم he went to the movies .

كساني هم هستن كه وقتي قصد داريم برايشان توضيح بدهيم كه در زبان انگليسي وقتي ميخواهيم بگوئيم من يك پيراهن آبي به تن دارم (يا پوشيدم) چرا از زمان حال استمراري استفاده ميكنيم، مي بينيم كه زياد به دليلش نيازي نداره و علاقه اي هم نشون نميده، پس در اينجا ما هم توضيح هات مبسوط رو قطع ميكنيم و در عوض براي هنرجو قالب ها و الگوهاي ساختاري جمله رو مثال مي زنيم و هر چه بيشتر در معرض قالب ها و ساختار قرارش ميديم تا هر چه سريعتر مطلب براش جا بيافته و اينجاست كه تير آموزش به هدف ميخوره!

با احترام و تشكر

رضا فيوضي

6 پسندیده

I thank you because of your usable point to the discussion we had of how we can face a new language and learn it.
Since you are going to take IELTS, you have to work on complicated lingual structures and you get as high point which you aim to as your trying.
So don’t forget that literary english you are expected to know is used in writing,reading, and even listening section.
So don’t ignore literary aspect of english because of the issues you face with in IELTS exam, but about speaking section i agree we have no enough time to think and the only way is to be prepared before.

3 پسندیده

thanks :pray:

البته شما استاد زبان انگلیسی هستید، در جایگاهی نیستم بحث تخصصی کنم. ولی همینی که شما گفتید چرا قبل home از to استفاده نمیکنیم یا چرا قبل movies از to استفاده میکنیم.
این همون دلیلیه که چرا تو فارسی میگیم “رویاهای من به حقیقت میپیوندند” و این جمله رو معادل my dreams come true قرار دادیم و حفظش میکنیم.
این یک دلیل ساده داره و اگه اینو بدونیم لازم نیست هی تو موقعیتهای مختلف ببینیم و برامون جدید باشه که چرا قبل home از to استفاده نمیکنیم ولی قبل work,movies,… از to استفاده میکنیم.
تو زبان انگلیسی جایی که چارچوب فیزیکی وجود نداره از to استفاده نمیکنن، مثل home که فقط منظور یه برداشت ذهنی از خانه هست حالا این خانه میتونه منظور شهر،کشور،کوهستان، یا هر چیز دیگه ای باشه.
ولی برای movies,work,… چرا to استفاده میشه؟ اون movies که ما سینما معنی میکنیم در واقع همون فیلم هست و work هم که کار میشه. اینجا منظور اینه من به محلی که این دو مورد اونجا هست میرم.
درباره dreams come true هم همینه، شما بخوای برای یه انگلیسی زبان بگی که ما چه طور اینو تو فارسی میگیم به همون اندازه که ما از جمله اونا تعجب میکنیم اونام متعجب میشن.
تو زبان انگلیسی رویاها به حقیقت نمیپیوندند بلکه “به” حقیقت می آیند. یه to قبل dream تو زبان فارسی برای ما وجود داره که تو انگلیسی نمیگنش، چرا؟ چون dream یه چارچوب فیزیکی نداره که to داشته باشه یه مفهوم ذهنیه.
یا وقتی میگند pass away ما تو فارسی میگیم “در گذشت” که از قدیم برای مردن تصور این رو داشتند که شما برای ورود به دنیای دیگه باید از یک “در” “بگذری”.
تو انگلیسی دنیای بعد رو چون ناشناس میدونن میگن away دوردست، تو فارسی یعنی شما این دنیا رو pass میکنی “به” دوردست، بازم ما این to رو داریم که اونا نمیگنش چون “دوردست” نامشخصه و هیچ چارچوبی نداره.
این رو که ما یاد بگیریم میتونیم استفادش کنیم، حالا هرکی خودش میتونه بشینه اینجور جملاتی رو با این دیدگاهی که که این ساختار رو شکل داده بسازه والا زبان آموز این رو دونه مجبوره تک تک اینارو رو با معادل در فارسی حفظ کنه و هر بار که چیز جدیدی با این ساختار ببینیه چون دیدگاه سازندش رو نمیدونه باز به مشکل میخوره.
من تا این دیدگاه رو ندانم ذهنم زایا نمیشه، به جای وقت گذاشتن روی موارد جدید باید درگیر این باشم چرا یه جا to داره چرا یه جا نداره و خیلی جاها که اصلا نمیدونم ربطی به to داره مثل come true یا pass away دیگه بماند.

یا در مورد اونکه چرا برای بعضی موارد شکل استمراری گفته میشه ولی ظاهرا استمراری نیست و این مشکل آفرینه هم توضیح منطقی و ساده ای وجود داره.

غرض اینکه صدها گرامری که ما میخوانیم همگی ریشه مشترک از دیدگاه های سازندشون دارن. شما وقتی مشغول شاخه میشید اینقد پیچیده هست که ولش میکنید، اون شاخه اصلی که از تنه زده بیرون و ده ها شاخه دیگه ازش منشعب میشه رو اگه درک کنیم فقط با یک بار دیدن اون گرامر درکش میکنیم.
البته من اعتراف میکنم هنوز اسپیکینگم به اندازه ای که میخواستم روان نیست، ولی اکثرا خطای گفتاری وجود نداره، چون با دانستن دیدگا های خالق یک زبان میشه یک ذهن انگلیسی برای خودمان درست کنیم.

5 پسندیده

باور کنید من انقد خسته‌م دیگه نمی‌تونم نظر بدم. از بس دیشب حرف زدم.
فقط سرجمع بگم یادگیری گرامر و رفتن در بحر اون بدترین کار ممکنه. من خیلی از موارد گرامری رو اصلا نخوندم ولی انقد تو جاهای مختلف شنیدمش که میدونم دلیل پشت این ساختارها چیه. وقتی به صحبت‌های یک بومی زبان گوش می‌دم اون موقعیت‌ها تو ناخودآگاه ذهنم ثبت میشه.
و معتقدم برای تقویت خواندن و نوشتن هم تنها راهش همون شنیدنه. از طریق شنیدن ما ساختارهای مختلف رو یاد می‌گیریم و می‌تونیم اون‌هارو راحت به کار بگیریم.
با تشکر از دوستان شرکت کننده در بحث :hibiscus:

3 پسندیده

درود بر شما. تمام فرمايشات جنابعالي متين و از روي تعقل است. و چه خوب هست همه اين چنين عميق فكر كنند و به ريشه هاي هر چيزي برسند.
خدا قوت :clap:

4 پسندیده

بله همينطور است. ما هم به كساني كه مجبور نيستند براي امتحانات پيشرفته خودشون رو آماده كنن توصيه نميكنيم كه غرق در گرامر شوند. مگر ذهن كنجكاو و پوياي بعضي ها كه ميخواهند جيك و پيك مطلبي رو در بيارن.

جالبه بدونيد كه من وقتي در تالارهاي گفتگو انگليسي زبانان يه چرخي ميزنم و به دنبال جواب هاي گرامري بسيار ريز و مفصل هستم شاهد اين هستم كه حتي بين خود بومي هاي اين زبان نيز در برخي از موارد و مباحث اختلاف نظر پيش مي آيد و جالبه وقتي نظرات تاپيك مورد نظر رو دنبال ميكني ( و ماشاالله هم آنقدر زياد است كه خودش يك مثنوي مي شود) مي بينيد كه خودشان هم در برخي موارد متفق القول نيستند و فرمت هايي كه استفاده ميكنند رو نسبت ميدن به استفاده فلان عبارت در يك منطقه جغرافيايي خاصي و حتي در برخي مواد ساختار يك عبارتي را كه محل مناقشه است نسبت ميدهند به "قلم" نويسنده.

من در همينجا از زبان آموزان عزيز ميخوام كه از اين مباحث تقريبا پيچيده و طولاني و يا مته به خشخاش گذاشتن نترسن و از زبان زده نشوند و سعي كنند هنگام يادگيري از آن لذت ببرند.

بيشترين فرض شان را بر اين بگذارند كه فعلا گرامر و اصول پيچيده عبارات را فراموش كنند و بيشتر دنبال اين باشن كه بگويند . . آنها (انگليسي زبانان) اگر بخواهند بگويند “عجله دارم” چي ميگن؟ بعد معادل درست و مصطلح آن را بخوانند I’m in a hurry و اين را اينگونه نخوانند كه “من در يك عجله هستم” و يا “ببخشيد دير كردم” كه مي شود Sorry I’m late . يعني سعي كنند براي مكالمه اي روان و طبيعي دنبال معادل ها باشند و نه ترجمه لغت به لغت. جالب اينجاست كه در همين عبارت ما به فارسي از فعل گذشته استفاده ميكنيم حال منظورمان لحظه حال است " ببخشيد دير (كردم!)"

بعد ها براي دوستاني كه علاقه به سير و سياحت در وادي ترجمه دارند مطالب ريز و جزئيات را آنجا دنبال كنند.

2 پسندیده

درسته. کاملا موافقم.

1 پسندیده