مهم ترین عامل پیدایی هر مکتب ادبی، نوع نگرشی است که ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارد. در نتیجهٔ همین نگرش است که بیان هنری، شکل های گوناگونی می یابد و تغییراتی در بکارگیری زبان و شیوهٔ کاربرد واژگان پیش می آید.
خلاصه اینکه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در ایجاد یا تغییر مکاتب ادبی تأثیر غیرقابل انکاری دارد. مکتب هایی کاملا متفاوت و تقریبا هم زمان با هم سر برآوردند و در کنار یکدیگر شکفتند.
معرفی مختصر رئالیسم جادوئی
رئالیسم جادویی، یکی از شاخه های واقع گرایی (رئالیسم) در مکاتب ادبی است که در آن ساختارهای واقعیت دگرگون می شوند و دنیایی واقعی اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده می شود. در داستان هایی که به سبک واقع گرایی جادویی نوشته شده اند، همه چیز عادی است اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آن ها وجود دارد. رئالیسم جادویی اغلب با ادبیات آمریکای لاتین، به خصوص نویسندگانی چون میگوئل آنخل آستوریاس، خورخه لوییس بورخس، گابریل گارسیا مارکز، شناخته می شود.
از کتابهای رئالیسم جادوئیِ موجود در زیبوک
از کتابهای رئالیسم جادوئی ناموجود در زیبوک
کتاب مرشد و مارگریتا از میخائیل بولگاکف