فصل سوم: عادت ها
– مطالعات روانشناسان نشان داده است که 95 درصد احساسات، افکار، اعمال و دستاوردهای ما نتیجه ی یک عادت است.
– عادت های ما میتوانند مفید باشند تا زمانی که عادت های درستی باشند.
– تمام افراد موفقی که دیده ام در یک چیز اشتراک داشته اند: عادت های خوب.
– ما با اینکه عادت هایمان را ناخودآگاه پرورش داده ایم اما آنها را به طور خودآگاه میتوانیم تغییر بدهیم.
– زیاده روی در عادات بد هیچ وقت به نظر نمیرسد که در لحظه آثار منفی داشته باشد. اما مهم همان اثر مرکب است. یک عادت ناچیز میتواند در نهایت ما را فرسخ ها از مسیر اهدافمان دور سازد.
– نیروی اراده را فراموش کنید. الآن وقت اینست که به نیروی چرا؟ فکر کنید. چرای شما چیست؟ شما اگر میخواهید پیشرفتهای بزرگی در زندگی داشته باشید باید دلیل داشته باشید. چرای شما باید چیزی باشد که به شدت به شما انگیزه بدهد. شناخت چرایتان بسیار مهم است. آنچه به شما انگیزه میدهد سوخت و انرژی شما را مشتعل می کند. تمام چگونه؟ ها بی معنی هستند تا اینکه چرا؟ های شما به اندازه ی کافی قدرتمند باشند.
– برای روشن کردن واقعی انرژی درونیتان، شما بایستی فراتر از انگیزه های مالی و مادیات نگاه کنید. مادیات بد نیستند اما به اندازه ی کافی نمیتوانند به شما نیروی تازه برای نبرد بدهند.
– چرا بسیاری از افراد موفق احساس خوشحالی نمیکنند؟ به خاطر اینکه آنها تنها بر موفقیت تمرکز کرده اند نه خوشحالی، دستاوردهای خارق العاده لزوما شاد بودن را تضمین نمیکنند. این دو از یکدیگر تغذیه میکنند.
– به نظر من موفقیت بدون احساس خوشحالی همان شکست است!
– دستیابی به قدرت چرا، از طریق ارزشهای مرکزیتان میسر است. ارزشهای شما در حکم چراغ راهنمای شما هستند.
– اگر تاکنون به طور روشن ارزشهای خود را تعریف نکرده اید احتمالا تصمیمات شما در تعارض با خواسته هایتان خواهند بود. برای مثال اگر صداقت، چیز مهمی برای شما باشد اما شما با افراد دروغگو دم خور باشید خب این تناقض است. اگر ارزشهای شما با اعمال شما ناسازگار باشند در نهایت شما ناراحت و دلسرد خواهید شد.
– تعریف ارزشهای مرکزیتان هم چنین زندگی شما را آسوده تر و کارآمدتر میکند. اگر با کاری روبرو شدید از خودتان بپرسید آیا این، با ارزشهای من تناسب دارد؟ اگر داشت انجام داده و اگر نه بدون هیچ تاخیری انجامش ندهید.
– برخی از بهترین انگیزه ها، تصمیمها و پایداریهای من زمانی بوده است که دشمنی برای نبرد داشته ام (تاثیرات مثبت فضای رقابتی).
– در تاریخ نیز شاهد مثالهای فرواوانی هستیم که فضای رقابتی چطور باعث پیشرفت و موفقیت افراد شده است.
– مهم نیست که انگیزه ی شما چیست. مهم اینست که شما تماما احساس انگیزشی داشته باشید.
– شما باید بدانید که مقصدتان چیست؟ اینکه اهدافتان به طور روشن تعریف شده باشند بسیار اهمیت دارد. اگر پیشرفت دلخواهتان را در زندگی ندارید به این دلیل است که اهدافتان به طور واضح مشخص نیستند.
– شما تنها چیزی را دیده و تجربه میکنید که دنبالش هستید. اگر نمیدانید که دنبال چه هستید مسلما آنرا بدست نخواهید آورد.
– شما وقتی اهدافتان را مشخص میکنید به مغزتان چیز جدیدی برای به دنبال بودن و تمرکز کردن میدهید.
– افراد موفق همواره اهداف مشخصی دارند که آنها را یادداشت هم کرده اند.
– توصیه من اینست که امروز کمی وقت گذاشته و لیستی از اهداف مهمتان را در جنبه های مختلف زندگی یادداشت نمایید.
– قبل از هر چیز سوالی که باید از خود بپرسیم اینست که: چه کسی لازمه که بشم؟
– اگر میخواهی بیشتر داشته باشی باید بیشتر بشوی. موفقیت چیزی نیست که دنبالش کنی. چیزی که دنبالش باشی مثل پروانه از دستت فرار میکند. تو باید موفقیت را با شخصی که میشوی جذب کنی.
– میان شما و عادتتان، رفتارتان قرار دارد. به عبارتی دیگر چه رفتارها و عادت هایی را باید از زندگیتان کم یا اضافه نمایید؟
– فرمول زندگی شما عبارت است از شما + انتخاب + رفتار + عادت + اثر مرکب = اهداف
– به همین خاطر است که ضروری است بدانید کدام یک از رفتارهایتان مانع و کدام یک هدایتگر به سوی اهدافتان است؟
– آیا اطلاع دارید چند ساعت وقت صرف تلویزیون و اخبار و کارهای غیر ضروری دیگر میکنید؟ همانطور که قبلا گفتم اولین گام آگاهی است. با نوشتن، رفتارهایتان را پیگیری نمایبد. سه هدف بزرگتان و لیستی از عادتهایتان را که مانع پیشرفتتان میشوند یادداشت نمایید. سپس عاداتی را که نیاز به تقویت دارند اضافه نمایید.
– عوامل محرک عادتهای بد را شناسایی کنید. کجا، کی؟ کدام؟ سپس خانه را پاک کنید! از هر چیزی که عادات بد را فعال میکنند خلاص شوید. مثلا اگر میخواهید از الکل اجتناب کنید شیشه های آن و هر چه متعلق به آن است را دور بریزید.
– حال عادات قبلی را با عادات مفید جایگزین کنید.
– آسان سازی کنید. گام به گام و آهسته
– روشی که برای شخص شما بهترین بازدهی دارد را پیدا کنید. بعضی مواقع نیاز است که پرش کنید. از شما میخواهم از خودتان بپرسید که کجا آهسته باید شروع کنم و کجا جهشی بزرگ بزنم؟
– اعتدال خوب است. عادات همیشگی که رئیس شما شده اند را کات کنید.
– اگر در یک ماه واقعا اجتناب کردن از آنها سخت بود شما عادتی یافته اید که ارزش قطع کردن در طول زندگی را دارد.
– شما هرگز زندگیتان را تغییر نمیدهید تا زمانی که کارهای روزانه تان را تغییر بدهید.
– اگر واقعا میخواهید عادت خوب خود را حفظ نمایید باید حداقل یک بار در روز به آن توجه داشته باشید (ضرورت آگاهی).
– خود را با موفقیت تنظیم کنید و سعی کنید عادات جدیدتان به برنامه تان بخورد.
– به جای فکر کردن در مورد نکردن ها بر افزایش ها فکر کنید. مثلا در هنگام رژیم سخت به جای فکر کردن به اینکه این چیزها رو نمیتوانم بخورم به چیزهایی که میتوانم بخورم تمرکز کنید.
– برای عادتهایتان تعهد و مسئولیت هایی در نظر بگیرید. مثلا برادر یا دوستی را انتخاب کنید که شما را زیر نظر بگیرد.
– همراه موفق بیابید. رقابتی دوستانه داشته باشید.
– بابت عادت های موفقیت آمیزتان جشن بگیرید و به خود پاداش بدهید.
– تغییر دشوار است. اما افراد موفق به هر حال آنرا انجام میدهند. معمولی بودن آسان است. خارق العاده بودن است که شما را از جمعیت جدا میکند. ارزیابی نهایی یک مرد جایی نیست که راحتی هست. وقتی است که علی رغم سختی ها ایستادگی میکند.
– صبور باشید و بدانید دیدن نتیجه ی نهایی زمان بر است.