سلام به دوستان عزیز
از این به بعد، در این صفحه شریک شما خواهم شد هرآنچه که برایم جالب، تاملبرانگیز و زیبا یا زشت باشه؛
به اینجا سر بزنید و منو دنبال کنید
What good is democracy if you’re poor
“I just want things to go back to normal. I’m middle aged. I’m over fifty now, and I just want a stable life. I want to pay off my loans. I want to retire. I can’t afford for things to get worse. I work at a shopping mall, and Christmas is coming soon. It’s very important for our business. Whenever there is a protest, we have to completely close the mall. Every day less tourists are coming—especially from mainland China. Our shops can’t afford to pay the rent. Soon they’ll have to close. Most of the protestors are very young. Maybe I’d have joined them when I was their age. I respect them. I understand where they’re coming from. But they don’t know what it’s like to have burdens. They’re not married. They don’t have children. A lot of them get money from their parents. It’s easy to have dreams and ideals when you have no burdens. I’ve always believed that Hong Kong is a part of China. And stability is better than poverty. What good is democracy if you’re poor? They’d probably say I’ve traded my ideals for money. But it isn’t money. It’s burdens. When they’re my age, they’ll know.”
(Hong Kong)
Congrats mr.saebi
Keep it up
Hello miss maryam, Thank you very much for your first comement; i hope see your
comments again🍃
Hi
Welcome to this challenge
Hello, Mr. Saebi.
Good to see you in this topic
I hope to see good things from you.
Your welcome mrs afarkhani
Hi mr poodineh; thanks a lot for your comment and hope
سلام تبریک میگم آقای صائبی
فالو کردم بک بدید
نوشتید مجید گفتم عضو جدید اومده چه فعاله سریعم چالش وبلاگ زده
درکل مبارکه
در کل ممنونم از کامنت صمیمانهتون
«فردوسی از عشقبازی زال و رودابه چیزی نمیگوید. میگوید عاشق یکدیگر شدند. ولی نمیگوید وقتی که به هم رسیدند چهها گفتند و چهها شنیدند. در صورتی که اگر میخواست این کار را بکند، با آن توانایی شگفتآورش، بیداد میکرد. در جاهای دیگر نیز همین طور است. از عشقبازی و نوازشها و سخنان عاشقانهی بیژن و منیژه چیزی گفته نمیشود. مثل اینکه علت روشن است. در اجتماع قدیم ایران عشقبازی ننگ و سرشکستگی بود، مخصوصاً برای زن. چه بسیار برادران که وقتی میشنیدند خواهرشان عاشق شده است از فرط غیرت او را میکشتند. نمونهی تاریخی این امر کشتن رابعه است. فردوسی نیز همه جا با نوعی شرمزدگی از گفتوگوهای عاشقانه گریز میزند و فوری لباس زناشویی را به تن عشق قهرمانانش میپوشاند تا آنها را از هر تهمتی برهاند. هنوز هم میبینیم که خیلیها از این شرمزدگی و کمرویی فردوسی خیلی لذت میبرند و از آن به «عفت قلم» تعبیر میکنند. تا حرف فردوسی میشود فوری میگویند «بله آقا، عفت قلم عجیبی دارد.» گویی فردوسی جز این «عفت قلم» هیچ ندارد. و ای کاش این «عفت قلم» را نداشت، و بیشتر به چگونگی عشق قهرمانانش میپرداخت. در میان داستانسرایان قدیم ایران، فخرالدین اسعد گرگانی نگارنده ویس و رامین کاملاً در نقطهی مقابل فردوسی است. ایراد شده که فردوسی هرگز عاشق نبوده تا بتواند پیچ و تاب سهمگین عشق درون دلها را بنویسد. ولی خیلی بعید به نظر میرسد که شاعری مثل فردوسی که آنقدر خوب و تابناک احساس میکرده، هرگز عاشق نشده باشد. اصلاً زندگی فردوسی جز یک عشق بزرگ و درخشان چیز دیگری نبوده است. کار نابغهآسای او بهترین مظهر عشق است.»
شاهرخ مسکوب
شاهنامه در دو بازخوانی، یادداشتهای شاهرخ مسکوب بر شاهنامهی فردوسی، ویراسته مهری بهفر، تهران، نشر نو، ۱۳۹۳، ص. ۱۳
سلام. ممنون از نوشته تون…بی هیچ قضاوتی
جالب بود…تا حالا با این دید متنی رو نخونذه بودم
او خود آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. (انجیل یوحنا، یک_هشت)
توضيح بيشتر نميدين .؟
دوزاریم نیفتاد
من از صورت این جمله فارغ از دلالت معناییاش لذت میبرم؛
اما برای کمی توضیح و روشن کردن معنای اولیه باید بگم که آنکه خودش نور نیست یحیای تعمید دهندهس و آن که یحیی بر او شهادت میدهد و نور نامیده شده مسیح است.
میتوان همین نسبت را بین خود مسیح و خدا نیز برقرار دانست.
ممنون که توضیح دادین
حضور برادران مسیحی در تالار باعث افتخاره برای ما
خیلیم خوب موفق باشید✌️
Beautiful is Difficult
(Plato, Hippias Major)
زیبا دشوار است.
(افلاطون، محاوره هیپیاس بزرگ)