اخیرا با فاطمه جان @fdoosti گفتگویی درمورد درک مطلب و ترجمه داشتیم. از اونجایی که این مطلب میتونه به درد خیلیها بخوره، بر آن شدیم، تاپیک عمومی براش بزنیم. اگه تجربهای یا توصیهای در این حیطه دارید حتما به اشتراک بگذارید. سپاس
سوال:
سلام پروین جان
امیدوارم حالت عااااالی باشه
ی سوال داشتم در خصوص ترجمه و درک مطلب
من از همون دوره راهنمایی بیشترین مشکلم با بخش درک مطلب بود و همیشه از این قسمت هم نمرم کم میشد
ولی چیزی که ی مدتی هست فکرمو مشغول کرده و دنبال راهکار هستم براش بهبود همین مهارت هست. خیلی وقتا شده من مثلا ی نقل قول رو ی طور دیگه کلا برداشت کردم یا ی متن رو خوب متوجه نشدم که خیلی جاهاش هم حالا جدای اشنا نبودن با فرهنگ و این مسائل بر میگرده به اشتباه در ترجمه
حالا سوالم اینه چطور میتونم درک مطلبم رو پیشرفت بدم؟ صرفا خوندن کتاب کافیه؟
و اینکه من مثلا زمانی که کتابی میخونم که ترجمه نداره یا پادکستی که کلا متن نداره رو چطور مطمئن بشم از برداشتم؟
ممنون میشم اگه در این خصوص راهنماییم کنی
این مهارت برخلاف تصور، خیلی راحت میشه بهش مسلط شد. فقط کافیه چند تا تکنیک خاص بلد باشی. بیشتر این تکنیکها هم برمیگرده به گرامر و ساختارها. یه سری نکات کلیدی برا ترجمه هست که با بلد بودن اینا راحت میشه به ترجمه و مفهوم متن دست یافت. مثلا حروف ربط، حروف نشاندهندهی تضاد، ضمایر موصولی، عبارتهای حرف اضافهای مثل in which, at which, with whom و… ، عبارات و جملات وصفی، بحثهای ارجاعی (اینکه ضمیر به چه کلمهای اشاره میکنه). خلاصه باید ساختارها و گرامر رو خوب بلد بود (ناگفته نمونه که برای ترجمه باید زبان فارسی رو واقعا خوب بلد بود).
فک میکنم اینا همیشه به خاطر ناآشنا بودن به یه ساختار پیچیده رخ میدن. البته برا ما پیچیده است ولی وقتی ساختار رو کشف میکنیم، میفهمیم اونقدرا هم سخت نبوده. من ترجمه که میکردم با ساختارهای زیادی از این قبیل برخورد میکردم.
(مثلا همین “از این قبیل” تو انگلیسی میشه of the sort. تا چند مدت پیشم من اصلا اینو بلد نبودم ولی اونقد تو موقعیتهای مختلف دیدمش تا فهمیدم منظورش چیه، حال نداشتم برم معنیشو جستجو کنم ).
ولی اگه میخوای تو این مهارت پیشرفت کنی باید ببینی هدفت چیه؟ براساس اون هدف منابعی رو برا خوندن فراهم کنی و هروقت با ساختارهای پیچیده روبهرو شدی اونها رو از یه طریقی جستجو کنی. حالا گوگل باشه یا تالار. و این ساختارها رو یه جایی برا خودت یادداشت کنی. و از این طریق ساختارهای ناشناس به مرور برات کم میشن.
همونطور که بالا گفتم بستگی به این داره که هدفت چی باشه. اگه صرفا fun باشه، همون کتاب خوندن کفایت میکنه. اما اگه درسیه هدفت، باید مقاله بخونی. چون فردا پس فردا هم خواستی مقاله بنویسی به قالبها و نحوهی مقالهنویسی هم آشنا شدی. یعنی با یه تیر دو نشون زدی.
درمورد متن ترجمه نشده همون راهکار بالا رو پیشنهاد میکنم.
درمورد پادکست هم بهتره اونچه که گنگه، بارها گوش بدی و یادداشتش کنی. وقتی چیزی رو که با گوش نشه درک کرد قطعا با چشم راحتتر میشه فهمید.
سلام مجدد پروین جان
مرسی بابت تاپیکت ⚘⚘
راهکارهایی که اینجا مطرح شده برای موارد خصوصا آکادمیک مثل مقاله نویسی با ارزش هستن. من نتیجه کارم رو به مرور گزارش میدم
سلام و وقت بخیر و تشکر بابت این تاپیک مفید.
پروین خانم حق مطلب رو در اینباره ادا کردند. بنده هم چند تا چیز گفتم بگم امیدوارم مفید باشه. کلا هدف غایی من رسیدن به درک مطلب بوده. به خاطر همین بعد اینکه انگلیسی قدرتو تموم کردم و پایه ام نسبتا قوی شد شروع کردم به کتاب خوندن تو زیبوک. چون زبان کتاب به هر حال رسمی تره و با هدفم سازگارتر بود.
اگه سطحتون مبتدیه از کتابای سطح بندی شده یا کتابای نوجوانان میتونید استفاده کنید. (بعضی از کتابای سطح بندی شده ترجمه هم دارن کنارشون)
در اینجا باید به این نکته توجه داشت که برای درک مطلب ابتدا نیاز به فهم قطعات کوچک زبانه بعد باید به جمله بپردازیم. برای همین ابتدا باید دایره لغات مناسبی داشته باشید که تو اینجا کتاب داستان خیلی مفیده. بعدش که واژگان پایه ای رو یاد گرفتید نکات گرامر در حد دبیرستان رو توصیه میکنم. اینکه بدونید معلوم و مجهول یا مثلا گذشته چیه. همین کافیه به نظرم، حتی همین هم وقتی با متن خوانی همراه نشه فایده نداره.
برای اینکه متن خوانیتون خوب شه مسلما باید متون مختلف رو بخونید. همونطور که اگه میخاید مکالمتون خوب بشه باید مکالمه بکنید. مقداری هم قواعد زبان فارسی رو بدونید خیلی کمک کننده است. مثلا اینکه حال کامل رو تو فارسی چطوری میگن. وقت زیادی هم نمیگیره و با ممارست و تمرین خوب و خوبتر میشه.
ضمنا سعی کنید متون در موضوعات مختلف رو بخونید. مثلا متون خود زندگینامه. متون علمی، متون تاریخی، … اگه سطحتون مبتدیه کتاب داستان های تخیلی پیشنهاد میشه. چون اگه جمله ای رو متوجه نشدید قوه ی تخیلتون به کمتون میاد و به فهم متن کمک میکنه. این کار شاید اوایلش کمی سخت و خسته کننده بشه اما با کمی صبر و استقامت زود سطحتون پیشرفت میکنه.
یه کار دیگه ای هم که میشه کرد خوندن مقالات کوتاه ویکیپدیای انگلیسیه. از اونجا که خیلی از مقالات ویکی فارسی ترجمه ی ویکی انگلیسی هستن میتونید اینارو با هم مقایسه کنید و از ترجمه کمک بگیرین.
اینم بگم که اصلا انتظارمون نباید این باشه که کل متنو متوجه شیم، چون این خیلی جاها غیر ممکنه. خاصیت درک مطلب هم همینه که مهم همون فهم کلی و مراد نویسندس. اگه بعضی جملات رو هم متوجه نشدیم مشکلی نداره با مرور زمان بهتر میشه. پس نباید با این دید که من باید همه متنو متوجه بشم به سراغ متون رفت.
در بازار کتابای خوبی هم مخصوص درک مطلب هست که متنی کوتاه میده بعد چند تا سوال از متن میپرسه. ولی خود من روش غوطه وری رو توصیه میکنم که بهترین راهش هم همون گسترده خوانیه.
موفق باشید.
بیشتر تجربه ی من بر می گرده به آزمون دکترا و Msrt که جدی تر از مواقع دیگه درک مطلب اهمیت خاص پیدا کرده که اون هم تکنیکهای خاص می طلبه.
اما برای مقالات علمی باید زبان تخصصی اون مبحث رو هم کار کرد.
مهمترین فاکتور در درک مطلب همان طور که خانم پروین هم گفتند ساختار شناسی هست.
و جالب اینکه در آزمون ها هم معمولا از همین نکته طرح سوال میشه. با وجود درک بسیاری از لغات اما متن به اشتباه ترجمه و درک می شود.
کلا درک مطلب نیاز به درک موارد زیر هست:
۱. درک واژگان متن
۲. درک لحن نویسنده متن
۳.شناخت مرجع
۴. درک خط سیر موضوع
و …
و همه ی اینها با آشنای گرامر و لغات قابل دسترس هست که این دو نیز نتیجه ی گسترده خوانی صحیح هست.
اینکه زمان مطالعه تشخیص داده بشه چه لغاتی لازم به دستچینی و یادگیری هست و جملات چه ساختارهایی دارند ( البته منظورم سخت گیری گرامری نیست)
درود بر دوستان.
من هم دقیقا این مشکل رو دارم و الان درک مطلب کار میکنم.
اگر درک صحیحی از گرامر داشته باشید دوتا مشکل عمدتا براتون پیش میاد:
Collocation ها خیلی مهم هستن و حسابی روی مخ میرن مثلا:
Meet a need براورده کردن یک نیاز
Meet a deadline براورده کردن ضرب العجل
Meet a standard براورده کردن استاندارد
Meet an expectation براورده ساختن یک انتظار
Meet a criteria براورده کردن یک ملاک
یا…
خیلی زیادن من برا شما در اخر چندتا مثال میزنم تا متوجه بشی چرا اینقد collocationها مهم هستن و اگر درک صحیحی ازشون نداشته باشی به مشکل بر میخوری…
حروف اضافه و همچنین linking words… هم یه خورده ازار دهنده هستند که خیلی سریع میشه بهش مسلط شد ولی collocation ها یه خورده زمان بر هست
این دو فاکتور برا من واقعا دردسر ساز هستن .
البته گرامر هم مهمه که فکر نمیکنم شما اشکالی درش داشته باشید.
مثال: به این نمونه توجه کنید…
عدم توانایی در براورده ساختن خواسته های منطقی کودکان طبیعتا رفتار پرخاشگرانه انها را به دنبال خواهد داشت.
Inability to satisfy children’s logical demands is naturally followed by their aggressive behaviour.
Satisfy a demand OR meet a demand
براورده ساختن نیاز و این یک کالوکیشن هست.
چیزهای دیگری هم هست که تقریبا یک معنا دارند مثلا:
(براورده ساختن نیاز)…
meet / satisfy / address / fulfil / serve / cover / provide a NEED
Followed by یک linking word هست، که برای ترجمه و یا انشا نویسی، فهم دقیقشون بسیارمهم هست
بقیه کلمات جمله هم که دیگه راحت هستن
یه نمونه دیگه:
رقابت معمولا در بین افراد گروههای هم سن و سال اتفاق می افتد.
Competition often takes place among members of peer groups .
اتفاق افتادن take place
تمام اینها رو نوشتم تا شاید بتونم منظورم رو بهتر برسونم چون واقعا این دوفاکتوربرای درک مطلب (حداقل برای من) بسیار حیاتی بودن و هستن هنوز…
به نظر من لغات زیاد مشکل نیست. چون توی دیکشنری یا از گوگل میشه اینا رو پیدا کرد. ولی همیشه یه ساختار گنگ باعث میشه معنی یه عبارت یا یه جمله رو از دست بدیم و ما ذهمون رو اینطوری عادت دادیم که اگه یه جمله رو از دست بدیم کل متنو از دست دادیم. درحالی که گاهی اینها تو فهم متن، تاثیر چندانی ندارند.
ممنونم از به اشتراکگذاری تجربههاتون.
اینها برا ترجمههای عمومی واقعا مشکلسازن اما اگه متن تخصصی رشتهی خودمون باشه درکشون آسونتره ولی برا ترجمههای عمومی واقعا رو اعصابن.
کاملا موافقم. ممنون که تجربههای ارزشمندتون رو در اختیارمون گذاشتید.