کتاب چهارم از این مجوعه با عنوان “پیتر و شمشیر رحمت” تموم شد.
یکی از ویژگیهای دیگر این مجموعه، اینه که در هر کتاب، شخصیتهای جالبی وارد داستان میشن که سیر داستان رو به شکلی غیرقابل پیشبینی و منطقی جلو میبرن. اوایل کتاب چهارم کمی خستهکننده بود، اما هرچقد که جلو میرفت، به جذابیتهای کتاب افزوده میشد.
راوی کتاب پنجم عوض میشه و نمیدونم که میتونم با این سرعت ادامهش بدم یا خیر.
دیروز و امروز مشغول خوندن کتابی از مجموعه کتاب های ساده بودم. کتابی 2 ساعت و بیست دقیقه ای با عنوان مستاجر وایدفل هال/ The Tenant of Wildfell Hall…نوشته تقریبا بدون اشتباه و صوت خوب…و کم چالش برا سطوح متوسط به پایین
داستان خیلی زیبایی بود که تازه همین چند دقیقه پیش متوجه شدم که نویسنده ش چه کسیِ! باز هم یکی از خواهران برونته/ Anne Brontë (دومین و آخرین نوشته این نویسنده بزرگ)
چقدر نثر و واژگان به کار رفته در نوشته های این خونواده ساده و زیباست… درست مثل دو /سه مجموعه قبلی که از این خونواده خوندم.
چه خوب می شد مجموعه کتاب های کامل این خونواده تو اپلیکیشن قرار می گرفت…خدارو شکر الان متوجه شدم هم این داستان و هم جین ایر تو بخش کتاب های متن اصلی زیبوک قرار گرفته. به امید روزی که سطح م برا خوندن این مجموعه هم مناسب شه
مینی سریالی هم در اواخر قرن 20 م /1996 از این مجموعه ساخته شده (من یکی که حتما می خوام ببینمش):
در بخش های اول این مجموعه، داستان از زبان کشاورز جوانی/گیلبرت گفته می شه که در ورود زن جوانی/هلن به همراه پسرش به عنوان مستاجر جدید عمارت متروکه صحبت می کنه. زن جوانی که گرچه ترجیح می ده دور از اجتماع پرسش گر!! و پرهیاهو، زندگی آرومی رو تجربه کنه اما…
علاقه شدید پسر جوان به هلن و پسرش و به موازات اون رفتار این زن و شایعاتی که حول رابطه این زن و موجرش می چرخه، هلن رو وادار می کنه که دفتر خاطراتش رو در اختیار گیلبرت جوان بذاره.
بخش های میانی این مجموعه، بازخوانی نوشته های دفتر خاطرات هلن جوان است و پی بردن اسرار زندگی هلن توسط گیلبرت
و بخش های انتهایی نیز از زبان گیلبرت؛ پس از خوندن خاطرات هلن و درک حقیقت زندگی اوست…هر چند که هلن … است و از او می خواهد که این ملاقات آخرین ملاقات اونها باشه…تحت هر شرایطی
داستان جذاب و زیبایی است و بخش عظیمی! از نوشته ها به روابط بین زنی خوب با مرد بدی می پردازه که به ناچار!!! تن به ادامه زندگی با این مرد داده …روابط پنهان و آشکاری که میشه به وضوح اثرش رو در سست کردن بنیاد یه خونواده دید.
خیلی جالبه که چنین نویسنده ای با چنین پیشینه ای، چنین داستانی رو بنویسه (چقدر چنین!!!)…برادر خودش به خاطر مصرف بیش از حد مشروبات الکلی از بین می ره و خودش هم، زمانی معلم سرخونه/ governess بوده…به هر حال، من یکی که نوشته هاشون رو دوست داشتم.
امیدوارم شما هم خوش تون بیاد.
موفق باشیدو همیشه سربلند؛ در مسیر پرپیچ و خم زندگی
You can feel sore tomorrow or you can feel sorry tomorrow. You choose. Choose the best!
واقعا داستان قشنگی داشت.منم داستان سطح بندی شدش رو خوندم.مثل اینکه به گفته استاد کامبیز این کتاب تو زیبوک در قسمت قفسه رمانهای زبان اصلی موجوده بعد از کیمیا گر و قبل از تصویر دوریان گری احتمال داره این رو شروع کنم
راستی نمیدونم این کتاب رو خوندید یا نه.کتاب بروانته ها که در سرگذشت خانواده بروانته هاست و از زبان پدر خوانواده روایت میشه در کتاب های سطح بندی شده سطح ساده موجوده.احتمال میدم که خونده باشید ولی اگر نه این کتاب هم زیباست
خب بریم سروقت گزارش کتاب خوانی
امروز کتاب
East of Eden
از مجموع کتابهای کاغذی خودم رو شروع کردم که در مورد دو برادر که از مادرهای متفاوت متولد شدن و بزرگتره یکم ضعیف تره و پدر خانواده که ارتشی هم بوده اینو بیشتر دوست داره ولی براش سخت تر میگیره و میفرستتش ارتش.
سیر داستن یجوری بود انگار در مورد پسرست ولی از یه جایی به بعد یا دختر خانم وارد قصه میشه که روح شیطانی داره و این پسره متوجه نمیشه ولی داداشه متوجه میشه ولی
دیگه وارد جزییات نمیشم چون خودم تا همین حدود خوندم که میشه اول فصل پنج کتاب.
در کنار این کتاب کاغذی 4 فصل از کیمیا گر رو هم خوندن که تو این چهار فصل کلی جملات زیبا و گوش نواز به چشم میخورد که این یکیش عالی بود
When you want something, all the universe conspires to help you achieve it
تا ادامه کتاب ها که فردا میشه بدرور
خب دوستان هر داستانی پایانی داره و بالاخره بعد از گذشت یک ماه واپسین فصلهای سه گانه ارباب حلقه ها هم به پایان خودش رسید.
حلقه یگانه نابود شد، دوره چهارم در سرزمین میانه که با پادشاهی انسانها از نسل شاه السار مقارن میشه شروع گردید. بیلبو و فرودو که حلقه بر بدنشون تاثیر گذاشته بود هم به همراه گندالف خردمند و الف ها راهی آن سوی دریا شدند. تم اصلی کتاب به نظرم نبرد خیر و شر و ستایش شجاعت، امید و دوستی حتی در بدترین شرایط بود.
دوستان خوبم متاسفانه به دلیل درس و مشق چند وقتی نمیتونم تو چالش شرکت کنم. ازتون میخام همچنان تنور این چالشو گرم نگه دارین و هنگام خوندن کتاب هاتون از طرف ما هم لذت ببرین…
سلام آقا مصطفی ، امیدوارم حالت خوب باشه
برو و دوباره با قدرت برگرد که پرچمدار زیبوک خودتی
واقعا آدم لذت میبره دایره لغاتتو می بینه
همینطور علاقت به کتابخوانی و سلیقه ات رو توی انتخاب کتاب !
خیلی از کتابایی که میخوام بخونم و یا خوندم به خاطر معرفی شما بوده