سلام بچه ها
من امروز دو تا داستان از قسمت VoA ، داستان هایی آمریکایی خوندم. ( جز کتاب داستان حساب میشه دیگه )
داستان اول از بسته چهارم legend of sleepy hollow
که راجع به معلمیِ که عاشق دختر یکی از ثروتمندان روستاشون میشه و رقیب عشقی اش و ماجرای بین این دو نفر و ربط ماجرا به یکی از افسانه های محلی اشون.
داستان دوم از بسته دوم تام و شیطان
راجع به مرد پول پرست و پیدا کردن گنج مخفی و قراردادش با شیطان
چند تا کتاب از همین مجموعه انتخاب کردم فعلا زیبوک گردی مو با این کتاب ها سپری میکنم.
راوی های این مجموعه عالین خیلی شمرده و واضح حرف میزنن
خب راستش من اصلا برنامه ای برای ویس نداشتم، اما چون واقعا دلسوزانه داشتید راهنماییم می کردید، تصمیم گرفتم کتابی که اخیرا داشتم میخوندم رو ویس بدم و هم بقیه باهاش آشنا بشن، البته همونطور که از اسمش پیداست نویسندش از لحن «انگلیسی سخت » مخصوصا آخراش استفاده می کنه که دیه ادامه ندادم
اگه بخوام خیلی خلاصه در مورد این کتاب بگم “این کتاب، در واقع در مورد اهمیت ندادن نیست! بلکه اهمیت دادن به چیزهایی است که واقعاً ارزش اهمیت دادن رو دارند …”
این کتاب، بشدت حال آدم رو خوب می کنه.
من که دوست دارم هر دو سه ماه یک بار، بخونمش …
دوستان @aaaooo @azam-123
ببخشید …
این تاپیک، مختص چت کردن نیست. رعایت کنید خواهشاً …
این مجرب ها، چه گناهی کردند که همش قیچی به دست، باید پیام های اسپم و چت ما ها رو قیچی کنند؟!
بی زحمت یه نگاه به کامنت هاتون بندازید.
اینجا گزارش کتابخوانی هست. نه تاپیک آشناییت دادن.
شما اگه می خوای ویس بزاری، باید یه تاپیک جداگانه براش ایجاد کنی.
در مورد قوانین جدید من اطلاع نداشتم و ممنون که فرستادید، ولی فکر می کنم منظورتون رو فهمیدم چی هست. با توجه به پیامی که از آقا کامبیز فرستادید من ادامه نمی دم بحثو، اما برای اینکه سو تفاهم نشه میگم که اگه من در موضوعی یاد یه موضوع دیگه می افتم منظور این نیست که دقیقا همون شرایط موضوع پیشین وجود داشته، صرفا شباهت جمله بندی هست که منو یادش میندازه
سلام تو قسمت داستان های خیلی ساده اس، الان شما پرسیدی رفتم نگاه کردم دیدم ترجمه هم داره، ولی بهتره اصلا تو ذهنت به فارسی برنگردونی، وگرنه کتاب متن اصلی اش هم تو قفسه نوجوانان موجوده که خوب سخت تره قائدتا
پروین خانم
یه سوال
شما همیشه همه لغت ها و اصطلاحات آبی کتاب ها رو یا سفید می کنی یا هایلایت زرد می کنی یا وارد لایتنر می کنی؟
من آخه خودم تو کتاب خوندن، خیلی به هایلایت های آبی دست نمی زنم … بس که محو محتوای کتاب ها می شم.
حتما باید از آبی بودن درشون بیارم (وسواس خیلی بدیه). ولی لغات رو نمیفرستم لایتنر، دیگه متنبه شدم این کارو نکنم. اگه لغت رو بلد باشم سفید میکنم اگرم بلد نباشم به نمیدانم تغییرش میدم. فعلا که میخوام لایتنرمو کامل خالی کنم. بعد با یه روش دیگه لایتنر بخونم.
این چند روز مشغول خوندن کیت ینسن-خبرنگار حرفه ای از مجموعه کتاب های سطح بندی شده ی زیبوک بودم. مجموعه ای 4 ساعت و نیمه که شامل دو داستان مجزاست…با لهجه ی کم بریتیش!
این مجموعه هم مشابه دو مجموعه ی قبلی البته این بار از زبان یه خبرنگار زن…نه یه کارآگاه خصوصی مرد.
ظاهراً اکثر کتابای این بخش از زیبوک به چنین ژانری اختصاص داده شده.
منم فصل اول شو خوندم ، تو این فصل فقط داستان اون قسمتی که راجع به کتاب خونه هه بود جالب بود. همون داستانی که دنبال راه حل میگشتن کلی کتاب رو به ساختمون جدید منتقل کنن بدون هزینه زیاد.
اره اون قسمتش ایده ی خلاقانه ای بود، در کل من دوست دارم داستان یه موضوع واحد داشته باشه، این هرپاراگراف یه داستان کوتاه بود، معمولا هم داستان های دخترونه دوس دارم